به گزارش خبر آنلاین: علیاصغر پورمحمدی، مدیر سابق شبکه ۳ در کافه خبر درباره ماجراهای تعطیلی برنامه نود صحبت کرد.
بدون تردید برنامه ۹۰ یکی از مهمترین برنامههای تاریخ صداوسیما است که همیشه صحبتهای زیادی در خصوص آن وجود داشته است. علیرغم اینکه چند سالی از تعطیلی این برنامه و خروج عادل فردوسیپور از صداوسیما میگذرد ولی بحث درباره ماجراهای تعطیلی آن و دلایل این اتفاق ادامه دارد و خیلیها از صداوسیما بابت این تصمیم انتقاد میکنند.
علیاصغر پورمحمدی یکی از کسانی است که به واسطه مدیریت شبکه سه سیما سالها در جریان اتفاقات برنامه ۹۰ بوده و از نزدیک روی ساخت و پخش این برنامه نظارت کرده است. تعطیلی این برنامه هم پس از خروج او و حضور علی فروغی رخ داد. اتفاقی که البته پورمحمدی معتقد است تصمیمش از بالاتر از مدیران شبکه گرفته شده و فروغی هم نقش اصلی را در آن ایفا نکرده بود. پورمحمدی با حضور در کافه خبر، درباره حواشی مربوط به تعطیلی برنامه ۹۰ و ارتباط خود با عادل فردوسیپور صحبتهای جالبی را مطرح کرده که در ادامه میخوانید:
بخش مهمی از دوران برنامه ۹۰ در زمان مدیریت شما بود. آن زمان هم بحث تعطیلی این برنامه وجود داشت؟
آقای فروغی وقتی آقای فردوسیپور را برکنار کرد، گفت ماجرای برنامه ۹۰ تمام شد ولی من گفتم به این راحتی تمام نمیشود و انگار این همچنان ادامه دارد. تغییرات در این برنامه و رفتن فردوسیپور از همان دوران ما شروع شد و بنا به دلایل زیادی روسای وقت سازمان صداوسیما نمیخواستند این برنامه ادامه داشته باشد. در عمل ولی یا به افکار عمومی احترام میگذاشتند، یا میدیدند این برنامه مخاطب زیاد دارد یا میدیدند انتقاداتی که از ۹۰ میشود جزیی است و به همین دلیل خیلی به سمت تعطیلی برنامه نمیرفتند. در دوره آقای علیعسکری ولی این ماجراها منجر به تعطیلی برنامه شد.
دلایلشان برای تعطیلی و ایراداتی که وارد میدانستند چه بود؟
یکی از آنها به تغییر رویکر خود عادل فردوسیپور برمیگشت. او ابتدا میگفت من سیاسی نیستم ولی در عمل و در بزنگاهها سیاسی میشد. بین رفتار و چارچوبی که انتخاب کرده بود، تناقضی وجود داشت. یک سری نهاد هم در کشور داریم که روی این مسائل و رفتار مدیران و کارکنان نظارت میکنند و خود ما هم زیر ذرهبین بودیم. انتقاد اصلی آنها این بود که اگر او سیاسی نیست، چرا در یک جا سیاسی شده و اگر سیاسی هست، چرا این سیاسی شدن او در خدمت نظام نیست؟ این انتقاد را داشتند و همیشه این بحثها بود که در دوره خود با فردوسیپور خیلی دعوا و کلکل داشتیم. روز یکشنبه آغاز میشد و تا دوشنبه بحث میکردیم. از قبل هم یکسری رفاقت باهم داشتیم و من احترام زیادی برای خانواده او قائل هستم. سعی میکردیم این بحثها به دعوای سنگینی منجر نشود. تعطیلی برنامه هم در حدی نبود که مدیر یک شبکه تصمیم بگیرد. فقط برنامه ۹۰ نه، هر برنامهای که مهم باشد. الان مدیر شبکه یک یا مدیر خبر سیما نمیتواند صبح بیدار شود و ساعت اخبار شبکه یک را از ۲ به ۳ ببرد و از جاهای بالاتری باید تصمیم بگیرند. رئیس سازمان باید بگوید برنامه باشد یا نباشد و تعطیلی ۹۰ هم با هماهنگی یا دستور رئیس سازمان بود.
اگر شما تصمیمگیرنده بودید هم ۹۰ را تعطیل میکردید یا تلاش میکردید این برنامه ادامه پیدا کند؟
من در ۲ جلسه بودم که فردوسیپور و فروغی را هماهنگ کنم. نمیگویم آشتی چون قهر که نبودند. نظر فروغی این بود که او باید در چارچوبی که من میگویم کار کند ولی فردوسیپور گفت نه که این بحث بالا گرفت و به تعطیلی برنامه رسید.
در صحبتهایتان درباره رفاقت با فردوسیپور گفتید. ماجرای آن چیست؟
مادر عادل فردوسیپور رفسنجانی است و پدر من هم از قدیم از جلوی خانه پدری مادر ایشان رد میشد. پدر من هم روحانی بود و در رفسنجان وکیل امام خمینی (ره) بودند. ایشان در رفسنجان با پدربزرگ عادل فردوسیپور رفاقت داشتند و وکیل مادر عادل فردوسیپور در زمان عقد بودند. همان جا یک رساله امام خمینی(ره) را به مادر فردوسیپور هدیه دادند که سال ۱۳۵۲ بود. روی آن هم نوشته بود تقدیم به خانم مریم وهابزاده و علی فردوسیپور. این رساله در هر کجای ایران ۲ سال زندان داشت ولی پدر من علنا با حکومت وقت مخالف بود و ترسی هم نداشت. پدربزرگ فردوسیپور هم برای پدر من احترام زیادی قائل بود.
قبول دارید نحوه خروج فردوسیپور باعث شد جانشین او، محمدحسین میثاقی هم بسوزد؟
خب به هرحال عادل فردوسیپور انسان پاک، نمازخوان، درستکار و بسیار باهوش و زرنگی نسبت به بقیه بود. از نظر هوش میگویم. آقای میثاقی هم آدم نمازخوان و متعهدی هستند ولی زرنگی و دانش زبان انگلیسی و دانش فوتبالی و تجربه فردوسیپور را ندارد. نه فقط میثاقی، که در ایران شاید کسی این دانش فردوسیپور را نداشته باشد یا به ندرت کسی پیدا شود که مثل او باشد. باهم خیلی فرق دارند و مخاطبان تلویزیون هم این را میسنجند و انتخاب میکنند چه کسی قوی است. فردوسیپور در زمینههای گوناگون زرنگ است.
به عنوان سوال آخر میخواهم درباره حق پخش تلویزیونی بپرسم؛ حقی که باید به باشگاهها پرداخت شود ولی انگار عزمی برای آن وجود ندارد!
ما ۱۵-۲۰ سال در تلویزیون این بحث را داشتیم. مجلس باید تصویب کند و تلویزیون قانونا نمیتواند کاری کند چون از بودجه دولت خرج میکند و درآمدهای صداوسیما هم به خزانه دولت میرود و دولت با آن باید برنامه بسازد یا حقوق کارکنان را بدهد و کارهای دیگر کند. باید در مجلس قانون حق پخش تصویب شود. هرچی مجلس گفت باید طبق قانون انجام شود.
∎