شناسهٔ خبر: 66712677 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

در خانه این سیاستمدار خبری از فرش و مبلمان نیست /همسر نبوی: حاج آقا هدیه بخر نیست /دختر نبوی: همسرم متولد یک کشور غربی است اما به حوزه علمیه رفت

در میان مسئولان انقلابی دهه۶۰، سیدمرتضی نبوی، وزیر پست و تلگراف و تلفن به ساده‌زیستی شهرت دارد. بر خلاف بسیاری از مسئولان صاحب منصب، زندگی تجملی، راننده، محافظ و خدم و حشم ندارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ساده‌زیستی و تغییر نکردن سبک زندگی قبل و بعد از دوران مسئولیت، موضوعی است که رهبر معظم انقلاب نیز بارها در سخنان‌شان خطاب به مسئولان تأکید کرده‌ و فرموده‌اند:« خیلی فرق است بین آن مسئولی که در دوران کوتاه مسئولیت خود در فکر این است که یک آینده‌ مالی برای خود تأمین بکند و آن انسانی که در دوران مسئولیت، اصلاً به فکر تنها چیزی که نیست، مسائل شخصی است؛ اینها خیلی با هم تفاوت دارند.»

آنگونه که همشهری روایت می‌کند، در سال‌های اول بعد از انقلاب که کشور درگیر جنگ و تحریم بود رفتار و سبک زندگی مسئولانی که در قامت وزیر و وکیل فعالیت می‌کردند در میان مردم زبانزد بود، سرآمد ساده‌زیستی میان مسئولان دولتی نیز شهید محمد علی رجایی بود؛ رئیس‌جمهوری که حتی در آن دوره هم اگر کسی او را نمی‌شناخت باور نمی‌کرد او رئیس‌جمهور ایران است.

سیاستمداران و مسئولان انقلابی دهه۶۰ که ساده‌زیست ماندند و تغییر رویه ندادند، در جامعه امروز و به‌ویژه برای نسل جوان شناخته شده نیستند. شاید به این دلیل که تعدادشان کم شده است. در میان مسئولان انقلابی دهه۶۰، سیدمرتضی نبوی، وزیر پست و تلگراف و تلفن به ساده‌زیستی شهرت دارد. بر خلاف بسیاری از مسئولان صاحب منصب، زندگی تجملی، راننده، محافظ و خدم و حشم ندارد.

سال‌هاست در خانه‌ای در محله منیریه زندگی می‌کند؛ خانه‌ای که در آن از فرش و مبلمان و حتی لوازم معمولی زندگی هم خبری نیست. خودش می‌گوید آموزه‌های دینی که از زمان کودکی فراگرفته است و بعدها شناخت او از زندگی حضرت‌علی(ع) در انتخاب سبک زندگی‌اش تأثیر داشته است و همراهی همسرش نیز او را در ادامه این نوع سبک زندگی مصمم کرده است. در دوران مسئولیتش و پس از آن چشمداشتی به امکانات دولتی نداشته است.

آنهایی که او را از نزدیک می‌شناسند می‌گویند او نه‌تنها به‌دنبال مال اندوزی نیست، بلکه بخش زیادی ازدرآمدش را صرف امور خیریه و حل مشکلات دیگران می‌کند.

مرتضی نبوی و همسرش خانم غروی، زندگی خود را به دور از تجملات شروع کردند و آنگونه که نبوی می گوید: «حاج‌خانم اهل ساده‌زیستی است و در انتخاب این نوع سبک زندگی هم پیشقدم بودند و برای همه ما جنبه استادی دارند.»

مریم غروی در پاسخ به چگونگی قدردانی همسرش می گوید: «حاج‌آقا هدیه بخر نیست! اما بسیار قدردان هستند. قدردانی یک مرد از همسرش به خریدن هدیه‌های لوکس و گرانقیمت نیست. این قدردانی می‌تواند در یک تشکر ساده کلامی باشد. در رفتار توأم با احترام ...»

سیدمرتضی نبوی از ۵۵ سال پیش به همراه ۲ خواهر و برادرش در خانه پدری‌شان زندگی می‌کنند و بچه‌هایشان از کودکی در کنار هم و در یک مجتمع بزرگ شده‌اند. دختر بزرگ خانواده از محاسن و معایب زندگی جمعی و درکنار فرزندان عمو و عمه‌ها اینطور می‌گوید: «با ۱۳- ۱۲ بچه در یک مجتمع ۴ طبقه زندگی می‌کردیم و این زندگی جمعی مزایا و البته چالش‌های خودش را دارد. من که ۲ سال بعد از ازدواجم به شهر قم مهاجرت کردم مزایای این باهم‌بودن را خیلی درک می‌کردم. مثلا در زندگی‌های مجزای امروزی با تولد فرزندان گاهی حتی یک دستشویی هم نمی‌توانی بروی، اما در زندگی با فامیل همیشه کسی هست که در مواقع اضطرار هرچند اندک کمکت کند.

در خانه این سیاستمدار خبری از فرش و مبلمان نیست /همسر نبوی: حاج آقا هدیه بخر نیست /دختر نبوی: همسرم متولد یک کشور غربی است اما به حوزه علمیه رفت

همچنین در زندگی جمعی پایگاه‌های عاطفی متعددی برای آدم به‌وجود می‌آید که در تمام زندگی پشتوانه آدم هستند. البته زندگی جمعی چالش‌هایی هم دارد. مثلا اگر خانواده‌ها سیستم‌های تربیتی متفاوتی داشته باشند، برای تربیت بچه‌ها طبق سیستم خود دچار مشکل می‌شوند، خدا را شکر ما در این ۴ طبقه، تربیت خیلی متفاوتی نداشتیم و همان تفاوت‌های اندک هم به‌نظرم برایمان آورده بسیاری داشت.»

فاطمه‌سادات که در ۲۰ سالگی ازدواج کرده، درباره ویژگی خانواده همسرش اینطور می‌گوید: «پدر همسرم استاد رشته برق دانشگاه شریف بود و مادرش استاد دانشگاه تهران. سواد بالا و اصالت خانوادگی، در کنار تواضع و بی‌تکلفی و اهمیت به کسب حلال به علاوه تربیت پاک خانوادگی که منجر به این شده بود که همسر من که متولد یکی از کشورهای غربی بود، تصمیم بگیرد به حوزه علمیه برود و این موضوع برایم بسیار جذاب بود.»

او مهم‌ترین ویژگی برای انتخاب همسرش را جسارت می‌داند و در این‌باره می‌گوید: «در اول جوانی زندگی در چارچوب‌ها را نمی‌پسندیدم. دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که جسارت خارج‌شدن از چارچوب‌های اجتماعی دیکته شده و بایدها و نبایدها را داشته باشد. مثلا ما از اول زندگی تصمیم گرفتیم تلویزیون نداشته باشیم یا تصمیم گرفتیم به قم برویم تا از مسابقه ماشین مدل بالاتر و خانه بزرگ‌تر که به‌شدت در تهران رواج داشت، فاصله بگیریم».

فاطمه خانم که مادر ۵ فرزند است، درباره توافق با همسرش نسبت به داشتن فرزند زیاد می‌گوید:‌ «وقتی ازدواج کردیم تبلیغ «دو بچه کافی ‌است» خیلی غالب بود. ما تصمیم گرفتیم زیاد بچه داشته باشیم و همیشه به شوخی راجع به ۸ فرزند خود صحبت می‌کردیم.»

۲۷۲۱۹

نظر شما