شناسهٔ خبر: 66668627 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

در مضيق موزه‌هاي تك هنرمند

سارا كريمان

صاحب‌خبر -

طيف گسترده‌اي از موزه‌هاي جهان به موضوع هنر به‌خصوص هنرهاي تجسمي اختصاص دارد. اصولا شكل‌گيري نهاد موزه در ابتدا پيرامون آثار هنري بوده و با گسترش آنها و ظهور رشته‌اي با عنوان موزه‌داري انديشه راه‌اندازي موزه‌هاي متنوع ديگر به وجود مي‌آيد. در نتيجه نهاد موزه خاستگاهي هنري دارد و به صورت مستقيم يا كاربردي از ذوق هنرمندان مختلف بهره‌برداري مي‌كند. از حدود قرن 17 ميلادي مجموعه‌هاي هنري با عنوان موزه به جوامع معرفي شده‌اند كه مبدا توافقي براي آنها موزه آشمولين است. در موزه‌هاي اوليه عمدتا منتخبي از آثار قديمه در قالب مجسمه، اشيای زينتي و نقاشي به نمايش در مي‌آمدند. بدون شك انقلاب فرانسه يكي از نقاط عطف در تاسيس و گسترش موزه‌هاست. با اهميت يافتن جايگاه فرهنگي نهاد موزه و تعاريف جديدتر از امر هنري رفته رفته شاهد راه‌اندازي موزه‌ها هستيم كه به يك موضوع خاص يا شخص معروف مي‌پرداختند. دوره هنر مدرن را بايد فصل جديدي از تعريف مفاهيم هنري و اصول زيبايي‌شناسي دانست. اگر اين تعاريف همواره با مناقشات نظري همراه بوده  و گواه آن تاسيس تعداد زياد موزه‌هايي است كه به يك هنرمند مي‌پردازند و همين امر مويد نظريه تقدم انديشه هنرمند است. به صورت تقريبي تمامي هنرمندان بزرگ و معروف جهاني مانند پيكاسو، ونگوك و سالوادور دالي علاوه بر بنياد هنري كه به نام آنها وجود دارد صاحب يك يا چند موزه هستند. چه اينكه موزه در زمان حيات و اعمال نظر آنها به وجود آمده باشد يا سال‌ها پس از درگذشت آنها و توسط موسسات حقوقي مربوط. در يك جمع بندي كلي اين گونه موزه‌ها را مي‌توان به سه گروه دسته‌بندي كرد؛ موزه‌هاي تك هنرمند (single artist museum)، موزه‌هاي اهدايي توسط يك هنرمند (museum devoted to one artist) و موزه‌هاي هنرمند بنيان (artist run museum). در ايران ابتدا موزه‌ها به صورت جمع‌آوري گنجينه‌هاي تاريخي و باستان‌شناسي و اصولا بر مبناي نگاه تاريخي شكل مي‌گيرد هرچند كه در اولين موزه كه ناصرالدين شاه به صورت خصوصي و با گردآوري اشيای نفيس و هداياي كشورهاي مختلف ايجاد كرد، آثار هنري نيز به چشم مي‌خورد اما به ‌طور قطع نمي‌توان نام موزه هنري بر اين مجموعه نهاد. اساسا توجه نمايشي به آثار هنري را بايد بعد از دارالفنون و در دوره‌هاي بعدتر مدرسه صنايع مستظرفه در نظر گرفت. از جمله اولين اقداماتي كه در ايران به ظهور يك موزه بر محور يك هنرمند صورت مي‌گيرد مربوط به سال 1325 و برگزاري نمايشگاهي و سپس راه‌اندازي موزه در محل فعلي موزه استاد علي‌اكبر صنعتي كرماني واقع در ميدان امام خميني است. نا گفته نماند اين موزه در طول حيات خود اسامي ديگري هم داشته ولي اكنون در زمره موزه‌هايي با نام يك هنرمند است. ازجمله نمونه‌هاي ديگر در ايران موزه استاد حسين بهزاد در مجموعه سعدآباد است كه آثار آن اهدايي از طرف فرزند ايشان و بعد از درگذشت استاد بوده است. مرحوم كلارا آبكار نيز آثار خود را جهت راه‌اندازي موزه به سازمان ميراث فرهنگي هديه كرد كه متاسفانه سال‌هاست تغيير كاربري داده و اكنون موزه‌اي به اين نام وجود ندارد. از جمله هنرمنداني كه در زمان حيات اقدام به تاسيس موزه از آثار خود كردند، استاد محمود فرشچيان هستند كه موزه ايشان در مجموعه سعدآباد، از جمله موزه‌هاي شاخص است. موزه مكتب كمال‌الملك در باغ موزه نگارستان از جمله موزه‌هايي است كه به يك هنرمند مي‌پردازد. در اين مجموعه موزه به نام منير شاهرودي فرمانفرماييان داير است كه آثار آن در زمان زندگي هنرمند به اين مجموعه هديه شده و با حضور هنرمند افتتاح شده است. غار موزه وزيري، موزه احمد نادعليان و موزه سراميك فرزانه در زمره موزه‌هاي هنرمندبنيان هستند كه به آثار و فعاليت‌هاي فرهنگي يك هنرمند مي‌پردازند. امروزه در ايران تعداد انگشت شمار ديگري مشابه نمونه‌هاي ذكر شده مي‌توان يافت كه خود بيانگر ضعف ما در نگاه و رويكرد موزه‌هاست. كشوري با اين غناي فرهنگي و هنري و هنرمندان شاخص كه بسياري از آنها امروزه در دنيا شناخته شده هستند با اين تعداد اندك موزه‌هاي تك هنرمند رو به رو است. به عنوان مثال در سال‌هاي گذشته بنياد ايران درودي فعاليت خود را جهت راه‌اندازي يك موزه به نام ايشان آغاز كرد كه پس از مدتي حمايت نسبي از برخي دستگاه‌هاي مديريتي مانند ميراث فرهنگي و شهرداري را نيز به دست آورد اما با درگذشت استاد اين اقدام معطل ماند و تا به امروز نتيجه‌اي حاصل نشده است. شايد اختصاص يك گالري در موزه‌هاي هنري به نام برخي هنرمندان شاخص كه عمدتا مربوط به هنر كلاسيك ايران هستند از جمله معدود اقدامات صورت گرفته جهت معرفي موزه‌اي هنرمندان ايران باشد كه البته اين موارد نيز بسيار گمنام و كمتر شناخته شده هستند به عنوان مثال گالري رجبعلي نقاش‌باشي هنرمند اواخر دوره زنديه و ابتداي قاجار كه اكنون يكي از بخش‌هاي موزه هنرهاي زيباي سعدآباد را به خود اختصاص داده است و همچنين گالري استاد فرشچيان در مجموعه موزه‌اي آستان قدس رضوي. همان طور كه مشاهده مي‌شود نياز به نگاه جدي و برنامه‌ريزي اصولي براي تاسيس اين‌گونه موزه‌ها در كشوراحساس مي‌شود. ناگفته پيداست كه در حوزه اقتصاد هنر و رونق اين بخش، وجود و جايگاه موزه‌ها تا چه اندازه داراي اهميت است و را‌ه‌اندازي موزه‌هاي تك هنرمند علاوه بر توسعه فرهنگي، به ميزان بسيار زيادي مي‌تواند در جريان اقتصاد هنر نقش داشته باشد.

نظر شما