جمعه العطوانی کارشناس و مدیر مرکز مطالعات و تحلیل سیاسی افق در بغداد در گفتوگو با ایکنا، ضمن بيان اين مطلب تصريح كرد: پس از پایان جهان دوقطبی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود قرن گذشته، آمریکا تصور میکرد که در هژمونی خود بر همه تصمیمات بینالمللی از جمله حضور اسرائیل در منطقه غرب آسیا بر جهان مسلط خواهد شد و مسئله فلسطین یک بار برای همیشه پایان مییابد و حتی محور مقاومت در منطقه را با عادیسازی همه کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی از بین میبرد. اما آنچه اتفاق افتاد برخلاف انتظار یا خواست آمریکاست و امروز برای آمریکا و رژیم صهیونیستی موجودیت اتحاد جماهیر شوروی کمخطرتر از اقتدار محور مقاومت در قبال آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است.
ایده خلق پروژه دین ابراهیمی
وی گفت: محور مقاومت توانسته است در خصومت با سیاستهای آمریکا در منطقه به جای اتحاد جماهیر شوروی اقتدار خود را نشان دهد. اما جایگزین اتحاد جماهیر شوروی یک جایگزین سیاسی یا رقیب سیاسی آمریکا نیست بلکه این بار رقیب آمریکا یک رقیب عقیدتی است که مناقشه آن با رژیم صهیونیستی یک مناقشه موجودیتی و نه برخاسته از اختلافات سیاسی و اقتصادی است و در واقع تقابل جبهه مقاومت با آمریکا، رقابت بر سر هژمونی در منطقه و جهان، مانند مبارزه بین اردوگاه شرق و آمریکا نیست. از همین جا محافل اطلاعاتی آمریکا و غرب به این فکر افتادند که با کپیبرداری از هویت محور مقاومت، جایگزینی برای آن پیدا کنند که آن هم ایده (دین ابراهیمی) برای گسترش عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بود.
العطوانی افزود: این تصور ناشی از یک مشکل ایدئولوژیک و عقیدتی است که آمریکا و کشورهای غربی در دفاع از رژیم صهیونیستی با آن مواجه هستند، این مشکل مربوط به وابستگی ایدئولوژیکی محور مقاومت است، یعنی هویت اسلامی و اصول دینی اتخاذ شده توسط این محور، نه تنها متعلق به مسلمانان است بلکه توسط دین مسیح که هژمونی صهیونیستی را رد میکند مورد حمایت قرار دارد.
وی گفت: این محافل آمریکایی و غربی به این فکر افتادند که حالت میانهای بیابند تا بر اصول اسلامی غلبه کند و جایگزین آن شود و با پروژه عادیسازی سازگار باشد. این حالت میانی، اختراع دین چهارمی است که به تعبیرشان جامع سه دین توحیدی (اسلام، یهودیت و مسیحیت) باشد که در مورد مشترکات و فراتر از موضوعات بحث برانگیز توافق ایجاد کند. پس اندیشه دین (ابراهیمی) بر این مبنا بود که حضرت ابراهیم(ع)، پیامبر خدا و جامع همه ادیان است و این دین جدید به هر گونه ویژگیهای خاصی متعلق به مسلمانان در دینشان و در آیات قرآن کریم، که بر رویارویی با یهود و مبارزه با آنها تأکید میکند، پایان میدهد.
این تحلیلگر عراقی تصریح کرد: بر اساس نظریه آنها، دین ابراهیمی دینی است که تمام خصوصیات اسلام در آن حل میشود، بنابراین یهودیان بر بقیه ادیان بهویژه دین اسلام مسلط میمانند، زیرا مسلمانان تحت امر حکامی هستند که همدست آمریکا و صهیونیستها هستند و چون صهیونیستها از نظر نظامی و فنی قویتر هستند و آمریکا هم از آنها حمایت میکند، پس یهودیان اربابان دین ابراهیمی میشوند و اینجاست که آرمان فلسطین به عنوان یک آرمان اسلامی از بین میرود زیرا این دین جدید به چیزی غیر دین ابراهیمی اعتقاد ندارد و هیچ حرمتی برای مسلمانان فلسطینی در دین ابراهیمی وجود ندارد.
تأثیر محور مقاومت بر رویکردهای نظام سلطه در منطقه
وی در پاسخ به این سؤال که چگونه تشکیل محور مقاومت و جبهه سازشگران بر رویکردهای نظام سلطه در منطقه غرب آسیا تأثیرگذار بودهاند، گفت: آگاهی امت و بهویژه امت محور مقاومت در برابر توطئههای شوم محافل استکبار جهانی فرصت را از دست دشمنان برای پیشبرد توطئههای خود گرفت، زیرا کشورهای جبهه مقاومت و مردم آن پروژه عادیسازی را در نسخه دین ابراهیمی با دقت زیر نظر گرفتند و این مقاصد شوم با هوشیاری رهبران امت اسلامی و در رأس آن امام خامنهای آشکار شده است، چرا که ایشان نیات پلید این طرح شوم را فاش کردند.
صاحبان این طرح شوم با رژیمهای کمتر تأثیرگذار بر منطقه غرب آسیا یعنی بحرین و امارات کار خود را آغاز کردند. امارات که تابع دولت آمریکاست بدون اینکه نیاز باشد عادیسازی روابط خود را با رژیم صهیونیستی اعلام کرد. آری اقدام آنها در اعلام رسمی سازش با اشغالگران صهیونیست واقعیت این رژیمها را در برابر افکار عمومی مردم کشورهای عربی و به خصوص حاشیهنشینهای خلیج فارس برملا کرد که قبل از آن هم در خفا روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی کرده بودند.
از همین رو این رژیمهای جدید سازشگر هیچ تأثیر قابل ذکری بر ماهیت رویارویی با رژیم صهیونیستی ندارند زیرا آنها از جایگاهی برای محور مقاومت در منطقه غرب آسیا برخوردار نبودند.
العطوانی درباره عوامل مؤثر بر تغییر وضعیت ژئوسیاسی در منطقه غرب آسیا نیز گفت: عوامل ژئوپلیتیکی در منطقه عربی رخ داده و معادله مربوط به ماهیت تقابل محور مقاومت در غرب آسیا با رژیم صهیونیستی را بسیار تغییر داده است. در شرایطی که رژیم صهیونیستی توانسته روابط خود را با رژیمهایی کوچک در حد و اندازه امارات و بحرین عادی کند، در حالی که این رژیمهای سازشگر پیشتر در مواضع خود نشان داده بودند که با اسرائیل سازش دارند؛ این اتفاقات چیزی از ماهیت معادله رویارویی با دشمن تغییر نمیدهد.
ما دریافتیم که کشورها و ملتهایی هستند که با تغییر حاصل در رژیمهای سیاسی، در خصوص مناقشه با رژیم صهیونیستی موضع بزرگی نشان دادند، برای مثال مواضعی که از تونس و الجزائر از منطقه مغرب عربی دیدیم و این قضیه بر تقویت جبهه مقاومت تأثیرگذار بوده است.
وی با اشاره به عوامل مؤثر بر همگرایی و واگرایی استراتژیک نیروهای اقلیمی منطقه جنوب غرب آسیا نیز گفت: عوامل زیادی وجود دارد که بر دوری و نزدیکی بین قدرتهای منطقه در منطقه غرب آسیا تأثیرگذار بوده است. از عوامل دوری بین قدرتهای منطقهای، بیاعتمادی برخی سران این کشورها به توانمندی ذاتی کشورهایشان است و از همین رو به توان دشمنان و در رأس آن آمریکا و اسرائیل اتکا دارند، زیرا موجودیت سیاسی آنها در گرو دولت آمریکاست و بزرگترین گواه این امر اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکاست که حکام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را مخاطب قرار داد و گفت که «شما بدون ما یک هفته هم در قدرت دوام نمیآورید». اشاره به این دارد که حضور و موجودیت حکام عرب با تصمیم آمریکا مرتبط است، زیرا اراده آنها در گرو اراده آمریکاست.
العطوانی گفت: از آنجایی که آمریکا به دنبال ثبات کشورهای منطقه غرب آسیا نیست، تلاش میکند با ایجاد مشکلاتی بین کشورهای منطقه آنها را به جان هم اندازد و همین اختلافات باعث ایجاد دوری و فاصله بین رهبران این کشورها میشود. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران کشورهای منطقه را به یک گفتوگوی واقعی در راستای حفظ ثبات منطقه دعوت و تأکید میکند که کشورهای منطقه با اتکا به قدرت ذاتی خود توان تأمین امنیت و ثبات سیاسی منطقه را دارند و اینکه ثبات منطقه به نفع همه ملتهای آن است. اما آمریکاییها و اسرائیلیها سران کشورهای منطقه را از گفتوگوی مستقیم با یکدیگر منع میکنند، زیرا ثبات منطقه به نفع آمریکا و اسرائیل نیست. از همین رو باید بدانیم که گفتوگوی مستقیم و سازنده بین سران این کشورها از مهمترین عوامل نزدیکی بین آنها و بزرگترین عامل در ایجاد یک منطقه باثبات امنیتی و سیاسی و شکوفا از نظر اقتصادی است.
پروژه عادیسازی روابط اعراب با رژیم اسرائیل مرده زاییده شد
این تحلیلگر مسائل سیاسی و حوزه مقاومت اسلامی در ادامه چالشهای محور سازشگر با رژیم اسرائیل را برشمرد و افزود: ما بر این عقیدهایم که پروژه عادیسازی، مرده زاییده شد، زیرا شرایط اجتماعی و سیاسی در کشورهای غرب آسیا مهیای بازاریابی برای این پروژه نبود و از حیث علل و عوامل، اهداف موردنظر، طرفهای بینالمللی و شخصیتهای دینی که بنای آن را گذاشتند، مشکوک به نظر میرسید. برای مثال نخستین سفر پاپ واتیکان به نجف اشرف بسیار مشکوک و مورد سؤال بود در حالی که سخنان آیتالله سیستانی، مرجع عالیقدر دینی شیعیان در عراق آشکار و روشن بود. حتی برخی شخصیتهای دینی اسلامی که پاپ را در این سفر همراهی کردند مورد نقد قرار گرفتند.
العطوانی افزود: همچنین پروژه دین ابراهیمی با روند عادیسازی روابط برخی رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس یعنی بحرین و امارات همزمان شد، زیرا پروژه ابراهیمی همزمان و به موازات روند سازش بوده است، بنابراین این ارتباط ذهنی و سیاسی را ایجاد کرد که پروژه ابراهیمی به دنبال پیشبرد روند سازش از طریق مسائل اندیشهای و دینی است، بخصوص که عادیسازی در بعد سیاسی خود شکست خورده شده بود. افزون بر این، اینکه حکام بحرین و امارات با همه وجود خود به رژیم صهیونیستی نزدیک شدهاند این رژیمها را در برابر ملتها و کشورهای خودشان و منطقه رسوا کرده است.
وی ادامه داد: حتی عادیسازی روابط کشورهای مصر و اردن با رژیم صهیونیستی هم حد و حدودی داشت و این کشورهای سازشگر باز هم شعار راه حل دو دولتی و مطالبه حقوق ملت فلسطین را سر میدادند؛ اما کشورهایی مثل بحرین و امارات، خاک کشورشان را به انجمن فکری صهیونیستی تبدیل کردهاند و آئینهای یهودی را در کشورهایشان رواج میدهند. بنابراین عادیسازی روابط فرهنگی و فکری آنها با رژیم صهیونیستی از روابط سیاسی هم قویتر شده است و از همین روست که ملتهای منطقه با تحقیر به این قضیه سازش رژیمهای عربی نگاه میکنند.
مدیر مرکز پژوهشهای سیاسی افق عراق به چالشهای محور مقاومت اشاره و بیان کرد: زمانی که صحبت از پروژه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در بعد سیاسی، فکری، فرهنگی و شکست آن میشود، باید مشکلات و موانع جبهه مقاومت در این قضیه مورد توجه قرار گیرد. قطعاً چالش فکری، آگاهی و شعور فرهنگی از مهمترین عناصر چالشی است که محور مقاومت با آن روبهروست.
این تحلیلگر سیاسی در پایان یادآور شد: محور مقاومت در جبهه نظامی موفق و پیروز بوده است یعنی در همه جبهههای رویارویی با دشمن، دستاوردهای قابل ملاحظهای داشته است؛ اما جبهه آگاهی، اندیشه، فرهنگ و سیاسی همچنان چالش واقعی برای رزمندگان جبهه مقاومت است. برای ساختن نسل جدید نمیتوان صرفاً به اندوختههای اخلاقی و تاریخی تکیه کرد، جوانان امروز نیازمند گفتمان نو یا تجدید شده متناسب با نیازهای فکری خود هستند، زیرا آنها چهل سال پیش مسائل سیاسی و نظامی را تجربه نکردند. فرهنگ و اندیشه چهل سال پیش با امروز متفاوت است و ماهیت گفتمانی که ما جوانان ایدئولوژیک را با آن تربیت کردیم با گفتمان امروز متفاوت است. فراتر از این و به صراحت میگوییم، حتی در سطح دینی، باید به بسیاری از مفاهیم قرآنی امروز با چشم و عقل نگاه کنیم که در دهههای پیش ندیده بودیم. مثلاً اکثر متفکران و مفسران ما مفهوم شیطان در قرآن را همان حضور نامرئی شیطان جن میدانند و ما را از آن برحذر میدارند. اما امروزه مفهوم شیطان تغییر کرده یا گسترش یافته و خطرناکتر از نوع شیاطین جن را شامل میشود که شیطان انسانی شامل آمریکا در همه ابعاد سیاسی، فکری، امنیتی و غیره آن است. این سخن امام خمینی(ره) که آمریکا شیطان بزرگ است، دلالات و مفاهیم قرآنی بزرگی دارد. به همین دلیل است که باید از معانی و مفاهیم اسلام به شیوهای معاصر برداشت کنیم و مصادیق بیرونی آنها را بیابیم.
گفتوگو: اشرف بصیری
انتهای پیام
نظر شما