شناسهٔ خبر: 66024304 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

/دروازه تاریخ/

سرسپرده باب و چاکر شاه

هادی فرهنگ زاد

از شروع سلطنت محمدرضا پهلوی در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا هفتم بهمن ۱۳۴۳ که امیرعباس هویدا نخست‌وزیر ایران شد، ایران ۲۷ نخست‌وزیر به خود دید اما با انتصاب هویدا به عنوان بیست و هشتمین نخست‌وزیر، او به صورت پیوسته ۱۲ سال و نیم صدارت کرد. امیرعباس، پدر و پدربزرگش سال‌های زیادی را صرف خدمت‌رسانی به جامعه یهودیان و بهاییان جهان کردند و زمینه نفوذ بیش از پیش آنان در ساختار قدرت در ایران را به وجود آوردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، امروز ۱۹ فروردین چهل و پنجمین سالمرگ امیرعباس هویدا در سال ۱۳۵۸ است.

امیرعباس؟

حاصل ازدواج حبیب‌الله و افسرالملوک بیست و هشتم بهمن ۱۲۹۸ در تهران متولد شد و امیرعباس نام گرفت. او یک برادر کوچک‌تر به نام‌های فریدون داشت.

افسرالملوک سرداری، از طرف پدری دختر ادیب‌السلطنه نوه محمدحسن خان سردار ایروانی معروف به خان بابا خان سردار و سردار ماکویی و از طرف مادری نتیجه میرزا یحیی‌خان مشیرالدوله قزوینی چهارمین همسر ملک نسا خانم ملقب به عزت‌الدوله و ملک‌زاده بود. ملک‌زاده خواهر تنی ناصرالدین چهارمین شاه قاجار بود.

و اما پدرش حبیب‌الله. او پسر میرزا محمدرضا قناد، پیرو فرقه بهاییت بود. پدربزرگ امیرعباس جزو مریدان خاص علی‌محمد باب رییس فرقه ضاله بابیت در شیراز بود. او از بهاییان متعصب و از فداییان عباس افندی بود.

میرزا محمدرضا قناد بعد از مرگ باب، حسینعلی بهاء ملقب به بهاءالله فرزند ارشد و جانشین باب را تا شهر بندری عکا در اسرائیل همراهی کرد و مستخدم و خادم مخصوص عباس افندی معروف به عبدالبهاء شد. با مرگ بهاءالله، او جانشینی عباس افندی را پذیرفت و به او وفادار ماند. شدت مریدی میرزا محمدرضا به افندی به حدی بود که حتی اولین نام فامیل خود و فرزندانش را «ممدوح» گذاشت.

سر سپرده باب و چاکر شاه امیرعباس هویدا در کنار خانواده- بیروت سال ۱۹۲۹

عباس افندی مخارج تحصیل حبیب‌الله پدر امیرعباس به اروپا را به واسطه خدمات پدرش به فرقه ضاله بهاییت پرداخت کرد. میرزا محمدرضا جزو ۹ نفری بود که هنگام قرائت وصیت‌نامه عباس افندی بالای سر او حاضر بود.

در سالهای که میرزا محمدرضا خدمت افندی می‌کرد، حبیب‌الله، پدر امیرعباس معلم فرزندان علی‌قلی‌خان سردار اسعد ملقب به سردار اسعد بختیاری از مشروطه‌خواهان فاتح تهران در دوره سلطنت محمدعلی شاه بود. او بعد از فتح تهران به دست مشروطه‌خواهان گیلانی و بختیاری به سفارش سردار اسعد از احمد شاه قاجار لقب عین‌الملک را دریافت کرد.

پیروی از آیین بهاییت بعد از میرزا محمدرضا قناد توسط پسرش حبیب‌الله ادامه یافت.

در آخرین سال عمر عباس افندی، امیرعباس دو سال داشت. در این سال – سال ۱۳۰۰ - حبیب‌الله با حکم وزیر خارجه دولت ۱۰۰ روزه سید ضیاءالدین طباطبایی که با همراهی رضا پهلوی در سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتا کرد و عنوان نخست‌وزیر کودتا لقب گرفت، سرکنسول ایران در دمشق شد.

حبیب‌الله در پنج سالگی امیرعباس در سال ۱۳۰۳ به ایران برگشت و ۸ ماه بعد مجددا به سوریه رفت و با حفظ سمت در کسوت سرکنسول ایران در دمشق و بیروت، سرکنسول ایران در اسراییل هم شد.

پدر امیرعباس در سال ۱۳۱۰ به عنوان وزیرمختار ایران در عربستان منصوب شد و به واسطه این شغل خدمات زیادی به بهائیان و هم‌پیمانان عبری و عربیش کرد از جمله تخریب گنبد و سنگ مزار امامان معصوم حسن، سجاد، باقر و صادق صلوات‌الله علیهم اجمعین، تبیلغ فرقه بهاییت در جده و سایر شهرهای عربستان و جدا کردن بحرین از ایران.

با اطلاع دولت عربستان از فعالیتهای تبلیغی حبیب‌الله به نفع فرقه بهاییت در شهرهای مهم عربستان از جمله جده، مکه و مدینه، او مورد اعتراض دولت عربستان قرار گرفت وزارت امور خارجه ایران در واکنش به آن با بازنشستگی پیش از موعد حبیب‌الله موافقت کرد.

سر سپرده باب و چاکر شاه مقبره ائمه بقیع قبل از تخریب

در کتاب تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد، نویسنده با انتشار اسنادی درباره بهایی بودن میرزا محمدرضا قناد و پسرش حبیب‌الله آورده است: «آقا محمدرضا قناد سابق‌الوصف، از مخلصین مستقیمین اصحاب آن حضرت شد تا وفات نمود و مدفن او در قبرستان عکا است و از پسرانش میرزا حبیب‌الله عین‌الملک، پدر هویدا که به پرتو تأیید و تربیت آن حضرت، صاحب حسن خط و کمال شد و همی سعی کرد و کوشید که شبیه به رسم‌الخط مبارک نوشت و در سنین اولیه نزد آن حضرت کاتب آثار و مباشر خدمات گردید.»

امیرعباس دوره ابتدایی را به یکی از مدارس فرانسوی دمشق رفت و با انتقال پدر به بیروت بقیه درسش را در مدسه‌ای فرانسوی خواند. او در این مدرسه به گروهی موسوم به تمپلرها، سلحشورانی که در جنگ‌های صلیبی علیه مسلمانان جنگیدند، پیوست. این مدرسه شاخه‌ای از اتحاد آلیانس جهانی بود که برای حفاظت و مراقبت از یهودیان و رسیدگی به امور آنان در سراسر جهان به مرکزیت فرانسه تشکیل شد. امیرعباس در بیروت چند ماهی هم به مدرسه‌ای آمریکایی رفت.

حبیب‌الله علاوه بر دمشق و بیروت به ماموریت‌های کاری بلند مدت در پاریس و لندن و بروکسل رفت و امیرعباس هم در مدارس متوسطه این شهرها ادامه تحصیل داد و دیپلم گرفت. او زبان فرانسوی را به خوبی صحبت می‌کرد.

امیرعباس پدرش را در سال ۱۳۱۴ از دست داد. او تا ۱۳۲۱ که به ایران برگشت، در شهرهای پاریس، لندن و بروکسل در آموختن زبان انگلیسی مهارت پیدا کرد. او به دانشگاه آزاد بروکسل رفت و در رشته علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد.

امیرعباس بعد از برگشت به ایران در سوم آبان ۱۳۲۱ نام‌خانوادگی «ممدوح» را به نام خانوادگی پسرعموهایش - هویدا - تغییر داد.

سر سپرده باب و چاکر شاه حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا

مناصب دولتی

در وزارت امور خارجه و در سمت کارمند اداره دفتر وزارتی مشغول به کار شد. او در همین سال به دانشکده افسری رفت تا خدمت نظام وظیفه را انجام دهد. امیرعباس یک سال بعد کارت پایان خدمت دریافت کرد و به وزارت خارجه بازگشت.

او در سال ۱۳۲۳ در کسوت کارمند اداره اطلاعات در وزارت خارجه مشغول کار شد. امیرعباس در مرداد ۱۳۲۴ به عنوان وابسته سفارت ایران در پاریس به فرانسه رفت. در این دوره بود که حسنعلی منصور دیگر کارمند وزارت امور خارجه ایران به پاریس رفت و بین این دو، دوستی عمیقی به وجود آمد به نحوی که حسنعلی منصور بعدها خواهر امیر عباس را به همسر انتخاب کرد.

امیرعباس هویدا با حمایت ارنست وان هک، حامی اصلی تاسیس لژهای فراماسیونی در ایران در سال ۱۳۳۰ به عضویت کمیسیون پناهندگان ژنو درآمد و تا سال ۱۳۳۵ که به ترکیه رفت و به عنوان نفر دوم سفارت ایران در ترکیه منصوب شد، در عضویت این کمیسیون باقی ماند.

او چند سال بعد به ایران برگشت و در کسوت وزیر مشاور در امور کنسرسیوم نفت اسراییل و بعد ریاست شرکت نفت قرار گرفت.

زندگی سیاسی

به دلیل شرایط خاص زندگی خاندان هویدا در سرسپردگی فرقه بهاییت، اطلاعات روشن و دقیقی درباره سابقه آنان در رسانه‌های ایران منتشر نبود تا زمانی که امیرعباس هویدا در کابینه حسنعلی منصور در اسفند ۱۳۴۲ به عنوان وزارت دارایی منصوب شد.

در این سال اعلامیه‌ای بدون منبع و به صورت شب‌نامه تحت عنوان «هویدا کیست؟» در سطح تهران پخش شد و در آن به صورت ناقص از سابقه خانوادگی و خدمات پدربزرگ و پدرش به فرقه ضاله بهاییت پرده برداشت.

در بخشی از این شب‌نامه آمد: «پدربزرگ هویدا، میرزا محمدرضا قناد از بهاییان مخلص و فداکار و مجذوب عباس افندی بود. او به واسطه نزدیکی با عباس افندی از غضب مردم مسلمان بیم و هراس داشت و از اقامت در ایران نگران بود، لذا به عکا رفت و مستخدم و نوکر دستگاه عباس افندی شد و به لحاظ تعصب و علاقه‌ای که به این فرقه داشت، مورد لطف و محبت خاص او قرار گرفت.»

سر سپرده باب و چاکر شاه دست‌بوسی امیرعباس هویدا

هویدا در کسوت وزیر دارایی چند اقدام مهم انجام داد از جمله تصویب لایحه دریافت وام۲۰۰ میلیون دلاری از آمریکا، خرید ۲۵ هزار تن ذرت از آمریکا و خرید ۶۰ هزار تن گندم از شوروی بود. او همچنین برای اولین بار پای سیستم‌های کامپیوتری پیشرفته اداری و مالی را به وزارت دارایی باز کرد.

برخی تصمیمات هویدا که نشات گرفته از منازعات سیاسی منوچهر اقبال با حسنعلی منصور داشت، چالش‌های عمیقی را برای مردم به وجود آمد از جمله گران کردن قیمت بنزین و نفت بود با هدف شکست منوچهر در مذاکرات نفت و قرار گرفتن خود در رأس شرکت نفت ایران بود.

حسنعلی منصور که با همراهی امیرعباس هویدا تشکل سیاسی کانون مترقی را به وجود آورد و بعد از رایزنی با محمدرضا پهلوی و گرفتن قول نخست‌وزیری به حزب ایران نوین تغییر نام داد، در ساعت ۱۰ صبح اول بهمن ۱۳۴۳ توسط محمد بخارایی عضو جمعیت فداییان اسلام در محوله مدرسه سپهسالار بهارستان ترور شد و بعد از پنج روز در بیمارستان پارس به ریاست دکتر منوچهر شاهقلی پزشک بهایی و عضو مؤسس کانون مترقی، درگذشت.

حسنعلی منصور دبیرکل کانون مترقی و حزب ایران بود. دبیرکلی این حزب بعد از مرگ منصور به معاون دبیرکل یعنی امیرعباس هویدا رسید و البته با برچیده شدن نظام دو حزبی در اسفند سال ۱۳۵۳ توسط محمدرضا پهلوی، امیرعباس هویدا تا آبان سال ۱۳۵۵ دبیرکل حزب رستاخیز شد.

حزب ایران نوین در انتخابات بیست دومین و بیست و سومین دوره مجلس شورای ملی در سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ اکثریت مجلس را به دست آورد. این حزب در سال ۱۳۵۳ بزرگ‌ترین و پرطرفدارترین حزب سیاسی ایران بود.

امام خمینی رهبر نهضت اسلامی در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۴۶ در نامه‌ای مفصل به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت پهلوی که از تبعیدگاه‌شان در کربلا نوشتند، نسبت به خیانت‌های شاه و هویدا و باز شدن پای بهایی‌ها به هرم قدرت در ایران به شدت اعتراض کردند.

سر سپرده باب و چاکر شاه هادی غفاری در حاشیه شورش خیابانی مجاهدین خلق - ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محاکمه

با به اوج رسیدن اعتراضات مردمی، رژیم پهلوی تصمیم گرفت با اتخاذ تاکتیک‌هایی از شدت اعتراضات بکاهد تا شاید عصبانیت مردم کاهش یابد. بازداشت و زندانی امیرعباس هویدا نخست‌وزیر سابق در تاریخ ۱۷ آبان ۱۳۵۷ از جمله این تاکتیک‌ها بود.

امام خمینی یک روز بعد از دستگیری هویدا در جواب خبرنگاران در نوفل لوشاتو گفتند: «توقیف هویدا هم اثری ندارد، این هم یک مانوری است که خیال می‌کنند برای اسکات مردم اینگونه امور تأثیر دارد.»

امام ۲۰ آبان هم در واکنش به سوال خبرنگاران در نوفل لوشاتو اظهار کردند: «تمام این‌ها تشبثاتی است که هیچ کدام ارزش و واقعیت ندارد. هویدا از شرکاء شاه و یک شریک ضعیفی بود که در خیانتها با شاه شرکت داشت و شاه ظاهرا هویدا را برای نجات خودش دستگیر کرده است. غرض این است ملت را فریب دهد که می‌خواهد اصلاحات کند.»

امام در گفت‌وگو با روزنامه لبنانی النهار اظهار کردند: «گرفتن هویدا و امثال او که در دزدی و فساد شریک شاه بوده‌اند برای فریب مردم است، این ها هم تأثیری ندارد.»

بعد از اعلام بی‌طرفی ستاد ارتش شاهنشاهی در ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، امیرعباس هویدا از طریق آیت‌الله سید محمود طالقانی خودش را به دولت موقت معرفی کرد و از آن طریق تحویل کمیته انقلاب شد و به مدرسه رفاه، محل استقرار امام خمینی منتقل و نگهداری شد.

۲۴ اسفند ۱۳۵۷ دادستان وقت دادگاه انقلاب با قرائت کیفرخواستی ۱۶ ماده‌ای علیه امیرعباس هویدا نخست‌وزیر مخلوع رژیم پهلوی برای وی درخواست اعدام و مصادره اموال کرد.

بازپرسی از امیرعباس هویدا از بامداد ۲۲ اسفند در محل دادسرای انقلاب اسلامی ایران آغاز شد.

او از زمان انتقال به کمیته تحت بازجویی قرار گرفت و در فرصتهای مختلف به سوالات بازجویان پاسخ داد. بر اساس گزارش بازجوها، هویدا از صبح روز ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در دادگاه انقلاب حاضر شد و به مدت دو روز به پرسش‌ها پاسخ داد.

وی به اتهامات متعددی که علیش مطرح شده بود، پاسخ داد اما به جای خودش، سیستم را مسوول اقدامات انجام شده اعلام کرد. هویدا در این دادگاه ها تصریح کرد که هیچ کاری را بدون مشورت و بدون دستور شاه انجام نداده و در مقام نخست‌وزیری آلت دست فرامین شفاهی و کتبی شاه بود.

سر سپرده باب و چاکر شاه محاکمه هویدا و حضور غفاری در دادگاه

متن کیفرخواست ۱۶ ماده‌ای دادستان دادگاه انقلاب اسلامی ایران علیه امیرعباس هویدا نخست‌وزیر مخلوع رژیم پهلوی به این شرح بود:

آقای امیرعباس هویدا، فرزند حبیب‌الله، به شماره شناسنامه ۳۵۴۲ صادره از تهران، متولد ۱۲۹۸ وزیر سابق دربار شاهنشاهی منقرض و نخست‌وزیر اسبق شاه ساقط، تبعه ایران، متهم است به: فساد در ارض، محاربه با خدا و خلق خدا و نایب امام زمان(ع)، قیام علیه امنیت و استقلال مملکت با تشکیل کابینه های دست نشانده آمریکا و انگلیس و حمایت از منافع استعمارگران، اقدام بر ضد حاکمیت ملی با حفظ سلطه سلطان دست نشانده آمریکا و دخالت در انتخابات مجالس قانونگذاری و عزل و نصب وزرا وفرمانداران با نظر و خواست سفارتخانه های خارجی، واگذار کردن بی قید و شرط منابع زیر زمینی از نفت و مس و اورانیوم و غیره به بیگانگان، گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا و همدستان اروپایی اش بر ایران، منجمله از طریق نابودی صنایع داخلی و تضعیف آنها در برابر رقبای خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای خارجی، پرداخت درآمدهای ملی حاصل از نفت به شاه و فرح و نیز تسلیم این درآمدها به ممالک وابسته به غرب و سپس اخذ وام با نرخهای بالا و گزاف و شرایط اسارت بازار آمریکا و سایر دول غرب.

اتهامات او همچنین شامل: نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگلها، شرکت مستقیم در فعالیت های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم، دسته بندی با توطئه گران بین المللی در پیمانهای سنتو و ناتو و سرکوبی ملتهای ایران و فلسطین و ویتنام، عضو فعال سازمان فرماسونری در ایران در لژ فروغی با توجه به اسناد موجود و اقرار شخصی متهم، شرکت در خفه کردن و ارعاب مردم حق طلب و استعمار شده ایران با دستگیری آزادیخواهان و کشتار مردم بی‌دفاع و ضرب و جرح و شکنجه و آزار آنان و نقض آزادی‌های اساسی انسانی مصرح در قانون اساسی وقت و قوانین موجود، از جمله اعلامیه حقوق بشر و قوانین الهی از جمله با توقیف روزنامه ها و اعمال سانسور در مطبوعات و کتب، مؤسس و اولین دبیر کل حزب استبدادی رستاخیز ملت ایران، اشاعه فساد فرهنگی و اخلاقی و شرکت در تحکیم پایه های استعمار، از جمله شرکت در برقراری مجدد کاپیتولاسیون، یعنی ایجاد قضاوت کنسولی در مورد آمریکائیان، شرکت مستقیم در قاچاق هروئین در فرانسه در معیت حسنعلی منصور و دادن گزارش خلاف واقع و اشاعه اکاذیب با انتشار روزنامه های دست نشانده و گماردن سردبیران جیره خوار در رأس نشریات و سانسور اخبار و انتشار اخبار و گزارشهای مجعول که تمام این اقدامات در اجرای توطئه استعمار گران بیگانه و سلطان دست نشانده به منظور اسارت و استثمار هر چه بیشتر ملت ایران بوده است، سلطانی که حسب اقرار متهم، به وسیله آمریکا روی کار آمده است.

نظر به صورت جلسات هیأت دولت و گزارش‌های شورای عالی اقتصاد و مقالات و شکایت شاکیان و نویسندگان از جمله آقای دکتر علی‌اصغر حاج سیدجوادی و فتاوی علما و مراجع تقلید و مندرجات روزنامه‌ها و اسناد به دست آمده از ساواک و اسناد موجود در نخست‌وزیری و شهادت دکتر آزمون وزیر کابینه متهم و شهادت آقای جعفریان و آقای نیکخواه در همین دادگاه و اظهارات اقاریر شخصی متهم، چون وقوع جرایم منتسبه قطعی و محقق است، تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام متهم و مصادره اموال وی را از پیشگاه دادگاه محترم دارم.»

سر سپرده باب و چاکر شاه

مرگ

بعد از صدور حکم دادگاه انقلاب توسط حجت‌الاسلام صادق خلخالی، امیرعباس هویدا اعدام شد.

اعدام او اما به دلیل حساسیت‌های خاص نخستین ماههای انقلاب اسلامی با ابهاماتی روبرو شد از جمله شایعه شلیک گلوله به گلو و مغز هویدا توسط حجت‌الاسلام هادی غفاری در فاصله بین صدور حکم نهایی و انتقال به سلول دادگاه مطرح شد که ایشان بارها و بارها ادعای مطرح شده را تکذیب کرد.

طبق اعلام ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت حکم اعدام امیرعباس هویدا را یک روحانی اجرا کرد، اما مشخص نیست که منظور او از این سخن کیست؟ برخی افراد نیز جوخه اعدام را مجری حکم اعدام هویدا اعلام کردند.

همچنین محل دفن جنازه امیرعباس هویدا نیز محل منازعه است. برخی معتقدند بدن هویدا را مومیایی و سپس به ترکیه منتقل کردند و از آنجا به محلی به نام حظیره‌القدس عکا که آرامگاه بهائیان است بردند و دسته‌ای دیگر بر این باورند که جسد هویدا را در یکی از قطعات بهشت‌زهرای تهران دفن کردند.

منابع:

صحیفه امام، جلد دو، صص ۱۲۳ تا ۱۲۷

دست بوس، بهمن هدایتی آذری، زندگی نامه امیرعباس هویدا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

علی حقیقت‌جو، بهائیت و رژیم پهلوی، موسسه فرهنگی مطبوعاتی جام جم، ۱۳۸۷، ص ۱

علی قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد (جدید)، تهران، مشعر، ۱۳۸۵، ص ۷۹

انتهای پیام

نظر شما