شناسهٔ خبر: 66448640 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

زخم عمیق تالاب‌ها

مناطق وسیعی از تالاب‌های شناخته‌شده و متنوع جهانی در ایران قرار دارد اما ناخوشی گریبان آن‌ها را گرفته است؛ تغییرات اقلیمی در کنار فقدان مدیریت صحیح و کارآمد و کم‌آبی و خشکسالی باعث شده است تالاب‌های کشور در معرض نابودی قرار گیرند.

صاحب‌خبر -

مناطق وسیعی از تالاب‌های شناخته‌شده و متنوع جهانی در ایران قرار دارد اما ناخوشی گریبان آن‌ها را گرفته است؛ تغییرات اقلیمی در کنار فقدان مدیریت صحیح و کارآمد و کم‌آبی و خشکسالی باعث شده است تالاب‌های کشور در معرض نابودی قرار گیرند و به کانون‌های بزرگ گردوغبار بدل شوند. «خشک شدن آن‌ها به از دست رفتن آب‌های زیرزمینی هم منجر شده‌ که اولین آسیب آن متوجه جوامع محلی است و در بلندمدت حتی می‌تواند مانعی در برابر توسعه باشد. کشور ما نزدیک به ۲۵۰ پیکره آبی دارد که نسبت به ابعاد آن‌ها در رده‌های مختلف ازجمله برکه، دریاچه، دریاچه متوسط و بزرگ دسته‌بندی می‌شوند که به همراه زیستگاه‌های آبی کنار ساحلی درمجموع ۴ میلیون هکتار از اراضی کشور را به خود اختصاص داده‌اند. بسیاری از خدمات تالاب‌ها متوجه خود زیستگاه‌ها نمی‌شود، اما این خدمات باعث ثبات در منطقه می‌شود و به معنای واقعی کلمه تنوع زیستی و تنوع ژنتیکی کشور را تضمین می‌کند. همچنین تالاب‌ها باعث تغذیه سفره‌های زیرزمینی و ترسیب کربن می‌شوند که از اهمیت ویژه‌ای در مدیریت اکوسیستم‌ها برخوردار است.» گوینده این عبارت افشین دانه‌کار، عضوهیئت‌علمی دانشگاه تهران است که تأکید می‌کند، برنامه‌های مختلف دو دهه گذشته تأثیرات اندکی بر وضعیت تالاب‌ها گذاشته‌ است. در این میان قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور نقش سازمان محیط‌زیست را پررنگ نشان می‌دهد این  در حالی است که اگر انسجامی در نظام بهره‌برداری نداشته باشیم و دستگاه بهره‌بردار فاقد عملکرد مثبت باشد، به‌طورقطع تاب‌آوری تالاب‌ها کاهش پیدا می‌کند.
معمولا ساخت‌وساز در اطراف تالاب‌ها و روی رودخانه‌ها که شریان اصلی تالاب‌ها هستند، بخشی از دلایل بحرانی شدن وضعیت تالاب‌ها در کشور است. ورود فاضلاب شهری و پسماند کارخانه‌ها به آب تالاب‌ها، قطعه‌قطعه کردن تالاب‌ها، آتش‌ زدن حوضچه‌های نفتی در تالاب‌ها و همچنین استفاده غیرقانونی از آب‌ آن‌ها برای مصارف کشاورزی در کنار نبودبرنامه‌های مؤثر برای احیا از دیگر دلایل نابودی تالاب‌ها عنوان‌شده‌اند. کشاورزی غیرمنطبق با زیست‌بوم منطقه، افزایش برداشت آب برای مصارف غیر کشاورزی و چرای بی‌رویه، سطح آب برخی تالاب‌ها را به‌شدت کاهش داده و پیش‌بینی‌شده که در صورت ادامه‌ روند موجود، در آینده نزدیک تالاب‌های دائمی کاملا خشک و یا به تالاب‌های فصلی تبدیل شوند که علاوه بر مسئله محیط‌زیست، عوارض جدی بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی بر مردم منطقه و کشور خواهد داشت. در حوضه آبریز دریای خــزر، میزان قابل‌ملاحظه‌ای از تالاب‌ها برای مقاصد کشاورزی، ساخت مسکن و جایگاه دفن زباله نابود شده‌اند. در حوضه آبریز هامون هم اعمال مدیریت نامناسب منطقه‌ای ازجمله تغییر مسیر، ایجاد تأسیسات جدید و واردکردن گونه‌های غیربومی، زیان‌های قابل‌توجهی را به دنبال داشــته است.
برخی معتقدند، «مدیریت غلط و تصمیم‌گیری غیر کارشناسی پشت درهای بسته» از عمده‌ترین دلایل بحرانی شدن تالاب‌هاست، موضوعی که پیش‌تر از زبان اسماعیل کهرم در قامت بوم‌شناس و فعال محیط‌زیست نقل شده است. این فعال محیط‌زیست با اشاره به تالاب انزلی، وضعیت نگران‌کننده آن را چنین شرح می‌دهد: «این تالاب وقتی به عضویت کنوانسیون رامسر درآمد، ۲۱ هزار هکتار بود که اکنون مساحت آن به زیر ۹ هزار هکتار رسیده و در حال خشک شدن است. مشکل این تالاب، آلودگی روزافزون آب آن است، چراکه تقریبافاضلاب‌ تمام خانه‌های مسکونی و اغلب  کارخانه‌ها و کارگاه‌های صنعتی واقع در اطراف تالاب به درون آن یا به داخل رودخانه‌هایی که به تالاب می‌ریزند سرازیر می‌شوند. از دیگر دلایلی که موجب تهدید تالاب انزلی شده، افزایش سطح رسوبات است که باعث کاهش عمق این تالاب شده و همچنین تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب است. در همین حال فاضلاب گوهررود و زرجوب بعد از ریخته‌ شدن به رودخانه پیربازار، راهی تالاب انزلی می‌شود که وضعیت آلودگی مرداب انزلی را تشدید می‌کند.»
کهرم به هورالعظیم هم اشاره دارد، تالاب بزرگی که بخش زیادی از آن در استان خوزستان واقع شده و با اجرای پروژه حفر ۳۲ چاه نفت دیگر در معرض خشکی کامل قرار دارد و این رویداد بارها توسط فعالان محیط‌زیست به‌دلیل پیامدهای آن و تشدید بحران ریزگردها و بی‌آبی استان خوزستان به دولت و نهادهای مسئول تذکر داده شده است. از سوی دیگر، ۲۵ تالاب اصلی ایران در شرایط بحرانی و ۲۲۶ تالاب نیز در شرایط حساس قرار دارند. تالاب میقان در استان مرکزی نیز یکی از همین تالاب‌هاست. روستاهای اطراف این تالاب به‌دلیل پساب‌های یک تصفیه‌خانه و شرکت املاح معدنی با مشکلات بسیاری مواجه‌اند.
 نقش انسان در تخریب تالاب‌ها 
این فعال محیط‌زیست در گفت‌وگو با «ایمنا» سرنوشت تلخی را که برای تالاب‌های ایران رقم خورده، انسان‌ساز معرفی کرده و می‌گوید: «آنچه بر سر تالاب‌ها آمده به دست خود ما رقم خورده، یعنی آن‌ها را خشک یا تهدید کرده یا در معرض خشکی قرار داده‌ایم؛ درحالی‌که کنوانسیون رامسر نخستین جنبشی بود که برای حفاظت از تالاب‌ها در حدود ۵۰ سال قبل برگزار و به نام حفظ تالاب‌ها و پرندگان مهاجر ثبت شد.»
اهمیت تالاب‌ها در کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۱ به رسمیت شناخته شد و در آن برنامه‌ای برای تعهد جهانی به حفاظت از تالاب‌ها شکل گرفت. این کنوانسیون که در شهر رامسر تهیه و توسط ۱۸ کشور شرکت‌کننده امضا شد، امروزه در دنیا ۱۶۹ عضو دارد و ۲۲۹۳ تالاب را زیر نظر گرفته است.
کشورهای عضو این کنوانسیون متعهد هستند که تالاب‌های مهم خود را شناسایی کرده، برنامه‌های اصلاح و مدیریتی برای حفاظت، نگهداری و استفاده درست از این تالاب‌ها را طراحی و پیاده‌سازی کنند. آن‌ها همچنین تعهد داده‌اند که با به‌کارگیری مدیریت مناسب، به افزایش جمعیت پرندگان آبزی در تالاب‌های موردنظر خود کمک کرده و امکانات لازم برای حفاظت از تالاب‌ها و پرندگان آبزی در حوزه‌های تالابی را فراهم آورند.
از میان تالاب‌های ایران، ۲۵ مورد در این کنوانسیون به ثبت رسیده‌اند و جزو تالاب‌های بین‌المللی به‌حساب می‌آیند. از این میان ۶ مجموعه تالاب انزلی، شادگان، شورگل، دورگه سنگی، يادگارلو، كمجان، نيريز، هامون دهانه جنوبی و هامون صابری و هيرمند در فهرست تالاب‌های در معرض تهديد مونترو (لیست تالاب‌های در معرض خطر انقراض) قرار دارند.
آرش فرهادی، از دیگر فعالان محیط‌زیست با «اسماعیل کهرم» اشتراک نظر دارد و از عامل انسانی به‌عنوان مهم‌ترین علت نابودی تالاب‌ها یادکرده و می‌گوید: «بار اصلی خشکی تالاب‌های کشور بر دوش مدیریت نادرست منابع آبی و حوضه‌های آبریز است. تقریبا اختلاف‌نظری در این زمینه وجود ندارد، این درحالی است که بیشتر بار توسعه اقتصادی را بر دوش منابع طبیعی گذاشته‌ایم و کمتر به سمت مسائل دیگری مانند صنعت و منابع انسانی پیش رفته‌ایم. حتی تأثیر مدیریت نادرست منابع آبی بر روند خشک شدن تالاب‌ها بسیار بیشتر از تأثیر تغییر اقلیم است. البته باید در نظر داشته باشیم که تغییر اقلیم فقط کاهش بارندگی نیست بلکه جابه‌جایی زمان بارش‌ها نیز هست و تأثیر آن باعث شده تا بارش‌ها در زمان نامناسب صورت گیرد.»
این فعال محیط‌زیست در ادامه تأکید می‌کند: «تغییر الگو‌های بارندگی از دیگر تأثیرات تغییر اقلیم است به‌طوری‌که تا چند سال پیش بیشتر الگو‌های بارشی کشور در فصل زمستان برف بود اما اکنون الگوی بارشی به باران تغییر کرده است. در ایران که کشوری خشک و نیمه‌خشک است، تأثیر باران و برف بر منابع آبی بسیار متفاوت است، در‌واقع برف یک ذخیره آبی است یعنی آبخوان‌ها، حوضه‌های آبریز و سفره‌های زیر‌زمینی را به‌آرامی تغذیه می‌کند اما باران این‌طور نیست بلکه سریع به روان آب تبدیل و از دسترس خارج می‌شود. بنابراین تغییر اقلیم هم در خشک شدن تالاب‌ها و کاهش منابع آبی تأثیرگذار بوده اما نه به‌اندازه مدیریت نادرست منابع که سهم عمده‌ای در بروز شرایط کنونی برای تالاب‌های کشور دارد و اگر مدیریت صحیح صورت گیرد به نظر این‌روند مخرب قابل جبران است.»
او معتقد است، اگر تمام دستگاه‌ها در کنار هم قرار گیرند، قطعا این شرایط قابل مدیریت است. در این زمینه می‌توان به سراغ راهکار‌ها و تجارب و طرح‌های بین‌المللی رفت. البته تصدی‌گری دولت در طرح‌های بین‌المللی به‌شکلی پیش رفته است که این طرح‌ها آن چالاکی و چابکی لازم را از دست می‌دهند و تا انداه زیادی اسیر بوروکراسی دولتی می‌شوند و ساختارشان به دفتر ستادی دولت بدل می‌شود.
این فعال محیط‌زیست با انتقاد از مصرف ناپایدار و غیراصولی آب در بخش کشاورزی می‌گوید: «بیشتر بارگذاری منابع آبی کشور مربوط به بخش کشاورزی است یعنی ۸۰ تا۹۰ درصد منابع آبی ما در این بخش با راندمان پایین صرف می‌شود، اگر بتوان بخش کشاورزی را اصلاح کرد، تا حدود زیادی حقآبه تالاب‌ها تأمین می‌شود. فقط باید مدیریت صحیح وجود داشته باشد که در این صورت با همین منابع آبی که در اختیار است می‌توان حقآبه‌ها را تأمین کرد.»
 عدم اختصاص حقابه تالاب‌ها و تهدید امنیت غذایی
مطابق اظهارات علی ارواحی، مدیر سابق «طرح حفاظت از تالاب‌های ایران» حقآبه‌ها تخصیص داده نمی‌شود. او در گفت‌وگو با «پیام ما» می‌گوید: در چنین شرایطی آبخوان منطقه تخلیه می‌شود؛ چراکه یکی از کارکردهای تالاب‌ها تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی است و وقتی تالابی در پایین‌دست خشک می‌شود، یعنی مدیریت آب آن حوضه آبریز اشتباه بوده است. ما بی‌توجه به این نکته می‌بینیم حقآبه تالاب‌ها اختصاص داده نمی‌شود و این امر امنیت غذایی را در میان و بلندمدت متأثر خواهد کرد. علاوه‌برآن، خشکی تالاب و دریاچه، باعث از بین رفتن تعدیل هوا خواهد شد. برخی از تالاب‌های کشور دائمی هستند و برخی فصلی. اما شاهد این هستیم که تالاب‌های دائمی تغییر حالت به تالاب فصلی پیداکرده‌اند و برخی مانند پریشان، بختگان، گاوخونی و کافتر حتی امکان آبگیری فصلی را در برخی سنوات ازدست‌داده‌اند. وضعیت در تالاب‌های شمالی هم بهتر نیست. پسروی دریاچه خزر را داشته‌ایم و تالاب‌های شمالی هم آسیب بسیاری دیده‌اند. اما دانش سنتی ایرانیان همیشه کمک کرده است که با وجود کشور خشک و نیمه‌خشک پهنه‌های آبی و تالابی‌مان را حفظ کنیم، اما شکل توسعه دهه‌های اخیر و بهره‌برداری از منابع است که مشکلات بسیاری ایجاد کرده است. در یک‌دهه گذشته به‌استثنای بازه زمانی سال‌های ۹۸-۹۷ که ترسالی بود و تالاب‌های ما جان دوباره گرفت، غالب تالاب‌ها با مشکل تخصیص حقآبه و خشکی روبه‌رو بوده‌اند. برای مدیریت تالاب باید تمهیداتی دیده شود که حتی در سال خشک، تمام فشار کمبود بارش به دوش دریاچه‌ و تالاب نیفتاد. وقتی بارش کم می‌شود، اول حقآبه تالاب را قطع می‌کنند؛ باید به یک نسبت منطقی صنعت، کشاورزی و تالاب‌ها این کمبود را تحمل کنند. طی سنوات گذشته شاهد عملکرد وزارت نیرو در تخصیص حقآبه تالاب‌ها بودیم و حالا قرار است این وزارتخانه متولی احیای تالاب بشود. هرچند این وزارتخانه درباره رژیم هیدرولوژیکی تالاب‌ها صاحب‌نظر است، اما درباره ویژگی اکولوژیک تالاب‌ها برنامه مشخصی ندارد و پیامد چنین نگاهی در دریاچه ارومیه، مالچ‌پاشی است.
از سویی این وزارتخانه در حفاظت از رودخانه‌های زاینده‌رود، کارون، کشف‌رود و بسیاری دیگر از رودهای بزرگ و کوچک عملکرد درستی نداشته و حالا عملکرد بازدارنده‌ای که در اختیار سازمان محیط‌زیست بود هم قرار است از آن گرفته شود که ریاست سازمان محیط‌زیست باید پاسخ بدهد که با وجود نقش مهم سازمان، چرا هرروز در حال تضعیف شدن است.»
  چگونه تالاب‌ها را نجات دهیم؟ 
چگونگی احیای تالاب‌ها، پرسش پرتکرار سالیان اخیر است و معمولا قاطبه کارشناسان در پاسخ به آن می‌گویند: بازسازی و احیای تالاب‌ها نیاز به رویکردی چندوجهی، با تأکید بر بازسازی ساختارهای طبیعی، مدیریت حوضه آبریز، کنترل آلودگی، مشارکت جامعه، همکاری بین‌المللی و استفاده از تجربیات کشورهای دیگر دارد. ازجمله طرح‌های موفق در بازسازی تالاب‌های دنیا طرح جامع بازسازی اورگلیدز در ایالات‌متحده است. این پروژه‌ موفق شده‌ در تالاب‌ موردنظر کیفیت آب را بهبود ببخشد، زیستگاه‌ها را بازسازی کند و از تنوع زیستی، گونه‌های بومی و پرندگان مهاجر حمایت کند.
گفته می‌شود، نخستین گام در راستای احیای هر تالابی، انجام یک ارزیابی دقیق از وضعیت تالاب برای شناخت علل اصلی کاهش آب آن است. این موضوع ممکن است شامل مسائلی نظیر آلودگی آب، تغییرات در هیدرولوژی، حضور گونه‌های مهاجم، یا اختلال در پوشش گیاهی بومی باشد. درک عمیق از این عوامل برای طراحی استراتژی‌های بازسازی بسیار ضروری است. با توجه به نقش حیاتی آب برای تالاب‌ها، بازسازی وضعیت هیدرولوژیکی طبیعی اغلب باید در مرکز توجه برنامه‌های احیا قرار گیرد. این برنامه‌ها می‌توانند شامل بازگرداندن الگوهای جریان آب طبیعی، برداشتن موانعی که به جریان آب آسیب می‌زنند و یا شارژ مجدد منابع آب زیرزمینی باشند. دومین گام، ارزیابی عملکردهای تالاب، مانند چرخه مواد مغذی، فراهم‌آوری زیستگاه و تصفیه آب است که در تعیین اهداف دقیق برای پروژه کمک‌کننده است. برای مثال، اگر یک تالاب نقش مهمی در کنترل سیلاب دارد، تلاش‌ها ممکن است به سمت افزایش ظرفیت ذخیره‌سازی آب در آن سوق داده شوند و یا اگر ارزش یک تالاب به‌ویژه در حفاظت از پرندگان مهاجر باشد، سیاست‌هایی چون ایجاد مناطق حفاظت‌شده، جلوگیری از تخریب زیستگاه، بهبود کیفیت آب، حذف گونه‌های مهاجم و برنامه پایش منظم جمعیت پرندگان می‌تواند موردتوجه ویژه قرار بگیرد.
یک جنبه حیاتی دیگر در احیای تالاب‌ها، تنظیم یک برنامه زمانی واقع‌بینانه است. اکوسیستم‌های تالابی در طول سال‌ها یا حتی دهه‌ها تکامل می‌یابند. بنابراین، طرح‌های احیا باید با دیدگاهی بلندمدت برنامه‌ریزی شوند، ضمن آنکه به یاد داشته باشیم بازیابی زیست‌محیطی یک فرآیند آهسته است، پروژه‌های احیا نباید تنها به دلیل عدم دستیابی به نتایج مطلوب در کوتاه‌مدت کنار گذاشته شوند. در فرآیند احیای تالاب‌ها، نیاز است که کارشناسان محیط‌زیست بر روند بازیابی نظارتی دائمی داشته باشند تا بتوانند استراتژی‌ها را بر اساس پیشرفت‌های مشاهده‌ شده تنظیم و بهبود ببخشند. این روش تجربی به آن‌ها کمک می‌کند تا راه‌حل‌هایی که بیشترین تأثیر را دارند شناسایی و درعین‌حال، سایر روش‌ها را بهینه‌سازی کنند. باید شرایطی فراهم شود که تالاب‌ها بتواند از طریق فرآیندهای اکولوژیک داخلی خود بهبود یابند. این می‌تواند شامل بازمعرفی گونه‌های بومی و سپس اجازه دادن به آن‌ها برای توسعه و غالب شدن در منطقه باشد. همچنین، لازم است تالاب را در برابر فشارهای آتی مانند تغییرات آب‌وهوایی و آلودگی محافظت کرد. این ممکن است شامل افزایش تنوع بیولوژیکی، ایجاد مناطق حفاظتی در اطراف تالاب برای کاهش آلودگی روان‌آب یا اجرای اقدامات حفاظتی برای آب منطقه باشد. همچنین اتصال تالاب به مناطق طبیعی اطراف می‌تواند به جابه‌جایی گونه‌ها و تبادل ژنتیکی کمک کند و به افزایش انعطاف‌پذیری و بازیابی اکولوژیکی بیانجامد. احیای تالاب‌هایی که در حال افول هستند، نیازمند درک دقیق از اصول اکولوژیک، صبر، تمایل به عقب‌نشینی و فرصت دادن به طبیعت برای بازسازی ساختار آسیب ‌دیده است.
تالاب‌ها در یک مرحله حساس قرار دارند و با تهدیدهایی روبه‌رو هستند که وجود آن‌ها و منافع فراوانی که ارائه می‌دهند را به خطر می‌اندازد. کشور ما می‌تواند با بهره‌گیری از نمونه‌های بین‌المللی موفق، استفاده از تحقیقات علمی و مشارکت فعال جامعه، مسیری روشن به‌سوی حفاظت پایدار از تالاب‌ها را ترسیم کند. در این راستا، وظیفه اولیه بر عهده دولت‌هاست که با اتخاذ رویکردی شفاف، سیاست‌های محیط زیستی را مطابق با منافع ملی کشور تدوین کنند. این سیاست‌ها باید به‌گونه‌ای باشند که علاوه بر تأمین نیازهای نسل کنونی و آتی انسان، به ارزش‌های وجودی محیط‌زیست و حقوق گونه‌های دیگر نیز احترام بگذارند و آن‌ها را در نظر بگیرند.
البته در بسیاری از موارد اقدامات پیش‌بینی‌شده، حفاظت و حراست از تالاب‌ها را به نتیجه نهایی و موردنظر نمی‌رساند، همانند طرح‌های انتقال آب که سال گذشته افشین دانه‌کار، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران با هشدار نسبت به مرگ آبی تالاب‌ها در فلات مرکزی ایران  گفت: با انتقال آب تنها می‌توان نقش تالاب را به لحاظ آبی و در یک مقطع کوتاه حفظ  کرد و به‌هیچ‌وجه نقش اکولوژیک پیچیده یک تالاب در این ابعاد و با این شکل جبران نخواهد شد.  او راه‌حل این مسئله را اختصاص حقآبه تالاب‌ها  ذکر و تأکید کرد: انتقال آب بین حوضه‌ای این نگرانی را بیشتر می‌کند که روند توسعه را افزایش دهد و در این خصوص ما تنها یک راه‌حل داریم و باید به سمت سازگاری با تغییر اقلیم حرکت کنیم.
ما باید به جای انتقال آب به فلات مرکزی به‌تدریج بارگذاری جمعیت در سواحل کشور و روند انتقال جمعیت به سواحل را در کشور پیش بگیریم و این اقدامات را به شکلی انجام دهیم که تالاب‌های ساحلی از بین نرود دانه‌کار با اشاره به این‌که ما باید سعی کنیم تا با آموزش و فرهنگسازی رفتار آبی مردم را نیز تغییر دهیم، خاطرنشان کرد: سازمان حفاظت محیط‌زیست باید مطابق با مدیریت مشارکتی حرکت کند و دستگاه‌های متولی کشاورزی، الگوی سازگار با محیط‌زیست و مبتنی بر اقلیم آینده کشور را در دستور کار خود قرار دهند، در غیر این صورت مشکلات جدی‌ای پیش‌روی ما خواهد بود.

نظر شما