شناسهٔ خبر: 65621442 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

گزارش اندیشکده «شورای روابط خارجی آمریکا» از انتخابات روسیه

چرا انتخابات روسیه برای پوتین مسئله است؟

صاحب‌خبر -

[عبدالباسط انصاری] نقص پرونده و مدارک و مخدوش بودن امضاها دو دلیل اصلی برای رد صلاحیت مهم‌ترین رقبای پوتین در انتخابات 2024روسیه بوده‌اند. پوتین حاکم بلامنازع 24سال اخیر روسیه قصد کناره‌گیری از قدرت ندارد و قوانین انتخاباتی را در سال 2020به‌نحوی اصلاح کرد که بقای او در قدرت را تا 2036ممکن کند. جالب آنکه اصلاحات موردنظر پوتین رأی موافق 78درصدی در همه‌پرسی عمومی را آن هم در اوج جنجال‌های الکسی ناوالنی و بلندشدن صدای مخالفان داخلی کسب کرد. با ردصلاحیت یکاترینا دونتسووا و سپس بوریس نادژدین، کورسوی امید برخی مخالفان(اعم از مخالفان در چارچوب و مخالفان با گرایش برانداز) برای داشتن نماینده و پایگاه در انتخابات ریاست‌جمهوری 2024خاموش شد و فضای رقابت در روسیه به سبک سابق یعنی مسیر آسان با رقبای ضعیف برای تضمین پیروزی مرد آهنین کرملین بازگشت. اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی به انتخابات پیش رو در روسیه و اهمیت مشارکت بالا برای پوتین پرداخته است که در ادامه نگاهی به آن خواهیم داشت.

دیکتاتوری مصلحان در پوشش شبه دموکراتیک
پس از وقوع انقلاب مشروطه و تز پادشاهی مشروطه در انگلیس و داغ شدن تب جمهوریخواهی و حکومت دموکراتیک در جهان در پی رنسانس فکری و اجتماعی در غرب و الهام‌بخشی انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه در انتهای قرن 18، روسیه تحت حاکمیت کاترین کبیر به مثابه سرعت‌گیر و مانع موج جمهوریخواهی و مشروطیت عمل کرد. در این مقطع بود که متفکران فرانسوی چون: ولتر و دیدِرو نظریه دیکتاتوری مصلحانه یا دیکتاتور خیرخواهانه را در توصیف نظام‌های سیاسی چون روسیه دوران پتر کبیر و کاترین کبیر به‌کار بردند.(1) این نظریه اصلاح جامعه را در گرو روی کار آمدن حاکم مستبد و مقتدر می‌داند و رشد و توسعه را ارجح از دموکراسی، جمهوریت و مشارکت خوانده و بر حکومت نخبگانه و آمرانه از بالا برای رشد و پیشرفت تأکید دارد.(2) شاید بتوان با اغماض، این نوع حکومت را تلفیق نوعی از مونارشی و آریستوکراسی مبتنی بر قدرت شاه و طبقه اشراف تعبیر کرد. تا زمان تزار نیکلای دوم در ابتدای قرن 20، خبری از مشروطیت و جمهوری در روسیه نبود و دومای تشکیل شده در عصر نیکلای دوم نیز عملا تحت نفوذ و قدرت و دخالت شدید تزار قرار داشت. حکومت سوکارنو در اندونزی، کاسترو در کوبا، چاوز در ونزوئلا و نظایر آن را بتوان بر مبنای همین دیکتاتوری مصلحانه ارزیابی کرد. روسیه عصر پوتین را نیز می‌توان مصداق این نحوه حکومت البته با تلاش بیشتر برای حفظ ظاهر جمهوریت و دموکراسی خواند. پوتینیسم را شاید بتوان بازگشت به سنت سیاسی عصر پتری و کاترینی خواند. پوتین با تکیه زدن به قدرت پس از یلتسین غربگرا و مسبب فروپاشی شوروی با برنامه‌ریزی گسترده و حرکت محتاطانه در عرصه بین‌الملل، شاخص‌های اقتصادی و رفاهی را بهبود بخشید و ساختار اقتصادی کشور را به حدی قوی کرد که با وجود تحریم‌های سنگین در پی جنگ اوکراین، ضربه خاصی به تجارت، ارزش پول ملی و تورم روسیه وارد نشد. رشد اقتصادی متوسط 8درصدی در بازه 2008-2000و کاهش 16درصدی فقر در این مقطع، شروع مقتدرانه پوتین با کارآمدی و جلب رضایت داخلی برای مسیر طولانی‌مدت حکومت‌داری او بود.(3) روسیه در سه سال اخیر بیکاری کمتر از 5درصدی را تجربه کرده و در سال 2023در اوج تحریم‌های غرب و جنگ اوکراین رشد 3.6درصدی را به ثبت رسانده است. حداقل درآمد در روسیه به بیش از 15هزار روبل افزایش یافته و اقتدار روسیه در سطح بین‌الملل در کل دوران پوتین رو به افزایش بوده است.

کنار زدن رقبا با ایرادات قانونی!
در بحبوحه افزایش جنجال‌ها و فضاسازی‌های الکسی ناوالنی با حمایت غرب خاصه در 4-3سال اخیر، پوتین آرام‌آرام جای پای خود را در قدرت محکم‌تر کرد. مهم‌ترین گام پوتین برای این هدف، قانون اساسی روسیه را که کاندیداتوری بعد از دو دوره ریاست‌جمهوری را محدود می‌کرد، به چهار دوره افزایش داد. زندانی کردن الکسی ناوالنی، منتقد سرشناسی که به کابوس کرملین تبدیل شده بود، رد صلاحیت یکاترینا دونتسووا، فعال ضدجنگی که منادی دموکراسی و آزادی شده بود به‌خاطر نقص مدارک! و همچنین بوریس نادژدین به بهانه خدشه در امضاهای جمع‌آوری شده برای کاندیداتوری از دیگر اقدامات برای تسهیل قدرت‌گیری چندباره پوتین بوده است. نکته جالب آنکه بوریس نادژدین در رسانه‌ها به‌عنوان «سپر بلای لیبرال» به‌معنای کاندیداهایی که با ظاهر لیبرال تند برای رقابتی جلوه دادن انتخابات روسیه شرکت می‌کردند، معرفی می‌شد(4) اما در نهایت نادژدین نیز با حکم کمیسیون انتخابات روسیه و دادگاه عالی این کشور از رقابت حذف شد.

تحلیل اندیشکده آمریکایی از حساسیت انتخابات 2024روسیه
اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا(Council on Foreign Relations) در مطلبی(5) با تیتر: «چرا انتخابات روسیه برای پوتین مسئله است؟» با اشاره به اهمیت حفظ ظاهر دموکراتیک و نه صرف پیروزی برای پوتین آورده است: «صرف برنده شدن، هرگز برای پوتین کافی نبوده است. او باید به شکلی برنده شود که نشان دهد ارباب نظام سیاسی روسیه باقی مانده است و این به‌معنای بسیج نخبگان، ازجمله سطوح بالای بوروکراسی فدرال و رهبران منطقه‌ای است تا با کمترین دستکاری، مشارکتی قوی و سهم قابل توجهی از آرا برای او ایجاد کند.»
اهمیت مشارکت بالا برای پوتین
در ادامه مطلب شورای روابط خارجی آمده است: «چالش این است که [در روسیه] مردم را متقاعد کنند تا در انتخاباتی که اساسا بدون رقابت است، شرکت کنند و حمایت خود را از پوتین و سیاست‌های او نشان دهند. کرملین از سال گذشته به‌طور فعال برای انتخابات آماده می‌شود و عزم پوتین را برای برانگیختن اشتیاق مردم به نمایش می‌گذارد. اگر گذشته مبنا باشد، پوتین رهبران 89منطقه، ناحیه، جمهوری خودمختار و شهرهای فدرال روسیه را نیز موظف کرده است که معیارهای مشخصی (احتمالاً در محدوده 70تا 80درصد) برای مشارکت و سهم پوتین از آرا را رعایت کنند. درک رهبران مبنی بر اینکه ناکامی در دستیابی به این موارد می‌تواند منجر به پایان ناگهانی عمر سیاسی آنها شود. اگر همه‌‌چیز طبق برنامه پیش برود، همانطور که در رأی‌گیری‌های قبلی انجام شد، انتخابات، حمایت عمیق از پوتین در سطح نخبگان و توانایی نخبگان برای بسیج مردم در جهت اهداف دولتی را برجسته خواهد کرد.»

معانی مشارکت و کسب آرای بالا برای پوتین
در بخش دیگری از مطلب فوق آمده است: «چنین نتیجه‌ای به‌ویژه در فرآیند انتخاباتی کنونی مهم است. نخستین مورد[مشارکت و رأی بالا] در زمان درگیری روسیه در یک جنگ بزرگ، نمایش پرطرفدار وحدت ملی در پشت برنامه‌های جنگی پوتین است و مشروعیت او را بیشتر تقویت می‌کند. این موضوع در تضاد شدید با نگرانی اوکراین از وضعیت میدان نبرد و خستگی فزاینده غرب از حمایت از اوکراین قرار می‌گیرد. کرملین همچنین به‌دنبال نشان دادن یک نمایش قوی در پنج استان اشغالی اوکراین به‌عنوان مدرک دیگری از رضایت عمیق مردم از اتحاد مجدد با روسیه خواهد بود.»

نظرسنجی‌ها و پیش‌بینی‌ها چه می‌گویند؟
در مطلب شورای روابط خارجی به برخی نظرسنجی‌ها درباره میزان مشارکت نیز اشاره شده و آمده است: «نظرسنجی‌های مرکز لوادا، آخرین نظرسنجی بزرگ مستقل روسیه، حمایت گسترده مردمی از جنگ - بیش از 75درصد - و حمایت از پوتین به‌عنوان رئیس‌جمهوری (بیش از 80درصد) را نشان می‌دهد. با وجود اینکه بیش از نیمی از جمعیت از مذاکرات صلح حمایت می‌کنند، تعداد کمی از مردم مایل به دادن هرگونه امتیازی به اوکراین به‌خاطر صلح هستند. عمق پشتیبانی، موضوع دیگری است. اکثر جمعیت روسیه نه به‌طور مستقیم درگیر درگیری بوده‌اند و نه از آن آسیب دیده‌اند. این وضعیت به‌ویژه در مورد مسکو و سنت‌پترزبورگ صادق است، که دولت، سخت تلاش کرده است تا از تأثیرات جنگ بر آن جلوگیری کند، زیرا آرامش در آنجا برای ثبات حکومت بسیار مهم است.»

نبرد رسانه‌ای ناکام غرب برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی روسیه
در پایان مطلب شورای روابط خارجی نیز آمده است: «رسانه‌ها[مخالف حکومت روسیه] تلاش خود را برای دستیابی به مخاطبان روسی، عمدتا از طریق اینترنت و با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، رها نکردند. برخی مانند بی‌بی‌سی به روش‌هایی روی آوردند که در طول جنگ سرد برای فرار از پارازیت شوروی استفاده می‌کردند، مانند رادیو موج کوتاه. این رسانه‌ها ادعا می‌کنند که میلیون‌ها روس در جست‌وجوی گزارش‌های عینی در مورد تحولات داخل روسیه، مانند مرگ اخیر ناوالنی و تشییع جنازه او و جنگ در اوکراین هستند... قضاوت در مورد تأثیر چنین گزارش‌هایی بر افکار عمومی در روسیه دشوار است. یک دهه پیش، روس‌ها اکثرا برای اخبار خود به تلویزیون تحت کنترل دولتی روی آوردند، اما استفاده از اینترنت توسط روس‌ها در سال‌های اخیر افزایش یافته است. تقریبا نیمی از جمعیت کنونی روسیه، اخبار خود را از طریق اینترنت دریافت می‌کنند. این امر به‌ویژه در بین نسل جوان دیده می‌شود. بنابراین مردم روسیه به منابع اطلاعاتی غربی دسترسی دارند. با این حال، به‌نظر نمی‌رسد که حداقل تا‌کنون نگرش آنها را نسبت به پوتین یا جنگ، تغییر محسوسی داده باشد.»

پی‌نوشت‌ها:
 1و 2- https://www.iichs.ir/fa/news/19858
3- shahrvand-newspaper.ir/news:nomobile/main/237028
4- https://www.armanmeli.ir/fa/tiny/news-1096449
5- www.cfr.org/expert-brief/why-russias-election-matters-putin

نظر شما