شناسهٔ خبر: 65895047 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

حوزه تمدنی که می ‏تواند منبعی برای نظریه‏ پردازی بومی باشد

ضرورت بازخوانی روایت نوروز

عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هنگامی که «نظامی گنجوی» با صفت «آذربایجانی» بازنمایی می‏ شود، دولت مدرن آذربایجان هر آنچه این شخصیت تاریخی به زبان فارسی نگاشته است را سانسور می ‏کند و تنها کنش ‏های نوشتاری «آذری» او را بازتولید می‏ کند. این تقلیل‏گرایی ‏ها، با سیاسی کردن موضوع، به ناشناخته‏ ماندن «افکار و اندیشه ‏های بزرگان و شخصیت ‏های الهام بخش» این قلمرو انجامیده است. در عمل نیز، به دلیل سیاسی شدن شخصیت‏ های تاریخی، معدود تلاش ‏ها برای معرفی آنان تنها به جنبه ‏های فرهنگی بسنده می ‏کنند و به ندرت پیامدهای نظری اندیشه ‏های بنیادین آنان مورد بررسی قرار می ‏گیرد.

صاحب‌خبر -

دیپلماسی ایرانی: فلسفه وجودی رشته روابط‏ بین ‏الملل مطالعه علل جنگ و چگونگی ایجاد صلح است. این رشته از آغاز بر بنیان رویکرد هنجاریِ «شر دانستن جنگ و خیر پنداشتن صلح» قوام گرفت و توسعه ‏ی آن در طی بیش از صدسال گذشته نیز بر همین بنیان استوار بوده است. با این حال، سلطه نویسندگان غربی در تولید ادبیات این رشته، باعث شده است که اشاعه‏ ی این دانش تنها به بازتولید اندیشه غربی در باب جنگ و صلح بیانجامد و مجالی برای طرح ایده ‏های بومی جوامع دیگر برای «جلوگیری از جنگ و تقویت صلح» فراهم نشود. البته در دهه دوم قرن بیست و یکم، رشته روابط بین ‏الملل شاهد شروع تلاش‏ هایی برای تبیین ضرورت نظریه ‏پردازی غیرغربی بوده است که اگر چه ادامه دارد اما هنوز یک روند حاشیه ‏ای است. بی‏ تردید یکی از منابع الهام بخش برای نظریه ‏پردازی بومی، گرته ‏برداری نظری از ایده ‏های اندیشمندان و بزرگان فکری هر جامعه است. همانطور که نظریه ‏های‏ غربی روابط ‏بین ‏الملل بر ساختار فکری بزرگانی همچون امانوئل کانت، توماس هابز، جان لاک و دیگران متکی است، جوامع غیرغربی نیز برای طرح دیدگاه ‏های بدیل یا مکمل در راستای «جلوگیری از جنگ و تقویت صلح» نیازمند بازگشت به اندیشه‏ی بزرگان فکری و فرهنگی جوامع خویش ‏اند.

حوزه تمدنی نوروز به مثابه یک قلمرو فکری، که به لحاظ جغرافیایی دست کم در پهنه ‏ی سرزمینی آسیای میانه، فلات ایران، قفقاز و آناتولی گسترش دارد، سرشار از شخصیت ‏هایی است که بازگشت به آنان و بازخوانی آثار و اندیشه ‏هایشان می ‏تواند منبعی برای نظریه‏ پردازی بومی باشد. البته میراث‏داران مدرن این قلمرو، در دهه‏ های اخیر مواجه ه‏ای تقلیل‏ گرایانه با شخصیت ‏های خود داشته ‏اند. از یک سو، به اقتضای شرایط امروزین جهان که تحت تاثیر «هستی‏ شناسی سرزمین‏ محور» حاکم بر جریان اصلی نظریه روابط بین ‏الملل است، تلاش کرده ‏اند شخصیت ‏های فکری تاریخی را در کسوت «شهروند مدرن» با صفت «ایرانی»، «ترک»، «افغانستانی»، «تاجیک» یا «آذربایجانی» بازنمایی کنند. از سوی دیگر، تحت تاثیر «هستی ‏شناسی دوگانه ‏انگار» جریان اصلی روابط‏ بین ‏الملل، نشر افکار برخی از «شخصیت ‏های فکری تاریخی» را محدود کرده ‏اند. چرا که «هستی شناسی دوگانه ‏انگار» با تفکیک «امر خارجی و امر داخلی»، هر آنچه منسوب به داخل باشد را خوب می ‏پندارد و به هر آنچه خارجی باشد به دیده تردید می‏ نگرد و آن را ساخته ‏ی دشمن برای تضعیف نظم داخلی می‏ پندارد. برای نمونه، هنگامی که «نظامی گنجوی» با صفت «آذربایجانی» بازنمایی می‏ شود، دولت مدرن آذربایجان هر آنچه این شخصیت تاریخی به زبان فارسی نگاشته است را سانسور می ‏کند و تنها کنش ‏های نوشتاری «آذری» او را بازتولید می‏ کند. این تقلیل‏گرایی ‏ها، با سیاسی کردن موضوع، به ناشناخته‏ ماندن «افکار و اندیشه ‏های بزرگان و شخصیت ‏های الهام بخش» این قلمرو انجامیده است. در عمل نیز، به دلیل سیاسی شدن  شخصیت‏ های تاریخی، معدود تلاش ‏ها برای معرفی آنان تنها به جنبه ‏های فرهنگی بسنده می ‏کنند و به ندرت پیامدهای نظری اندیشه ‏های بنیادین آنان مورد بررسی قرار می ‏گیرد.

به نظر می‌رسد کشورهای حوزه تمدنی نوروز امروز بیش از هر چیز اسیر روایت تاریخی خود از سنت‌ها و فرهنگ مشترک خود به خصوص نوروز هستند. این اسارت نتیجه برخی روابط سیاسی، برخی جاه طلبی‌های ملی و گاه دخالت‌های فرامنطقه‌ای است. اسارتی که در عصر منطقه گرایی جهانی آسیب های زیادی را به خصوص با از دست دادن فرصت همکاری و همگرایی به کشورهای این حوزه تمدنی وارد کرده است. 

امروز ارائه روایت‌ استراتژیک از نوروز از سوی کشورهای این حوزه تمدنی یک ضرورت است. اگر تاریخ و جغرافیای مشترک حوزه تمدنی نوروز با گفت وگوی نخبگان این کشورها به یک روایت استراتژیک تبدیل شود، می‌تواند زمینه تاثیرگذاری کلان این فرهنگ دیرین را در سطح جهانی فراهم کند. 

روایت نوروز را می‌توان به عنوان ابزاری قدرتمند برای شکل دادن به تصویر مطلوب کشورهای حوزه تمدنی نوروز در منطقه و جهان در نظر گرفت. این ضرورت به گسترش نفوذ موثر، به ساختن معنایی مشترک از گذشته، حال و آینده تمام کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، کمک خواهد کرد. کشورهای حوزه تمدنی نوروز از ظرفیت‌های بی بدیلی در عرصه نیروی انسانی، فرصت های اقتصادی و سیاسی اجتماعی برخوردارند و یکی از راه های تجمیع این ظرفیت ها و تبدیل آن به نیرویی موثر منطقه‌ای، آغاز کردن گفت وگو میان نخبگان این کشورها از بنیان های مشترک تاریخی و فرهنگی است.و البته این فرصت به صورتی نامحدود پیش روی کشورهای حوزه تمدنی نوروز قرار ندارد و نخبگان کشورهای نوروز می بایست با عزمی جزم تر از پیش زمینه های این هم اندیشی را در جهان در حال غربی شدن فراهم آورند. فرصتی که مانند بهار زودگذر است و آنگونه که نظامی می گوید

بهاری داری از وی برخورد امروز
که هر روزی نخواهد بود نوروز

نظر شما