به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی؛ استاد حوزه و دانشگاه، شامگاه 8 فروردین ماه در نشست علمی «هدف و وسیله از نگاه امام علی(ع)» که از سوی مؤسسه فهیم قم برگزار شد با بیان اینکه در جهان طبیعت بین غایات و وسائل رابطه وجود دارد و عقلا هم بین آنها رابطه برقرار میکنند و در آموزههای دینی هم این رابطه وجود دارد، گفت: در جهان تکوین خیلی روشن است زیرا انسان هر بذری را که بکارد همان را به دست میآورد و اینطور نیست که انسان زردآلو بکارد و منتظر گلابی باشد، البته اینکه گاهی با معجزات اتفاقات خاصی میافتد نیازمند مباحث کلامی است.
وی با بیان اینکه اگر کسی بخواهد از راه دزدی، ثروتمند شود نزد عقلا پذیرفته نیست، بنابراین عقلا بین هدف و وسیله رابطه منطقی قائل هستند، افزود: در آموزههای دینی هم داریم: فمن یعمل مثقال؛ اگر کسی کار خیری بکند و کار بد جزای آن را خواهد دید، لذا نقطه عزیمت بحث ما همین مسئله عقلانی است. در بحث فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این مسئله 3 بحث کلان وجود دارد؛ اول بحث حکومت و قدرت که رابطه شکلگیری و ماندگاری قدرت و حکومت با وسائل چگونه است؟ آیا همان قاعده اولیه بر آن حاکم است، یعنی برای برپایی حکومت هم این قاعده باید رعایت شود؟ دوم، حوزه مباحث دینداری است و اینکه تقویت و ترویج دین و حفظ آن مشمول همین قاعده است یا باید استثنا شود مانند روایت بهتان؛ سوم هم روابط میان افراد با همدیگر است مثلا دو نفر دعوا کردهاند و ما برای آشتیدادن آیا میتوانیم دروغ بگوییم؟
مهریزی با طرح این پرسش که آیا براساس فرمایشات حضرت علی(ع)، میتوان برای تشکیل حکومت دینی و حفظ و بقای دین به هر وسیلهای متوسل شویم؟ تصریح کرد: خروجی بحث من این است که مولا علی(ع) برای تشکیل و حفظ حکومت دینی، هیچ وسیلهای را که منتهی به ظلم و جور شود، تجویر نفرمودهاند. آنچه مستند بنده است چهار نوع مطلب است؛ ابتدا سخنان مستقیم ایشان براساس نهجالبلاغه، سیره عملی امام، نوع نگاه به حکومت و شکوائیههای ایشان در دوره حکومت.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه حضرت علی(ع) در خطبه 200 نهجالبلاغه جمله معروفی نسبت به معاویه دارند، گفت: ایشان فرمودند: اینطور نیست که معاویه از من سیاستمدارتر باشد، بلکه او اهل کلک و فریب است و اگر نبود که دغلکاری امر زشتی است من سیاستمدارترین افراد بودم یعنی برای تشکیل و بقای حکومت، فریب و دغلکاری درست نیست. در خطبه 16 نهجالبلاغه هم فرمودند: از من میخواهند که با ستم بر مردم به پیروزی برسم؟ از من میخواهند با جور بر کسانی که والی آنان هستم به پیروزی برسم؟ به خدا تا ستارهای در آسمان هست و آفرینش در حرکت است چنین نمیکردم؛ اگر اموال شخصی خودم هم بود به مساوی تقسیم میکردم چه رسد به اینکه اموال از آنِ بیتالمال و برای مردم است. بنابر این اینکه حکومت ریخت و پاش کند تا طرفدار و آدم داشته باشد از نظر حضرت مجاز نیست.
وفاداری به عهد با دشمن
مهریزی با اشاره به خطبه 126، اضافه کرد: در این خطبه هم فرمودند: اگر مرا غل و زنجیر کنند و من روی خارهای بیابان بخوابم برای من سزاوارتر و مطلوبتر است از اینکه در روز قیامت در نزد خدا و رسول حاضر شوم و به برخی از بندگانش ظلم کرده باشم و چیزی را غصب کرده باشم. همچنین در خطبه 224 فرمودند: اگر تمام آسمانها و اقالیم سبعه را به من بدهند که دانهای را از مورچهای بگیرم به عنوان معصیت و عصیان چنین نخواهم کرد. در نامه 53 فرمودند: اگر پیمان و قراردادی با دشمن بستید و او را تحت ذمه خود گرفتید باید به آن پایبند باشید ولو اینکه جان خود را از دست بدهید. اینکه ما پیمانی ببندیم و بعد زیر آن بزنیم تا به هدف بزرگتر برسیم، چنین نیست. چیزی که میتواند جامعه را سرپا نگه دارد پایبندی به قراردادها است. اینکه یک دولتی بیاید و قرارداد دولت دیگر را زیر سؤال ببرد سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
وی افزود: مطلب دیگر اینکه با گناه و بدی کسی نمیتواند پیروز شود و چنین فردی شکستخورده است؛ با شر نمیتوان پیروز بود؛ کسی که بخواهد با گناه به پیروزی برسد مغلوب است؛ در نامه 31 فرمودند: این خیر نیست که بخواهی با شر به آن برسی و آن آسانی که بخواهی با سختی به آن برسی، آسایش نیست. خداوند از من نخواسته است و شایسته نیست که برای حفظ حکومتم از اراذل و اوباش استفاده کنم؛ تمام این نکات دال بر این است که بین هدف خوب و وسیله خوب رابطه برقرار است و نمیشود هدف خوب را با وسیله بد دنبال کنیم و به دست بیاوریم و این قاعده در عرصه حکومت هم مستثنی نیست گرچه امروزه حکومتهای زیادی از این راه استفاده میکنند.
مهریزی با بیان اینکه حکومت باید آدمها را آدم حساب کند، افزود: طرف حکومت مردم و جامعه هستند نه درختان و گیاهان و دریا و ... بنابراین ظلم و ستم هم نسبت به مردم رخ میدهد لذا حکومت برای مردم است؛ بنده از سخنان آقای محمدرضا حکیمی میفهمم که نه دین خودش ارزش ذاتی دارد و نه حکومت دینی و نه روحانیت دینی و همه اینها وسیله هستند تا انسان تربیت شود و انسانیت محفوظ بماند.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث با اشاره به سیره حضرت علی(ع)، گفت: مرحوم شهیدصدر در سخنانی فرموده است که امامان اهل بیت(ع) هدف واحد دارند ولی ادوار آنان تنوع و اختلاف دارد؛ یکی از سخنان ایشان این است که چرا حضرت علی(ع) در دوره خلافت اول و دوم، انتقادات کمی داشت ولی در دوره خلیفه سوم انتقادات زیادی وارد کردند زیرا اگر در آن دوره بود مردم فکر میکردند، امام چون خودش به قدرت نرسیده بود، منتقد است ولی در دوره خلیفه سوم شرایط آنقدر بد بود که خود مردم هم منتقد بودند. پیشنهاداتی هم به حضرت شد که شما فلان قول را بده تا عضو شورای شش نفره باشی ولی ایشان نپذیرفت. حتی این بحث بین افراد مطرح است که چرا امام(ع) کارهایی نکردند که حکومت حدود پنجساله ایشان 40 ساله شود در حالی که میتوانستند.
ارزش حکومت در نزد امام علی(ع)
مهریزی افزود: حضرت فرمودند که به مخیله من هم نمیآمد که اینگونه با اهل بیت پیامبر(ص) رفتار شود و سکوت کردم تا اینکه دیدم جامعه در حال دگرگونی است و دین پیامبر(ص) و اهل دین در حال از بین رفتن است؛ در خطبه 33 هم بیان شده است که ابن عباس گفته است من به منطقه ذیقار رفتم و دیدم علی(ع)، در حال وصلهکردن کفشهای خود است و ایشان فرمودند این کفش چقدر میارزد و من گفتم هیچ و حضرت فرمودند حکومت برای من از این کم ارزشتر است، مگر آن که بخواهم حق مظلومی را از ظالم بگیرم بنابراین خود حکومت هم وسیله است برای از بین رفتن ظلم. گاهی از این روایت بد برداشت شده است که «لابد للناس امیر، بر او فاجر» که برخی گاهی به جای فاجر، ظالم را به کار میبرند که ظالم درست نیست، زیرا اصل حکومت برای رفع ظلم است و اگر قرار باشد حاکمی وجود داشته باشد که به مردم ظلم کند چنین چیزی جایز نیست؛ فاجر یعنی اینکه ممکن است حاکمی، در برخی کارهای شخصی خود اهل فسق باشد، ولی در امور حکومتی سعی میکند تا ظلم نشود.
وی افزود: در خطبه 74 هم حضرت فرمودند: من تا زمانی که مظلوم بودم صبر کردم تا امور جامعه اسلامی اداره شود. بنابراین حضرت حکومت را متاع ایام قلائل میدانند، آن را از کفش وصلهدار ناچیزتر میدانند، آن را زبرج زخرف میدانند و حتی طبق فرمایش دیگری از آب بینی بز کمتر میدانند.
مهریزی افزود: اگر حضرت کسی بود که میخواست حکومت را به هر وسیلهای حفظ کند کارش به جایی نمیرسید که از مردم شکایت کند و این شکایات در نهجالبلاغه بیان شده است؛ ایشان شاید 20 مورد شکوائیه دارد و بیشتر آن مربوط به دوره حکومت است، یعنی ایشان در مصدر قدرت است؛ در خطبه 97 فرمودند: همه جای دنیا اینطور است که مردم از حاکم میترسند و اینجا طوری است که من باید از مردم شکوه کنم؛ در خطبه 208 فرمودند: دیروز من رئیس و آقا بودم ولی امروز شما آقایید. من روا نمیدارم که شما را به کاری وادارم که خوشایند شما نیست.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث اضافه کرد: در خطبه 27 فرمودند: آنقدر تصمیمات مرا خراب کردید که اعراب گفتند علی، فرد شجاعی است ولی سیاستمدار نیست و به درد حکومت نمیخورد. آیا ایشان نمیتوانست سیاست به معنای امروزی به کار ببرد؟ در خطبه 25 هم فرمودند: شما از امامتان که امام حق است عصیان کردید و به این وضع گرفتار هستید ولی یاران معاویه از امام باطل خودشان تبعیت کردند. بنابر این در نظر حضرت علی(ع)، حکومت مجاز نیست از هر اسباب و وسائلی برای تشکیل و تقویت حکومت بهره ببرد.
انتهای پیام
نظر شما