شناسهٔ خبر: 66592610 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

نگاهی بر روابط اسرائیل با آمریکا؛

مخالفت و جلوگیری از دستیابی اسرائیل به بمب هسته‌ای تا ناتوانی در تحریم گردان‌های ارتش اسرائیل

اینکه امروزه آمریکا علی‌رغم حتی منافعی که جزو منافع ملی‌اش حساب می‌کند، تمام قد در کنار اسرائیل قرار می‌گیرد از اول وجود نداشته و در طول تاریخ در اثر برخی نقاط عطفی که در ادامه شرح داده می‌شود، این رابطه تعمیق‌شده شکل گرفته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه سیاسی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ برخلاف تصور رایج، تاریخ روابط دو دولت آمریکا و اسرائیل همواره یکسان نبوده و دارای فراز و نشیب‌های خود است. اولین دولتی که پس از تأسیس اسرائیل آن را به رسمیت شناخت نه آمریکا بلکه شوروی بود و حتی دلیل به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی رئیس‌جمهور ترومن نه به دلیل فشار گروه‌های لابی و نه نظرات کارشناسان غرب آسیا بلکه به دلیل تلاش جهت کسب رأی از سوی اقشار یهودی آمریکایی بود.

اینکه امروزه آمریکا علی‌رغم حتی منافعی که جزو منافع ملی‌اش حساب می‌کند، تمام قد در کنار اسرائیل قرار می‌گیرد از اول وجود نداشته و در طول تاریخ در اثر برخی نقاط عطفی که در ادامه شرح داده می‌شود، این رابطه تعمیق‌شده شکل گرفته است.

مخالفت و جلوگیری از دستیابی اسرائیل به بمب هسته‌ای تا ناتوانی در تحریم گردان‌های ارتش اسرائیل

سیاست آمریکا در خاورمیانه

آمریکا در خاورمیانه همواره به اعراب نیز توجه ویژه‌ای داشت زیرا آنها کنترل نفت و کانال سوئز را در دست داشتند و هرگونه بحرانی در این کشورها می‌توانست تأثیرات و پیامدهای منفی برای کل اروپای غربی و آمریکا داشته باشد و آمریکا نیز که پس از جنگ جهانی وارد عرصه رقابت‌های جهانی شده بود، حفظ کشورهای غرب آسیا در سمت خود را پراهمیت می‌پنداشت. از این رو همواره سعی می‌کرد که جدای از حمایت از صهیونیست‌ها برای حفظ تنها کشور یهودی در جهان، روابط خود را با کشورهای عربی نیز مثبت نگه دارد. در دهۀ 1950 میلادی، اسرائیل به دنبال افزایش وسعت سرزمینی خود و ایجاد بمب اتم بود که هردو با مخالفت آمریکا مواجه شده بود چرا که هردو بر علیه منافع ملی آمریکا بود ولی اسرائیل آنها را در هر صورت انجام داد و برای اتمی شدن از فرانسه کمک گرفت و آمریکا که از سال 1947 سیاست تحریم فروش سلاح به اسرائیل را در پیش گرفته بود تا سال 1957 همچنان حاضر به فروش سلاح به اسرائیل نبود.

پس از جنگ 1956 نیز آمریکا به شدت مخالف حفظ صحرای سینا به عنوان جزئی از اسرائیل بود و این باعث شد رئیس‌جمهور آیزنهاور با فشار و تهدید شدیدالحن به قطع حمایت سیاسی-مالی توانست اسرائیل را به عقب‌نشینی از صحرای سینا مجاب کند و یا در جریان مذاکرات آتش‌بس بین اعراب و اسرائیل، مقامات ایالات متحده توانستند در طول جنگ فرسایشی 1969-1970 و جنگ اعراب در سال 1973، اسرائیل را برای پذیرش توافقات آتش بس متقاعد کنند. البته با گذر زمان روابط بین دو کشور به سمت تحکیم و تعمیق بیشتر رفت.

پس از آنکه آمریکا به دلیل احساس خطر نسبت به نفوذ شوروی در خاورمیانه به غرب آسیا در سال 1957 ورود کرد، اولین نقطۀ عطفی که در روابط این دو دولت ایجاد شد از دوران ریاست‌جمهوری جان اف کندی بود. در دولت کندی بود که برای اولین بار به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده اعلام کرد این کشور «رابطه‌ای ویژه» با اسرائیل دارد و اولین فروش عمدۀ تسلیحات به اسرائیل را انجام داد که البته دلیل این اقدام را تلاش برای کسب آراء و حمایت‌های مالی یهودیان رو به رشد در آمریکا می‌دانند اما به هر دلیلی که باشد، این اولین قدم جدی در راستای تحکیم روابط دو طرف بوده است.

مخالفت و جلوگیری از دستیابی اسرائیل به بمب هسته‌ای تا ناتوانی در تحریم گردان‌های ارتش اسرائیل

اسرائیل زیر چتر حمایتی آمریکا

نقطۀ عطف دوم را در متحداصلی شدن اسرائیل در غرب آسیا جهت جلوگیری از نفوذ شوروی در منطقه، ظهور اونجلیست‌ها در عرصه سیاست آمریکا و رشد گروه لابی آیپک (American Israel Public Affairs Committee (AIPAC)) در دهۀ 1970 میلادی شاهد هستیم. پس از جنگ 67 و اوج درگیری آمریکا با شوروی در ویتنام، سیاستمداران آمریکا به این نتیجه رسیدند که بهترین و کم‌خرج‌ترین راه برای جلوگیری از افزایش نفوذ شوروی در غرب آسیا، حمایت از اسرائیل است و برای همین اقدام به تعمیق روابط خود با این دولت کردند.

گرچه آیپک از دهۀ پنجاه میلادی تأسیس شده بود اما در دهۀ 1970 شاهد افزایش نفوذ این گروه در نظام سیاسی آمریکا هستیم و با قدرت‌مند شدن این گروه لابی، افزایش حمایت از طریق تطمیع و فشار، حتی در مواردی که به نفع منافع ملی آمریکا نیست، به افزایش حمایت‌ها به نفع اسرائیل اقدام می‌کرد. این گروه به طور روزافزون در سیاست خارجی آمریکا تأثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کرد. با روی کار آمدن اونجلیست‌ها، این قشر از سیاستمداران آمریکایی حفاظت و حمایت از اسرائیل را نه بخشی از منافع آمریکا در غرب آسیا بلکه بخشی از رسالت الهی ایالات متحده برای پیروزی مسیحیان در برابر مسلمانان می‌دانستند.

سومین نقطۀ عطف را از دهۀ 2000 میلادی می‌توان دانست که با قدرت گرفتن نومحافظه‌کاران در دورۀ جورج بوش پسر و همچنین افزایش قدرت سیاسی-اقتصادی اسرائیل، روند حمایت از اسرائیل سرعت بیشتری گرفت و سیاستمداران آمریکایی حتی با زیرپا گذاشتن برخی منافع ملی‌شان به تعمیق روابط خود با اسرائیل پرداختند. هرچه اما روابط بین این دو طرف تحکیم پیدا می‌کرد، مشکلات آمریکا چه در عرصۀ داخلی و چه در عرصۀ بین‌المللی بیشتر می‌شد.

به طور مثال در گذشته پس از جنگ اسرائیل در لبنان، وقتی خبر جنایات اسرائیل در بیرون به گوش رونالد ریگان رسید، وی شخصا با مناخیم بیگین تماس گرفت و وی را تهدید کرد که در صورت ادامه نقش حقوق بشر آمریکا تمامی حمایت‌های خود را قطع خواهد کرد و این موجب شد که اسرائیل رفتار خود را اصلاح کند. اما با تعمیق روابط دو طرفه، وقتی خبر جنایات جنگی اسرائیل در جنگ غزه به گوش بایدن رسید وی تنها به تماس و تهدید توخالی علیه نتانیاهو بسنده کرد و هیچ اقدام عملی برای جلوگیری از این روند انجام نداد و حتی تحریم برخی گردان‌های رادیکال ارتش اسرائیل که مطرح شده بود را نیز به دلیل فشارهای شدید لابی‌ها لغو کرد.

مخالفت و جلوگیری از دستیابی اسرائیل به بمب هسته‌ای تا ناتوانی در تحریم گردان‌های ارتش اسرائیل

دلایل افول قدرت آمریکا

به طور کلی قدرت آمریکا جدای از عوامل بالا، به دلایل دیگری نیز بر اسرائیل کم شده است و آن شامل:

۱. قدرت گرفتن راست‌گراها در اسرائیل که حرف‌شنوی خیلی کمتری نسبت به آمریکا و نهادهای بین‌المللی دارند.

۲. افزایش حساسیت نسبت به تهدیدات کنونی که باعث شده اسرائیل به تصور خود این تهدیدات را به مثابه مسائلی که موجودیتش را به خطر می‌اندازد ببیند و از هیچ یک از اقدامات خود کوتاه نیاید..

۳. تصور ذهنی بسیاری از سیاستمداران قدیمی آمریکایی که اسرائیل را دولتی تنها و تحت محاصره توسط رقبای قدرتمند (تصوری که در دهه 50 و 60 میلادی وجود داشت) و نیازمند حمایت ببیند و برای همین همواره به دنبال حمایت از آنها باشند و با هرکس که مخالف حمایت از اسرائیل باشد برخورد کنند.

۴. کاهش قدرت آمریکا در عرصۀ بین‌الملل که باعث شده نه تنها رقبای آمریکا تن به خواسته‌های‌ آن‌ها ندهند بلکه حتی متحدان و وابستگان نیز با علم به عدم واکنش آمریکا، حرف‌شنوی از وی نداشته باشند.

اما این روابط تحکیم‌شده یک ابرچالش در پیش رو دارد و آن هم تغییر ذهنیت اکثریت جوانان و حتی بعضی از سیاستمداران آمریکا از اسرائیل به مثابۀ دولتی تحت محاصره و مظلوم به دولتی ظالم و نسل‌کش است که فضای مجازی و پخش شدن فیلم‌های انواع آزار و اذیت سربازان ارتش اسرائیل علیه فلسطینیان و اقدام به خوشحالی آنها پس از انجام جنایات هولناک و خرابی‌های وسیع باعث شده که کار آیپک و دیگر حامیان اسرائیل در آمریکا بسیار سخت تر شود و نتوانند به راحتی سیاست آمریکا را به نفع منافع اسرائیل همگام کنند. همچنین تلاش گروه‌ها و تشکل‌های دانشجویی مخصوصا قشر فلسطینیان و یهودیان ضدصهیونیست در آمریکا جهت شفاف‌سازی واقعیت وضعیت در فلسطین موجب شده تا شاهد چیزی که امروزه در دانشگاه‌های سراسر ایالات متحده هستیم، باشیم.

گزارش از علی محبی

نظر شما