جوان آنلاین: یک کلام گفتیم «موزه» و پرسیدیم یاد چه چیزی میافتید؟ این سؤالی بود که در قشرهای مختلف و در ردههای سنی متفاوت پرسیدم. از بچه پنج ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله. جای بسی تأسف بود که خیلیها با شنیدن این واژه ابتدا «موزه لوور پاریس» به زبانشان میآمد. خیلیها آخرین باری را که موزه رفته بودند به خاطر نمیآوردند. موزه رفتن به اجبار اردوهای مدرسه یا یک همسفری بوده که تمایل به بازدید از اماکن تاریخی داشته است. برخی هم صرف اینکه بگویند رفتیم تا در کارنامه بازدیدهای خود ثبت کنند میگفتند تاکنون موزه را بازدید کردند. وقتی اسامی موزهها را پرسیدم به چند موزه مهم اشاره شد و وقتی درباره جزئیات بیشتری از موزه و آثار مهم آن پرسیدیم به جوابهایی رسیدیم که بیشتر به لطیفه شبیه بود و در نهایت هم مصاحبه شوندگان میگفتند: «سخت نگیر، مهم اینه که بالاخره رفتیم.»
موزه ملی، دفاع مقدس، جانورشناسی، گیاهشناسی، مجلس، ثبت احوال، آبگینه، پول، موزههای درون کاخ گلستان، نیاوران، سعدآباد، موزه جواهرات، هنرهای معاصر، موزه ساعت، موزه فرش، موزه خودرو، موزه قرآن و... تنها بخشی از موزههایی است که فقط در تهران داریم. جالب است که در سالهای اخیر برخی از زندانها نیز به موزه تبدیل شدهاند، مثل زندان قصر و بسیاری از موزههایی که در گوشه گوشه کشورمان وجود دارد و هرکدام گنجینهای را در خود جای داده است.
وقتی نام موزههایی را که کمتر شنیده شده بود آوردیم، حتی لفظ آن جذابیت داشت که برخی افراد بگویند «واقعاً چنین موزهای داریم؟!»
بله کاملاً درست حدس میزنید. موزه در ایران ناشناخته مانده است و شاید مجموعه دلایلی برای این ناشناخته ماندن وجود داشته باشد. یکی از ایرادات جدی، معرفی نادرست یا عدم معرفی درست موزههای کشور است. مردم ما صرفاً با شنیدن چند اسم مخاطب موزههای مهمی، چون ملی، کاخ سعدآباد و نیاوران شدند. البته که فضای طبیعت حاکم بر برخی از این موزهها یا قرار گرفتن در منطقهای خاص دلیل گرایش مردم برای رفتن به این موزهها باشد.
دلیل دیگر عدم جذابیت بسیاری از موزههاست. تعارف که نداریم این موضوعی است که بیشتر مخاطبان مورد گفتوگوی این گزارش به آن اشاره کردند. یکی از گلایههای جدی به عدم حضور راهنما و روایتگر در مکانهای مهم است و برخی هم معتقد بودند بسیاری از راهنمای موزهها صرف کسب درآمد آنجا ایستادند و هر چه کمتر حرف بزنند کمتر خسته میشوند، در حالیکه ما نیازمند دلسوزانی هستیم که برای بیان تکتک جملات ارزش قائل و سعی داشته باشند بیشترین اطلاعات را ارائه کنند. این در حالی است که ما نیازمند راهنما در ردههای مختلف سنی هستیم تا به زبان خودشان صحبت کند. فقدان بروشورهای با کیفیت و جذاب و تصاویر انتخابی نامناسب بخش دیگری از خواستههای مخاطبان بود.
گاهی ما میبینیم و گاهی بازدید میکنیم. قطعاً دیدن با بازدید کردن فرق دارد. آنچه به عنوان دیدن میگویم نگاهی است که به ظاهر میاندازیم و عبور میکنیم، اما آنچه به عنوان بازدید از آن صحبت میکنیم نگاه کردن عمقی با حس کنجکاوی و لذتجویی نسبت به تاریخچه موزهها و آثار است. متأسفانه کشورمان با وجود آثار تاریخی، فرهنگی و هنری بسیار و وجود موزههای موضوعی متنوع، اما مورد لطف بازدیدکنندگان قرار نمیگیرد و، اما گلچینی از حرفهای آنانی که به موزه علاقهمند هستند، اما معتقدند موزهها را نباید در ساعات اداری محبوس کرد.
راهنمای درست و حسابی وجود ندارد
رامین ۴۸ ساله علاقهمند به تاریخ و اطلاعات عمومی درباره موزه گردی و میزان بازدید خود از موزهها و انتظارات در این زمینه میگوید: «یکی از کاستیهای موزه داری در کشور ما نبود راهنمای درست است. کم پیش آمده در موزهای وارد شوم و راهنمای حاضر در آنجا اطلاعات را با جان و دل در اختیار بگذارد. کاملاً مشخص است همین باعث میشود سراغ راهنما نرویم، تازه اگر راهنما وجود داشته باشد. بسیاری از موارد هم فرد اطلاعات ناقص میدهد یا اگر هم هیچ کدام نباشد طوری صحبت میکند که قابل فهم و درک نیست و ما مجبور هستیم ادای کسی را در بیاوریم که هم سطح او هستیم و اطلاعات داریم.»
ساعت بازدید از موزهها مناسب نیست
حمیده ۳۶ ساله و دارای دو دختر در گروه سنی نوجوان و کودک است. وی میگوید: «دختر او بسیار علاقهمند به تاریخ و بازدید از موزه است، اما زمان برای رفتن به موزه یار آنها نیست.» وی به جوان توضیح میدهد: «به موزه نمیرویم، چون ساعت موزه گردی با ساعت فراغت همخوانی ندارد. ساعت موزه گردی مثل ساعت کار ادارات است در حالیکه وقتی از کار روزانه خسته هستی و نیاز به گشت و گذار داری باید موزه گردی داشته باشی. همچنین در تمام ایام سال به دلیل همزمانی با ساعت مدرسه بچهها امکان بازدید وجود ندارد و صرفاً تابستان باقی میماند که آن هم به سفر میگذرد و کلاسهای آموزشی.»
چرا موزهها بسته است؟
فرشته ۳۸ ساله و دارای سه فرزند است که دو فرزندش در گروه سنی نوجوان هستند. خانواده وی بسیار اهل سفر و بازدید از اماکن تاریخی هستند. وی میگوید: «یکی از مشکلات جدی موزه در سفر این است که عمدتاً افراد در تعطیلات سفر میکنند، اما در بسیاری از تعطیلات رسمی موزهها یا بسته هستند یا راهنمای درستی ندارند. مثلاً چرا خانههایی که تبدیل به موزه شدند باید ساعت ۴ بعدازظهر تعطیل شود در حالی که آن شهر توریستی محسوب میشود؟! گاهی وقتها صرفاً یکبار امکان سفر به وجود میآید و بارها پیش آمده است ما در تعطیلات به جایی رفتیم، اما امکان بازدید از آن موزه وجود نداشته و دوباره هم سفر تکرار نشده است.»
موزهها نیاز به فضای جذاب دارد
رضا ۱۹ ساله به شدت به موزه گردی علاقهمند است و البته اطلاعات عمومی خوبی هم دارد. از او پرسیدیم تا به حال چند موزه را دیده است که میگوید: «کاخ موزه نیاوران، گلستان، موزه باغ نگارستان، سعدآباد و موزه ملی، خانه موزه مقدم، موزه فرش، عبرت، دفاع مقدس و...» البته وی اسامی دیگر موزهها را هم میگوید و در نهایت بیان میکند فرصت بازدید را پیدا نکرده است. خود را علاقهمند به بازدید از موزه میداند و میگوید: «من خیلی به تاریخ علاقه دارم، اما معتقدم کسی اگر به تاریخ علاقه نداشته باشد حتی اگر وقت هم داشته باشد به هیچ موزهای نخواهد رفت. برای او فضای سر زدن به درگذشتگان در بهشت زهرا (س) بسیار مفرحتر و جذابتر از موزههای ایران است. عمدتاً یک پیرمرد یا فردی ناآشنا به فضا که صرفاً از روی کسب درآمد تن به کار داده در گوشهای از موزه نشسته است که یا اطلاعات ندارد یا اگر بپرسیم چیز به دردبخوری نمیداند. موزه گردی در ایران صرفاً متکی به اطلاعات شخصی و استعانت از تلفن همراه است. این بخشی از فضای کسل کننده موزه است. کاستی دیگر عدم جذابیت و خلاقیت در دکور موزهها و فضای ورودی است. شما ببینید چرا موزههایی مثل گلستان و سعدآباد و همین باغ نگارستان بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد و اولویت است، چون فضای طبیعت، مردم را به سمت دیدن آن هدایت میکند. شما وقتی به کاخ سعدآباد با آن عظمت و گستردگی و عجایب میروید آنقدر که مردم در فضای بیرون کاخ عکاسی میکنند و خوشحالند چندان کنجکاوی به دیدن داخل ندارند. باور کنید نصف افراد هم صرفاً میروند که بگویند رفتیم و دیدیم ولی کمتر کسی اطلاعات کافی درباره جزئیات دارد و حتی نمیداند کدام موزه مربوط به چه دورهای است و چه اشیایی در خود جای داده است.»
موزههایمان پویایی ندارد
سارا و مسعود زوجی طبیعتگرد و البته که اهل سفر هستند. بیشتر شهرهای ایران را گشتند و چندین سفر خارج از کشور هم داشتند. مسعود میگوید: «ساعت فعالیت موزه در ساعات کاری است. ساعات بازدید موزهها را ببینید. همه روزه از ۹ تا ۱۷ یا نهایتاً ۱۹. برای رفتن به موزه باید مرخصی بگیریم. این موضوع به کنار. حالا من از شما سؤال میکنم اصلاً چرا ما به موزه میرویم؟! چرا بازدید از موزه صرفاً به عنوان تفریح برای مردم جا افتاده است؟! مگر حرف ما آشنایی با میراث فرهنگی و تمدن و پیشینه خودمان نیست. اما عملاً آنچه ما به آن موزهگردی میگوییم یک تفریح برای گروههای سنی مختلف است که قاعدتاً هم بازدید از موزههایی مثل گلستان، سعدآباد و نیاوران و شبیه به اینها را ترجیح میدهند. هر موزه کارکرد و مخاطب خاص دارد، اما آیا موزهها را با همان عناوین خاص معرفی میکنیم و به دنبال بازدیدکننده و مخاطب مخصوص آن هستیم؟ موزهها باید دسته بندی و به تناسب معیارها و شرایط خودشان سنجیده شوند. در کنار این موضوع شما ببینید وقتی به یک پارک میروید دنبال رشد درخت و صندلی جدید هستید، اما در موزههای ما همواره سالهاست همه چیز بدون تغییر مانده است و هیچ پویایی ندارد. ما نه شاهد خلاقیتی در نگهداری موزهها هستیم و نه خود موزه چندان خلاقیتی برای جذب مخاطب دارد و مخاطب شناسی میکند. جالب است همین مای ایرانی که هنوز موزههای مهم و مشهور خود را ندیدیم به کشورهای خارجی که میرویم قطعاً دیدن موزه آن را جزو برنامهها قرار میدهیم. چرا؟ به دلیل همین جذابیت و خلاقیت محوری که کم هم نیست. قصد قیاس ندارم، اما من دیدم که برخی افراد حتی موزه گردی مجازی موزههای سایر کشورهای جهان را به بازدید حضوری از موزههای کشور خودمان ترجیح میدهند. آیا اصلاً سیاستی برای ترغیب نسلهای جدید در قالبهای جدید داریم؟ شما بپرسید از افراد بهترین تجربه موزه گردی چه زمانی بوده است؟! بیشک خیلی از افراد خواهند گفت جایی که راهنمای موزه به خوبی توضیحات لازم را داده باشد.»
موزه برویم با اشتیاق و هدفمند
آنچه آمد گلچینی از انتقادهای چندین نفر از افرادی بود که جزو علاقهمندان موزهگردی بودند و انتقادات مشابه و نزدیک به یکدیگر داشتند و ما سعی کردیم رویکردهای متفاوت آن را به رشته تحریر درآوریم. هر چند انتقادات را باید شنید و پذیرفت و درصدد رفع آن بر آمد، اما به صورت کلی توصیه میکنیم که موزه برویم. خوب و با علاقه بازدید کنیم. فقدانها و کمبودها را خودمان از طریق اینترنت و گوشی جبران کنیم و آن را بهانه بازدید نکردن قرار ندهیم. نه به خاطر بالا رفتن سرانه یا کسب درآمد و... بلکه برای خودمان، اطلاعاتمان و گذشته و آینده کشور و مردممان. اصراری به موزه گردی اجباری نیست. کم برویم، اما خوب و عمیق و با نتیجه برویم. موزه نرویم صرف اینکه موزه رفته باشیم و سیاهه بازدیدهای خود را بیشتر و پررنگتر و طولانیتر کنیم. جان کلام برای شناخت تاریخ کشور خود، نیاکانمان و پیشینیانمان وقت بگذاریم.
نظر شما