شناسهٔ خبر: 66592459 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

الکس وطن‌خواه، مدیر برنامه ایران اندیشکده مؤسسه خاورمیانه

بازنگری جدی در استراتژی جنگ نیابتی

الکس وطن‌خواه، مدیر برنامه ایران اندیشکده مؤسسه خاورمیانه درگیری چشم در برابر چشم اخیر میان ایران و اسرائیل باعث یک بازنگری در تهران خواهد شد، هرچند که در ابتدای امر نیاز به این بازنگری به وضوح مشخص نیست. فعلاً مقام‌های ایرانی دنبال این هستند که نشان بدهند شلیک موشک‌ها و پهپادهای جمهوری اسلامی به سمت اسرائیل در ۱۳ آوریل باعث شکل‌گیری مجدد بازدارندگی دوجانبه شد.

صاحب‌خبر -

این دور از تنش‌ها با حمله هوایی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق در تاریخ یک آوریل آغاز شد که باعث کشته‌شدن چندین فرمانده کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. پس از آن ایران حمله انتقامی خود را در تاریخ ۱۳ آوریل انجام داد و پس از آن هم اسرائیل تصمیم گرفت در واکنشی محدود در ۱۸ آوریل به ایران حمله کند. حالا که هر دو طرف دستکش‌های مشتزنی را درآورده‌اند، دیگر نمی‌توانند به دوران «جنگ سایه» بازگردند.

هر دو طرف نشان داده‌اند که می‌توانند تاسیسات حساس یکدیگر را با زرادخانه تسلیحاتی‌شان هدف قرار دهند اما این نخستین بار در بیست سال گذشته، از زمان ایجاد محور مقاومت است که ایران باید انتخاب کند آیا می‌خواهد کل استراتژی امنیت ملی‌اش را بر منازعه با اسرائیل استوار کند یا نه.

در ادامه مسیر ایران می‌تواند انتخاب کند که این منازعه را به جای استفاده از محور مقاومت، از طریق ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک حل و فصل کند. محور مقاومت، مدلی از جنگ نیابتی است که منجر به منزوی شدن ایران از غرب شده‌است و باعث شد که همسایگان عرب ایران عمیقاً نسبت به اهداف منطقه‌ای ایران احساس ناامنی کنند. در هر صورت در هفته‌های اخیر محاسبات بنیادی ایران در خصوص معادله هزینه و فایده‌ای که الگوی جنگ نیابتی را توجیه می‌کرد، به شکل قابل توجهی تغییر یافته‌است.

الگوی نیابتی به این معنا بود که ایران همواره می‌توانست با دشمنان منطقه‌ای‌اش دور از خاک ایران و با هزینه‌ای ناچیز بجنگد. اما با وارد شدن رقابت ایران و اسرائیل به فاز منازعه مستقیم، استفاده از این الگو دیگر ممکن نیست. ایران نخستین کشوری نیست که از نیروهای نیابتی برای پیش‌برد خواسته‌هایش استفاده کرده‌است. در قرنی که گذشت، ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، روسیه و چین همه به صورت گسترده از نیروهای نیابتی برای کسب قدرت استفاده کرده‌اند. همه این دولت‌ها اگر زمانی احساس می‌کردند که هزینه‌های یک نیروی نیابتی از فایده بیشتر می‌شود، آن را رها می‌کردند.

علاوه بر این هزینه‌های جنگ نیابتی هیچ‌وقت صرفاً بر مبنای تعهد به یک آرمان ایدئولوژیک محاسبه نمی‌شود، بلکه عواملی مانند منافع ژئوپلیتیک، هزینه‌های مالی و حمایت داخلی از استراتژی نیابتی در این هزینه‌ها تاثیرگذار هستند. در مورد به‌خصوص، ایران، الگوی نیابتی منطقه‌ای بیش از آنکه ائتلاف‌هایی ایده‌آل باشد، محصول فرصت‌هایی است که در ۲۰ سال گذشته ایجاد شده‌است؛ از جمله زمانی که شورش‌های سیاسی در کشورهایی مانند سوریه و یمن رخ داد و در این کشورها خلأ سیاسی برجای گذاشت.

نمونه‌اش رابطه سست تهران با رژیم بشار اسد در سوریه. همه اینها به این معنی است که ایران باید یک بازنگری جدی و دقیق در هزینه‌ها و فایده‌های استراتژی جنگ نیابتی‌اش علیه اسرائیل و حامیان آمریکایی آن انجام دهد. عواقب بالقوه هرگز تا این حد بزرگ نبودند و مجموعه شرایط به شکل روزافزونی سست به نظر می‌رسد، چراکه تعدادی از شرکای ایران در محور مقاومت در بهترین حالت متحدان مشروطی هستند که دنبال منافع خودشان می‌گردند و همزمان افکار عمومی ایران هم با استراتژی پرمخاطره جنگ نیابتی ایران هم مخالفند.

منبع: هم میهن

انتهای پیام/

نظر شما