شناسهٔ خبر: 66687621 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

دکتر فاطمه بنیادی، معاون فرهنگی روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی:

موزه ذهن خلاق نوجوانان را به پرواز درمی‌آورد

روزنامه جوان

خیلی از مردم نمی‌دانند موزه‌ها بسیار متنوعند و تنها مکانی ثابت برای نگهداری اشیای قدیمی نیستند. درست است اسم آن از دل تاریخ می‌آید، اما امروزه موزه‌ها بسیار متنوع هستند و در بعضی از آن‌ها اشیای مدرن دیجیتال و ابزار‌هایی که خیلی قدیمی نیستند، مثلاً کامپیوتر نگهداری می‌شود؛ وسایلی که ممکن است در زمان حیات خودمان اختراع و وارد زندگی‌مان شده باشند

صاحب‌خبر -

 جوان آنلاین: میراث فرهنگی شامل ساخته‌های دست بشر، مکان‌ها، بناها، موزه‌ها، فرهنگ، آیین و رسوم است که برای بشر دارای ارزش است و این ارزش انسان را مجاب می‌کند درصدد حفظ و نگهداری آن برآید. میراث فرهنگی به دو شکل ملموس مانند اشیا و بنا‌ها و محوطه‌های تاریخی و ناملموس مانند فرهنگ، مهارت‌ها و آیین‌هایی است که ممکن است ارزش‌های متنوعی مانند تاریخی، باستان‌شناختی و قوم‌شناختی را دربرداشته باشد، اما آنچه آن‌ها را مهم می‌کند، ارزشی است که در دلش نهفته و بنا به ماهیت و موضوع نیز ممکن است متنوع باشند. یکی از مکان‌هایی که در دل خود شکل ملموس این میراث را نگهداری می‌کند، موزه‌هاست؛ مکانی که تصویر آن در دید بسیاری از مردم ما به غلط شکل گرفته و همین نگاه است که آن‌ها را نسبت به بازدید از این مکان‌ها بی‌توجه کرده است. در نگاهی دیگر بازدید از این مکان‌ها برای بعضی از مردم تنها جنبه تفریح دارد، این در حالی است که دکتر فاطمه بنیادی، دانش‌آموخته ارتباطات و معاون فرهنگی روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی می‌گوید: موزه‌ها امروزه دارای تنوع بسیاری هستند و تنها مکانی برای نگهداری اشیای قدیمی نیستند. در بعضی از آن‌ها اشیای مدرنی که در زمان حیات ما وارد زندگی شده‌اند، نگهداری می‌شوند. امروزه موزه‌ها به عنوان محلی برای کسب اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرد و این موضوعی است که باید در نظر خانواده‌ها و نظام آموزشی ما مورد توجه قرار گیرد چراکه امکان تجربه مسیر علمی برای نوجوانان و جوانان در موزه‌ها فراهم است و در آن فرصت فرضیه‌سازی، خلاقیت و پروازدادن تخیل و طی کردن مسیر علمی برای دانش‌آموزان به خصوص مقاطع تحصیلی پایین‌تر فراهم می‌شود. تنها لازم است از این فرصت‌ها و راه‌های پردازش و خروجی آن برای نسل جوان و نوجوان به درستی استفاده شود. متن زیر ماحصل گفتگو با وی است که پیش رو دارید. 


یکی از مکان‌هایی که می‌تواند مورد بازدید عموم مردم قرار گیرد، موزه‌هاست، اما آنچه در نگاه عمومی به دست می‌آید، بازدید این مکان‌ها در رتبه‌های آخر تصمیم‌گیری‌هاست. به نظر شما چه عواملی در عدم‌توجه آن‌ها دخیل است؟
شاید یک دلیل این باشد که خیلی از مردم نمی‌دانند موزه‌ها بسیار متنوعند و تنها مکانی ثابت برای نگهداری اشیای قدیمی نیستند. درست است اسم آن از دل تاریخ می‌آید، اما امروزه موزه‌ها بسیار متنوع هستند و در بعضی از آن‌ها اشیای مدرن دیجیتال و ابزار‌هایی که خیلی قدیمی نیستند، مثلاً کامپیوتر نگهداری می‌شود؛ وسایلی که ممکن است در زمان حیات خودمان اختراع و وارد زندگی‌مان شده باشند. بسیاری از کلکسیون­دارها، کلکسیون جذاب و جالبی از اجناس متنوعی دارند که تبدیل به موزه می‌شود، یعنی آن کلکسیون­دار در یک مکان همه کلکسیون را تبدیل به موزه می‌کند که عموماً متعلق به اشیای باستانی نیستند. این موارد توضیح داده شد تا برسیم به اینکه خیلی از مواقع در جامعه از موزه یک تصویر ذهنی اجتماعی وجود دارد و این تصور ذهنی تحت تأثیر تصویری صرفاً قدیمی­ از موزه است؛ اینکه موزه جایی برای نگهداری اشیای باستانی است و همه سفال‌هایی که در آن نگهداری می‌شود، شبیه هم هستند. بسیار مهم است که بدانیم این یک تصویر قدیمی است و اتفاقی که امروز در موزه‌ها رقم می‌خورد، بسیار جذاب است. 
در این باره مثالی می‌زنید؟
آدم‌ها به دلایل مختلف به موزه‌ها سر می‌زنند و به سن و به علاقه‌مندی آن‌ها بستگی دارد. مراکز فرهنگی مورد بازدید اگر لذتبخش باشند و چیزی آموزش دهند، انتخاب می‌شوند. باید بدانیم تصویر قدیمی از موزه تغییر پیدا کرده است. ما برای طیف مختلف و بزرگی از مخاطبان، موزه‌های تخصصی داریم که می‌توانند علاوه بر بازدید، کسب دانش و تجربه هم داشته باشند و از بازدید آن لذت ببرند. حالا این تکثر آنقدر زیاد است که می‌توان از موزه ایران‌باستان که محل نگهداری قدیمی‌ترین مواردی است که تمدن بشری ما را ساخته است، مثال زد تا موزه موسیقی، علم و فناوری، ماشین، کلکسیون متنوع و شیشه که به خاطر تنوع و بسته به علاقه‌شان برای کسب تجربه و نه صرف بازدید، انتخاب می‌شوند. 

برای تغییر این ذائقه چه توصیه‌ای دارید؟
اهالی فرهنگ باید تلاش کنند این ذهنیت عمومی را که موزه یک محیط کسالت‌آور و برای یک بار دیدن است در نظر خانواده‌ها، جوانان، نوجوانان و آحاد مردم تغییر دهند. مردم باید بدانند تنوع و تکثر زیاد شده است، به همین خاطر این فرصت ایجاد شده است رویداد‌های جذاب اجرا کنند و از لبه‌های فناوری یعنی محصولات نوآورانه که به کمک بازدیدکننده‌ها می‌آید، تجربه کسب کنند، مانند استفاده از عینک‌های مخصوص یا بازی‌های محیطی لحاظ‌شده برای گنج‌یابی و دریافت جایزه. در مجموع توجه به این تغییرات باعث تغییر ذهنیت نسبت به این مراکز فرهنگی می‌شود و در نهایت مردم احساس علاقه‌مندی بیشتری برای حضور در موزه‌ها پیدا خواهند کرد. 

نظام آموزشی چه وظیفه و نقشی را می‌تواند در ایجاد انگیزه و اهمیت‌دادن به این میراث در دانش‌آموزان ایفا کند؟ به خصوص در اردو‌هایی که برای بازدید از این اماکن برگزار می‌کند، چه نکاتی باید در نظر بگیرد؟
باید یک نکته مهم را بدانیم؛ اینکه در دنیا تقریباً از دادن اطلاعات گذر کرده و رسیده‌ایم به مراحل جدیدی که آدم‌ها باهم دانش را به اشتراک می‌گذارند و در مسیر این تجربه مشترک چیز‌هایی جدید می‌آموزند. به اصطلاح دوره از بالا به پایین صحبت‌کردن گذشته است و نسل جدید که در فضای جدید زیست می‌کند، تجربه دیگری لازم دارد تا فرهنگ و دانش او بالا برود. نظام آموزشی باید به این اشتراک تجربه برسد، به اینکه سواد دیگر دادن اطلاعات صرف نیست. در بازدید از موزه‌ها که سفری گردشگری و اکتشافی محسوب می‌شود، توجه به این نکته مهم است. پرورش خلاقیت بچه‌ها می‌تواند به بازدید لذتبخش آن‌ها منجر شود. امکان تجربه مسیر علمی برای نوجوانان و جوانان در موزه‌ها فراهم است. موزه‌ها جا‌هایی هستند که فرصت فرضیه‌ساختن را به نسل جوان و نوجوان می‌دهند. وقتی گروه‌های دانش‌آموزی وارد موزه‌ها می‌شوند، می‌توانند با اطلاعات حول و حوش اشیا شروع به فرضیه‌ساختن کنند؛ پروازدادن تخیل و فرضیه‌سازی و مسیر علمی طی‌کردن. دنبال نشانه‌ای برای رد فرضیه یا تأیید فرضیه به خصوص در مقاطع تحصیلی پایین­تر بسیار مؤثر است. بازی‌سازی یا طراحی بازی برای احصای ریشه‌های هویتی بسیار تأثیرگذار است. 

در این باره هم می‌توانید مثالی بزنید؟
به طور مثال موزه فرش که مملو از فرش‌های نفیس و قدیمی است. آن فرش‌ها پر از کاراکتر و قصه است، به همین دلیل بازدید دانش‌آموزان همراه با قصه‌گویی بسیار تغییر ایجاد می­کند، چراکه مغز آدم‌ها به گونه­ای است که قصه را از دریافت اطلاعات بهتر و بیشتر نگهداری می‌کند و یاد می‌گیرد. در کنار آن بازی‌سازی قصه‌گویی هم مهم است. 
تا اینجا درباره تغییر ذائقه مردم صحبت کردید تا نسبت به میراث فرهنگی و موزه‌ها علاقه‌مند شوند و از آن بهره ببرند. حال روی صحبت با قشر دیگری از جامعه است که علاقه‌مند به وندالیسم هستند؛ همان یادگارنویسی که موجب تخریب آثار تاریخی می‌شود. دلایل این تخریب از سوی بعضی از این افراد چیست؟
در طول تاریخ، بشر دوست داشته است خودش را ماندگار کند. حکاکی روی سنگ‌های باستانی که حالا جزئی از آثاری است که باید حفاظت شود، شاید به همین دلیل باشد که بشر میل به ماندگاری داشته و دارد، اما خیلی مهم است بدانیم وقتی فرهنگ و تمدنی تغییر می‌کند، راه‌های ماندگاری هم تغییر می‌کند. وقتی درباره آثار تمدنی صحبت می‌کنیم، بدترین انتخاب برای ماندگاری آدم‌ها آن است به آثاری که متعلق به همه آدم‌ها و افراد آن منطقه است، آسیب وارد شود. با توجه به فضا‌هایی جدیدی که برای ماندگاری انسان‌هاست، این اتفاق بدی است که به سبک و سیاق اجدادی خودشان را ماندگار کنند. این اتفاق حتماً فرهنگی و آموختنی است. خیلی از این آدم‌ها رفتارشان را آسیب‌زدن قلمداد نمی‌کنند و دل‌شان نمی‌خواهد آسیب برسانند، فقط می‌خواهند در تاریخ ماندگار شوند، بنابراین آموزش، محبت داشتن و یاد گرفتن لازم است و اینکه بدانیم وقتی درباره میراث فرهنگی و حفاظت آن صحبت می‌کنیم، همه ما میراث‌بان فرهنگ هستیم و این را باید در عمل نشان داد. اینکه چه رفتاری داشته باشیم، خیلی تأثیرگذار است و بیشتر متعلق به آموزش و فرهنگ است. 

برای آگاهی بعضی از مردم که آثار تاریخی را خرید و فروش می‌کنند (بعضاً ممکن است تقلبی هم باشند) چه پیشنهاداتی دارید؟
باید مراقبت کنیم و دانش حقوقی‌مان را نسبت به این موضوع بالا ببریم. این از کار‌های مهمی است که باید در وزارت میراث فرهنگی به آن توجه شود و رسانه‌ها هم کمک کنند تا قوانین آن بیان شود و افراد نسبت به قوانین مطلع شوند. مثلاً آثار تاریخی در خانه را که به هر دلیلی به دست ما رسیده است، می‌توان به صورت قانونی خرید و فروش کرد ولی خروج آن از کشور مسئله دارد. آثار دیگری را که متعلق به قبل‌تر از این دوران است، باید در اختیار میراث قرار داد یا درباره آن‌ها با کارشناسان صحبت کرد. این موارد نیاز به اطلاع‌رسانی دارد، چراکه شاید خیلی از مردم با آن آشنا نیستند و آگاهی ندارند. دنبال گنج‌رفتن هم از مواردی است که زیاد شنیده می‌شود. این رفتار هم مشکل حقوقی دارد و هم مشکل فرهنگی که باید مورد توجه قرار گیرد. در این باره همانطور که ابتدای پاسخ به این سؤال مطرح شد، میراث فرهنگی، مردم و رسانه‌ها باید دست به دست هم بدهند تا این اتفاق فرهنگی رقم زده شود. باید مردم کشورمان را نسبت به این حوزه آگاه کنیم و اگر کسی دنبال گنج می‌رود، بداند باید مسیرش را اصلاح کند و اگر نکند با سختی زیادی روبه‌رو می‌شود و فشار اجتماعی و فرهنگی روی او زیاد است. او باید در این زمینه اطلاعات حقوقی‌اش را زیاد کند. گفتگو هم مؤثر است و باید بداند این آثار متعلق به همه ایرانیان است. جا دارد اشاره‌ای کنیم به اینکه بدترین مدل دزدی، سرقت از یک نفر یا یک خانواده و یک قوم نیست، بلکه سرقت از همه مردم کشور است و افرادی که این سرقت و فروختن را مرتکب می‌شوند، افرادی ابرقبیح هستند، بنابراین نیازمند کار فرهنگی، کسب اطلاعات حقوقی و فرهنگی و حس دوست‌داشتن آنچه متعلق به همه مردم است، باید تقویت شود تا شاهد مواردی از این دست اشتباهات نباشیم.

نظر شما