دکتر مسعود غفاری، روانشناس، اما معتقد است که ریشه تمامی خودکشیها ازجمله خودکشی پزشکان در کلمهای به نام «باخت» خلاصه میشود. وی در این زمینه به خبرنگار «شهروند» میگوید: «اصولا خودکشی جنبههای مختلفی دارد. برخی جنبه ایدئولوژیک و برخی جنبه انتقادی یا مانند خلبانهای ژاپنی در زمان جنگ جهانی، جنبه انتحاری دارد.»
وی با ذکر اینکه خودکشی مرحله پایانی افسردگی است، تصریح میکند: «افسردگی در 80درصد موارد نتیجه احساس باخت است و 20درصد نتیجه مشکلات پزشکی. مثل وقتیکه بانویی به سن یائسگی میرسد ممکن است افسرده شود (یعنی مایوس) شود.»این روانشناس ادامه میدهد: «افسردگی درصورت تداوم میتواند منجر به بیتفاوتی شود و اگر باز هم ادامه پیدا کند منتهی به اعتیاد میشود و درنهایت هم درصورتیکه درمان نشود، میتواند به خودکشی ختم شود. درواقع خودکشی عملی است که هر کسی با انجام آن به بازماندگانش پیام میدهد که منِ خودکشیکننده، از زندگیام راضی نبودهام و با انتخاب خودم، زیر خاک را بر روی خاک ترجیح میدهم!»
اما این خودکشیها را چگونه در مورد کادر درمانی میتوان تحلیل کرد؟ سؤالی که غفاری در پاسخ به آن میگوید: «اصولا بیمارستانهای ما یک مدل پادگانی بهخود گرفتهاند. فضایی که باعث میشود تا فشار زیادی روی پزشکان و پرستاران و بهخصوص رزیدنتها باشد. این فشارها باعث میشود تا جوانی که با هزار امید و آرزو و به امید کسب درآمدهای بالا و داشتن یک زندگی مرفه و جایگاه اجتماعی رفیع وارد رشته پزشکی شده و با سختی تمام موفق شده فارغالتحصیل شود و در بیمارستان یا مرکز درمانی مشغول بهکار شود، وقتی میبیند که در عمل اصلا شرایط آنگونه که تصور میکرده نیست، دچار افسردگی میشود و در نهایت نیز ممکن است منجر بهخودکشی فرد یا همان پزشک شود.»وی با تأکید براینکه فقط درصد کمی از پزشکان درآمدهای بالا و حتی نجومی دارند، میگوید: «واقعیت این است که شاید یک جراح زیبایی درآمدی آنچنانی داشته باشد اما، سایر پزشکان در بهترین حالت و درصورتیکه مطب داشته باشند شاید کمتر از 100میلیون تومان درآمد در ماه داشته باشند که نیمی از این درآمد هم صرف هزینههای کرایه مطب، منشی و.... میشود. یعنی پزشکی که همه از وی انتظار دارند یک زندگی لاکچری متناسب با جایگاه بالای اجتماعیاش داشته باشد و مجبور است برای همین در یک خانه نسبتا شیک زندگی کند و با ماشینی گرانقیمت تردد کند، بالاجبار باید با 50– 40میلیون تومان زندگیاش را سر کند. خب مسلم است با توجه به شرایط اقتصادی کنونی و تورم موجود، وی یا نمیتواند از پسِ هزینهها برآید یا مجبور میشود برای رسیدن به نقطه موردنظرش دست به کارهای مختلفی بزند. اینها در نهایت باعث خواهد شد تا شخص کمکم به وادی افسردگی پا بگذارد.با این حال همچنان یک سؤال دیگر باقی است. اینکه چقدر از آمار خودکشی پزشکان مربوط به سرخوردگیهای اجتماعی و پایین آمدن جایگاه اجتماعی آنهاست، که دکتر میرخانی بر آن تأکید دارد. سؤالی که دکتر غفاری آن را رد کرده و میگوید: «من اصلا موافق این نظریه نیستم. چراکه پزشکان تقریبا همگی با شرایط کنونی جامعه آشنا هستند و در همین کشور زندگی میکنند. حتی دانشآموزانی که تلاش زیادی میکنند تا در کنکور پزشکی قبول شوند هم با این شرایط آشنا هستند. بنابراین، اینکه بگوییم تنزل جایگاه اجتماعی پزشکان یکی از عوامل افزایش میل بهخودکشی در آنهاست، نمیتواند چندان منطقی باشد.»وی در پایان میگوید: «مسئله اصلی همان احساس «باخت»ی است که پزشکان دارند. اینکه میبینند در برابر آنچه که عمر و وقت گذاشتهاند عایدی مورد توقعشان را نداشتهاند و همین بهانهای میشود برای آغاز افسردگی که اگر درمان نشود، میتواند منجر به خودکشی شود. در واقع به نظر می رسد بهترین راهکار برای نزولی کردن فرآیند خودکشی در پزشکان، امیدآفرینی برای آنها باشد.
∎
نظر شما