شناسهٔ خبر: 66686622 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

زخم بی‌فرهنگی بر پیکر میراث فرهنگی!

روزنامه جوان

برخی فکر می‌کنند، اگر به جنگل بروند باید روی درخت از خود چیزی به یادگار بگذارند! نمی‌دانند جز ناسزا از آن‌ها یادی نخواهد شد. برخی مواقع چهره برخی آثار تاریخی به حدی نازیباست که تمام سلول‌های بدن متأسف می‌شود

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: اسم مدرن و نوظهور آن وندالیسم است. (شما بخوانید سادیسم تخریب اموال عمومی و تخریب‌کننده آثار و بنا‌های تاریخی) اگر قرار بود کتابی درباره نسبت مردم ایران با موزه و میراث فرهنگی می‌نوشتم نام آن را می‌گذاشتم: «عاشقانی که ناخواسته دشمن میراث فرهنگی هستند!» همان‌هایی که عاشق وطن خود هستند، کیلومتر‌ها برای بازدید از یک مکان تاریخی مسیر را طی می‌کنند. سرما و گرما را به جان می‌خرند، هزینه می‌کنند که دیوار یک غار معروف را یک تاریخ با اسپری بزنند و ابراز عشق به معشوقه‌ای کنند که ته داستان هم جز حرف نخواهد بود. گاهی از خودم سؤال می‌کنم، یعنی می‌شود کسی فکر کند اگر روی یک اثر باستانی نامش را حک کند یا طرح و تاریخی بزند، مانند آن اثر جاودان و ارزشمند می‌شود؟!
برخی فکر می‌کنند، اگر به جنگل بروند باید روی درخت از خود چیزی به یادگار بگذارند! نمی‌دانند جز ناسزا از آن‌ها یادی نخواهد شد. برخی مواقع چهره برخی آثار تاریخی به حدی نازیباست که تمام سلول‌های بدن متأسف می‌شود. در بازدید از یکی از غار‌ها بود که راهنمای آن با ابراز تأسف می‌گفت: حتی دوربین و راهنما و محافظ هم یارای مقابله با مردمی را ندارد که تکه‌های غار را به هر ضرب و زوری می‌کنند و خارج می‌کنند. ما واقعاً مردم عجیبی هستیم! حتی به تخت جمشید هم رحم نکردیم. پایه‌های سی و سه پل را هم خالی از یادگاری نگذاشتیم. چهل ستون برویم یک جور، حمام‌فین کاشان برویم مدل دیگر، روستای ابیانه و گنبد علویان برویم جور دیگر. بدنه درخت کهنسال شاهرود را قربانی تیزی می‌کنیم و دیوار غار علیصدر و چال نخجیر، کرفتو و کتله‌خور را مورد بی‌مهری قرار می‌دهیم. 
آثار تاریخی کشور ما بالغ بر یک میلیون اثر برآورد می‌شود، نمی‌توان انتظار داشت که یکایک آثار، پاسبان و نگهبان داشته باشند و برای همه تجهیزات امنیتی از قبیل دوربین مداربسته فراهم شود، اما باید برای نگهداری آن از خودمان انتظار داشته باشیم. 
زباله می‌ریزیم. معمولی‌ترین کار! سیگار می‌کشیم. گوشه خلوت آثار تاریخی را با سرویس بهداشتی اشتباه می‌گیریم. بله! همه ما هم با چشم دیدیم. ته سیگار می‌اندازیم. آشغال خوراکی را رها می‌کنیم. کنده‌کاری می‌کنیم. بعد همین افراد می‌نشینند و ایران را با سایر نقاط جهان به لحاظ توریست قیاس می‌کنند. همین مردم نسبت به همه چیز معترض هستند. برای همه چیز کمپین راه می‌اندازیم، اما چرا برای حفظ آثار ملی کمپین راه نمی‌اندازیم؟! کمپین راه بیندازیم برای مقابله با یادگاری نویسی روی آثار تاریخی تا با ایجاد یک موج فرهنگی جامعه را به داشته‌های فرهنگی و هویتی خود حساس کنیم. 
آموزش نمی‌بینم. آگاه نمی‌شویم. تذکر نمی‌بینیم و با قانون هم بیگانه هستیم. خودمان تذکر دهیم. اگر احساس خطر می‌کنیم مسئولان مجموعه را مطلع کنیم. برای فرهنگ ایران و حفظ آثار ملی دلسوز باشیم. میراث فرهنگی حتی از منظر قرآن‌کریم بسیار مورد تأکید قرار گرفته است و در آیات مبارکه مردم را دعوت به تماشای سرگذشت گذشتگان جهت عبرت گرفتن کرده است. 
از هر منظری نگاه کنیم جز رسیدن به وجدان راهکار دیگری دیده نمی‌شود. البته شاید بهتر باشد یک گامی هم مسئولان مربوطه بردارند. بد نیست دفاتری یا حتی کتیبه‌هایی را در خروجی محوطه‌های تاریخی قرار داد که افراد در آن یادگاری بنویسند. نه مثل یادگاری‌های که روی آثار حک می‌شود که فقط اسم و تاریخ در آن نقش بسته می‌شود، بلکه تلاش کنیم مردم به سمتی بروند که یادگاری‌نویسی در جهت ایجاد معرفت، شناخت و ارزش‌مداری و ارزش‌محوری باشد. یادگاری در مورد شناخت و قرابتی که ما با آن فضای تاریخی و داریم.

نظر شما