شناسهٔ خبر: 66614816 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

راهکار فوری نجات بورس

بازار بورس تهران، حدود دو هفته است که به رنگ قرمز درآمده و شاخص کل به میزان 95 هزار واحد طی دوره 4 اردیبهشت سال جاری تا 22 اردیبهشت کاهش یافته است.

صاحب‌خبر -

بازار بورس تهران، حدود دو هفته است که به رنگ قرمز درآمده و شاخص کل به میزان 95 هزار واحد طی دوره 4 اردیبهشت سال جاری تا 22 اردیبهشت کاهش یافته است. ثبات در نرخ ارز نیما، ثبات نسبی و حتی کاهش در نرخ ارز قاچاق و نرخ های انتظاری آن، کاهش تنش های بین المللی، افزایش نرخ سود بانکی، کاهش رشد نقدینگی از مهمترین عواملی هستند که به عنوان عوامل اصلی نزولی شدن شاخص قیمت سهام در بورس تهران معرفی می شوند.

با توجه به این که میلیون ها نفر سهامدار در این بازار هستند و سهام شرکت های بزرگ تولیدی در این بازار معامله می شود، نزولی شدن این شاخص می تواند اطمینان را از این بازار سلب کند. لذا راهکار فوری چه می تواند باشد؟

شاخص قیمت سهام طی روزهای اخیر                              منبع: سازمان بورس

راهکار فوری نجات بورس

نکته اول در یافتن راهکار، شناخت مشکل است. در واقع، مشکل اصلی در بازار سهام چیست؟ در بررسی مشکل باید ماهیت این دارایی را شناخت. نکته این است که در بررسی هر سهم، مهمترین معیار سودآوری آن است. یعنی ارزش هر سهم بسته به سود مورد انتظاری است که آن سهم می تواند ایجاد کند.

اگرچه برخی معتقدند متغیرهای دیگری مانند ارزش دارایی های شرکت مورد نظر هم مهم هستند ولی بررسی واقعیت های اقتصادی ایران نشان می دهد که که این متغیر چندان مهم نیست. ارزش دارایی یک شرکت وقتی مفید است که بتوان آن را در زمانی که لازم است به فروش گذاشت. در حالی که همگان آگاهند که شرکت تولیدی در ایران به سختی قابل انحلال و فروش است. چرا که دولت ها با دلایلی مانند اشتغال، اعتبار دولتمردان و مانند آن به شدت با تعطیلی شرکت ها مخالفت می کنند و حتی تلاش وافری می کنند که شرکت های ورشکسته را هم احیا نمایند. به همین دلیل، با تمام امکانات، جلوی انحلال شرکت ها و فروش اموال آنها را خواهند گرفت. به همین دلیل، سودآوری شرکت ها مهمترین معیار برای ارزیابی قیمت سهام آنها است.

استدلال دوم برخی کارشناسان مالی این است که ایجاد شرکت مشابه با هزینه ارزی جدید، بسیار گران خواهد بود لذا شرکت های موجود بسیار ارزشمند هستند. در واقع، منظور آنها این است که با ورود شرکت های جدید به بازار، هزینه تمام شده آنها بسیار بالاتر خواهد بود لذا حتما باید قیمت محصولات آنها افزایش یابند که این به معنای سودآورتر شدن شرکت های قدیمی و افزایش قیمت سهام آنها است.

این استدلال تا حدی درست است. ولی باید توجه داشته که همین الان هم برخی صنایع در رکود هستند و علت آن افزایش شدید قیمت ها (در 5 سال گذشته، تورم همیشه بالای 40 درصد بوده است) و عدم جبران کافی دستمزدها برای حقوق بگیران ثابت بوده است لذا در حال حاضر، توان خرید عمده متقاضیان بشدت کاهش یافته و علی الحساب امکان افزایش قیمت به میزان زیاد هم منتفی است.

نکته دوم این که سهام شرکت ها، دارایی های ریسکی هستند که قیمت آنها هم با با تحولات مختلف داخلی و بین المللی و هم با تغییرات داخل شرکت تغییر می کند. لذا بازدهی سهام (نسبت سود هر سهم به قیمت آن سهم) مدام در حال تغییر است. این در حالی است که بازده دارایی هایی مانند سپرده یا اوراق مشارکت در طول دوره مشخصی ثابت است. به همین دلیل، به این دارایی ها، دارایی های بدون ریسک می گویند.

نکته سوم، برای خرید یک دارایی ریسکی که بازده در تعیین قیمت آن نقش اساسی دارد، باید بازده دارایی های بدون ریسک مبنای مقایسه باشد. مثلا وقتی، نرخ سود بدون ریسک در کشور حدود 30 درصد است، خرید سهامی که بازده آن (به عنوان مثال) کمتر از 40 درصد باشد، به ریسکش نمی ارزد. به همین دلیل، افراد به سمت دارایی بدون ریسک میل می کنند.

با توجه به مطالب بالا، فوری ترین راهکار برای ایجاد رونق در بازار سهام، کاهش شدید نرخ سود بانکی (نرخ بازده بدون ریسک) است. یعنی دولت باید بطور هفتگی نرخ سود بانکی را کاهش دهد تا به حدود 10 درصد برسد. در آن صورت، نه تنها سهام شرکت ها ارزنده می شوند بلکه سرمایه گذاری های زیادی در دامنه توجیه پذیری قرار خواهند گرفت. در رابطه با این سیاست دو نگرانی مطرح می شود؛

اولین نگرانی که از کاهش نرخ سود بانکی مطرح می شود  این است که براساس این سیاست، نرخ تسهیلات هم باید کاهش یابد و لذا افراد زیادی در شرایط تورمی، در صف گرفتن تسهیلات می ایستند. در این خصوص باید گفت که این نگرانی بجا است ولی می توان با مکانیزم های نظارتی و محاسبات دقیق مربوط به توجیه فنی و اقتصادی و اشتغال زایی طرح ها، از انحراف منابع تسهیلاتی جلوگیری به عمل آورد. امروزه با ابزارهای مختلف نظارتی و حسابرسی، این کار ممکن است و کافی است دولت بخواهد.

نگرانی دوم که توسط کارشناسان مطرح می شود این است که با کاهش نرخ سود سپرده ها، افراد منابع خود را از بانک خارج کرده و وارد بازارهای جانبی می شوند. در این خصوص هم باید گفت که افرادی در بانک سپرده دارند که ریسک گریز هستند. لذا این افراد به سختی منابع خود را از بانک و اوراق خارج خواهند کرد. ضمن این که می توان سپرده های آنها را مستقیما به طرح های توجیه دار با نرخ بالاتر وصل کرد و امکان نظارتی بر آن طرح ها هم برای صاحبان سپرده ها فراهم کرد.

جمع بندی

اگر دولت بدنبال حمایت از سهامداران در بازار بورس است باید بجای تلاش بر تزریق منابع به بورس یا افزایش نرخ ارز که هزینه آن ها از منابع ملی و مردم تأمین می شود، بر کاهش نرخ سود بانکی اعم از سپرده و تسهیلات تمرکز نماید و بطور عاجل، روند نرخ سود بانکی را نزولی کرده و طی زمانی معقولی به هدف نزدیک کند. برای جلوگیری از انحراف منابع تسهیلاتی یا کاهش سپرده ها باید بر مصرف منابع تسهیلاتی نظارت دقیق به عمل آید و منابع با اولویت اشتغال و ارزش افزوده بیشتر، تخصیص یابند. در زمینه سپرده ها هم نگرانی خاصی وجود ندارد چون عمده افرادی که سپرده بانکی دارند، افراد ریسک گریز هستند و لذا خروج منابع قابل توجه نخواهد بود.

نظر شما