شناسهٔ خبر: 65550380 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: آریا | لینک خبر

در گفتگو با زیـنب حـقیقت، کارگردان و نویسنده آبادانی؛

بـراي ھـنرمـند نـمايـش ،مـخاطـب مـهمتر از مـكان اسـت

صاحب‌خبر -
بـراي ھـنرمـند نـمايـش ،مـخاطـب مـهمتر از مـكان اسـت

خبرگزاری آریا-زیـنب حـقیقت، مـتولـد 136١ و فـارغ الـتحصیل كـارشـناسـی ارشـد ادبیات نـمایشی تـئاتـر از دانـشگاه بـوشھـر،  در دهه ی 70 بـا وجـود سـن بسـیار كـم، از نسـلھـای ابـتدایـی تـئاتـر در آبـادان پـساجـنگ بـوده و طـی سـالـها مـداومـت خـود در صـحنه ی نـمایـش را حـفظ كـرده اسـت. او بـا كسـب جـوایـز مـختلف ... یـكی از فـعالان ایـن عـرصه در آبـادان اسـت كه حـالا از پـس تجـربـیات مـختلف بـا رویـكردی جـدیـد، اسـتمرار اجـرای تـئاتـر و ارائه به مخاطب را بصورت مداوم در طی سالهای اخیر حفظ كرده است. این رویكرد، یكی از ضروریات زنده ماندن تئاتر است دستمایه ی گفتگوی پیش روست.

  این روزها مشغول چه كاری هستید؟
 هیچ زمانی از آمـوزش و یـادگـیری دور نـبودم. چه در مـقام شـاگـردی ، چه در مـقام تـدریـس تـئاتـر به مشـتاقـان ایـن رشـته . ولـی مـدت ها سـت در حـال تـلاش های متفاوت در زمینه های مختلف هنری هستم دورهای مختلف بـرای گـروھای ھـنرجـویـان بـرگـزار مـیكـنم و سعی می کنم بـا راھـنمایـی و ھـدایـتشان در مسـیر تـمریـن به اجـرای صـحنه ای بـرسـند. مـتاسـفانه یـك اصـل مهم در حـال فـرامـوشـیسـت و آن ایـنكه  اجـرای روی صـحنه و در بـرابـر مـخاطـب، بخشـی از آمـوزش تـئاتـر است. مـرحـوم اسـتاد مهرداد ابـروان همیشه به مـن تـذكـر مـیدادنـد كه عـطش ھـنرجـو را بـا اجـرا، قـدرتـمندتـر كـن تـا به اراده تـبدیـل شـود. به همین خـاطـر مـن امـسال دور جـدیـدی از آمـوزشـم را بـا اجـرای شـش نـمایـش تـوسـط هنرجویان خودم به پایان رساندم. 

 این شش نمایش توسط ھنرجویانی که قبل از این تجربه ی بازی نداشتن به صحنه رفت ؟
بـله. تـقریـباً بـدون ھـیچ تجـربه ای. اگـر گـروه جـدیـدی ھـم وارد رونـد آمـوزش مـی شـوند، انها ھـم همین مسیر رو طی میكنند و اولویت بازی به این گروه تازه وارد داده میشود.

 استراتژی خاصی دارید که اینقدر روی نفرات جدید و لزوم اجرا تاكید میكنید؟
  روش كـار غـیر از ایـن نیسـت. اگـر در حـال حـاضـر مـی بـینید كه آمـوزش تـئاتـر مـنحصر به آمـوزش و ارائه ی مـدرك شـده، مـثل تـكثیر كـلاسـهای كـنكور. كـلاسهایـی كه تـضمینی بـرای مـوفـقیت شـما در هدف ها نـدارنـد. عـلاوه بـر ان  تعهدی ھـم نـدارنـد. ضـمن اینكه  نـتیجه بـخش كـردن دورهھـای آمـوزشـی به تـقویـت طـیف مـخاطـب هم كـمك مـیكـند.
هرچـقدر آمـوزش و تـمریـن تـئاتـر از پسـتوی تـمریـن بـیرون بـیاد و به صـحنه ی اجـرا در حـضور مـخاطـب عـام وصـل شود، مـوجـب تـقویـت حـافـظه ی جـمعی مـخاطـبین در مـورد تـئاتـر مـیشود. به جـرأت مـیتونـم ایـن نـتیجه بخشـی را در سـالـنھـای اجـرای خـودم به شـما نـشان بدهم. مـخاطـبانـی كه در ایـن یـك سـال بـا مـن و گـروه مـن ھـمراه شـدنـد، قـبل از ایـن، ھـیچ تـئاتـر حـرفه ای بـا اصـول عـلمی نـمایـش نـدیـده بـودنـد. حـتی مـن یـادم هسـت كه در اوایـل بـایـد قـوانـین دیـدن تـئاتـر را به آنـھا تـذكـر مـیدادم: حـفظ سـكوت در حـین اجـرا، بـیصـدا كـردن تـلفن ھـمراه، عـدم اسـتفاده از تـنقلات در حـین اجـرا و غـیره. مـخاطـب گـروه مـا، پـابه پـای رشـد ھـنرجـوها، رشـد كـرد و حـالا در نـقد كـار مـا سـختگـیرتـر ھـم شـده. مخاطب دیـگر حـاضـر نیسـت ھـر اجـرایـی رو به عنوان تئاتر قبول كند.

 پـس شـما ھـر دو طـرف دیـوار چهارم نـامـرئـی رو آمـوزش مـیدیـد؟! عـلت اجـرا در مـكانهای جدید ھمین است ؟ 
وقـتی به عـلت فـرصـت سـوزیھـای گـذشـته، افـراد جـامـعه سـالـن نـمایـش رو فـرامـوش كـرده، یـا قهر كـرده، مـن به سـراغ انها مـیروم تـا در نـزدیـكتـریـن جـای مـمكن نسـبت به مـخاطـب بـالـقوه، قرار بگیرم و انها را مجبور به دیدن تئاتر کنم تا دیدن نمایش به یكی از لذتھای ضروری افراد تبدیل  شود.

تا الان در چه مكانھای غیر معمولی اجرا كرده اید؟
 سـالـن سـینما نـفت آبادان كه مـعمولاً بـرای اجـرای نـمایـش اسـتفاده نـمی شود. سـالـن نـیمه ویـران سـینما شیرین، سالن سینمای باشگاه گلستان و ...
ایـن مـكانھـا از سـوی گـروهھـای تـئاتـری مـورد تـوجه قـرار نـمیگـیرند، ولـی مـكانهایـی مـثل سـینما نـفت یـا سن  بـاشـگاه گلسـتان، جـزو مـكانھایـی است كـھ خـیلی از خـانـوادهھـای آبـادانـی بـخصوص خـانـوادهای پرسنل شـركـت نـفت بـرای گـذران تـفریـح فـرھـنگی رفـت و آمـد مـی كـنند. 
اما سـینما شـیریـن حـكایـت دیـگری داشـت. مـن و گـروه نـمایشـی تـلاش كـردیم تـا بـا پـاكـسازی، زیـباسـازی و تجهیز حـداقـلی ایـن بـنای یـادگـار دفـاع مـقدس به سـیستم صـوت و نـور، یـك مـكان فـرھـنگی به مـكانھـای شهـر افـزوده شود. گرچه در ابـتدا طـبق مـعمول پـروژه بـا قـول و وعـده ارگـانھـای مـختلف شهـر آغـاز شـدوتنها ارگانی که به وعده ها عمل کرد شرکت پالایش نفت آبادان بود که با در اختیار گذاشتن صندلی سیستم صوت به صورت امانی کنار ما قرار گرفت  ولـی در ادامه تـنها شـدیـم و گـروه نـمایشـی شـروع به آواربـرداری و پـاكـسازی نـخالهھـای انـباشـه ی سـالها كـرد و در نـھایـت بـا رعـایـت اصـول ایـمنی لازم دسـت بـه كـار اجـرای یـك رویـداد فـرھـنگی در 15 روز شـد.
 الـبته بـایـد از بـچهھـای آتـشنـشانـی یـادی كـنم كه فـارغ از مسیر های  دسـت و پـاگـیر بـروكـراتـیك، دلـی و مـشفقانه در كـار پـاكـسازی ھـمپای مـا شـدند. ابـتكار ایـن رویـداد تـوسـط سـازمـان مـیراث فـرھـنگی آبـادان با مدیریت دکتر شمش الدین نوربخش كـلید خـورد و بـازخـوردھـای مـثبتی اتـفاق افـتاد و اجـرای نـمایـش .میراث.. به حـمایـت و سـفارش شركت نفت شاهد این ادعاست.

  پـس الان سـینما شـیریـن ھم به عـنوان یـك فـضای فـرھـنگی بـا تـلاش شـما به مجـموعه ی فـرھـنگی شهر اضافه شده است؟
مـا تـلاش كـردیـم و چـراغ ان سـینمای خـاطـره انـگیز رو روشـن كـردیـم.اینجا جـا داره ازھمسـرم " علی دوسـت محـمدی" تشکر کنم که لحـظه ایی از تـلاش دسـت بـرنـداشـت وبـا تـمام قـدرت ایستادگی کرد.درسـت مـثل یک سـربـاز در دفـاع از خـاک وطـن ،چه روزھـایی بـرمـا گـذشـت ولی به شیرین مـانـدن می ارزید. 
به اعـتقاد مـن، مـخاطـب مهمتر از مـكان اسـت بـرای ھنرمـند نـمایـش. وقـتی یـك گـروه تـئاتـر بـا آثـارشـان  شـناخـته شـونـد و مـخاطـب پـیگیر و ھمراه خـود را كسـب كـنند، شهـرت مـكان خـیلی مهم نیسـت. ولـی بـه عـنوان یـك ھـنرمـند آبـادانـی دوسـت دارم مـكانهای فـرھـنگی در آبـادان بـا تـاریـخ و سـابـقه ی خـاص و پـررنـگ آن، بیشـتر شود. بخصوص مكانھایی مثل سینما شیرین كه انباشت خاطره ی جمعی ھم در آن وجود دارد.

درباره كـارھـای اخـیر تان ، مـوضـوعـات مـورد تـوجه و اینکه بیشـتر دوسـت داریـن روی چه موضوعاتی كار كنید؟
دوم اسفند با نمایش تکثیر شد به روی صحنه رفتیم وبا استقبال خوبی روبروشدیم من با آقای علی دوست محمدی می نویسم.آدمھـا در نـوشـته هایشان یکی میشـونـد ودر مسیر با دغـدغه ھـایشان ھـم سـو میشـونـد ودر نهایت به دنـبال راھی برای نجات ھستن من وعلی ھم در مسیر دغدھایمان یکی شدیم وقلبمان یک جوھر به خود گرفت.
آیا دغدغه ھا چیزی جز بشریت است چیزی جز صلح چیزی جز ھنر دوسـت داریم آنـقدر از جـنگ بـگوییم که صـلح شیرین شـود وھـنرمـندانه کنارھـم زیست کنیم وبشـریت را درجامی بریزیم و سر بکشیم ودر بزرگترین سالنھا کنار ھم به تماشای ھم بنشینیم حتی اگر سقف شویم برای تماشای یکدیگردرست مثل شیرین.

گفت و گو : طاهره عیدی پور زه


پایان پیام./

 


نظر شما