شناسهٔ خبر: 64290707 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

اخبار ویژه

صاحب‌خبر -
 
 
آرمان: خاتمی صد بار هم «تَکرار» کند هیچ اتفاقی نمی‌افتد
یک روزنامه اصلاح‌طلب تاکید کرد: «اگر خاتمی صد بار هم در انتخابات تکرار کند، اتفاقی نمی‌افتد».
 روزنامه آرمان در گزارشی نوشت: «انتخابات فرآیندی است که هر جریان سیاسی در آن خود را به محک و آزمون جامعه می‌گذارد تا اولا نوع نگاه مردم و میزان پایگاه اجتماعی خود را مورد سنجش قرار دهد و از سوی دیگر نیز اگر به‌واسطه حمایت مردم به نهادهای انتخابی چون مجلس یا ریاست‌جمهوری راه یافت، بتوانند اهداف و منویات خود را برای پیشبرد بهتر امورات کشور به انجام برساند. اما در این میان بعضا اتفاقاتی پیش‌بینی نشده رخ می‌دهد که باعث می‌شود جامعه و جریانات سیاسی چندان نگاه مثبت و سازنده‌ای به انتخابات نداشته باشند. از نگاه جامعه، عواملی چون تحولات اجتماعی و شرایط اقتصادی باعث می‌شود که درصد امید به تغییر رو به بهبود کمتر شود و برخی با دیده تردید به آینده بنگرند. در همین مسیر نیز اگر از صندوق رای به عنوان محلی برای رقم خوردن تغییر یاد می‌شد، اما این اتفاقات باعث می‌شود که صندوق رای هم دیگر چندان منشأ تاثیر نباشد.
آرمان می‌افزاید: مشارکت جریانات سیاسی تابع تحولات جامعه و مهم‌تر از آن رویکردهای دستگاه‌های مسئول بر امر انتخابات است. اگر انتخابات پیش‌رو را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید که اصولگرایان با فراغ بال و بدون نگرانی به فعالیت‌های انتخاباتی خود مشغولند؛ اما اصلاح‌طلبان به جهت رویکردهای خود از اکثریت ظرفیت خود برای حضور در انتخابات به‌واسطه ردصلاحیت‌ها محروم هستند. چنان‌که پس از اعمال قانون انتخابات‌، ماجرای پیش‌ثبت‌نام‌ها و در نهایت ردصلاحیت برخی از اصلاح‌طلبان ثبت‌نام‌کننده در انتخابات از سوی هیئت‌های اجرائی بسیاری از اصلاح‌طلبان بدین امر معترضند و معتقدند که دیگر شرایط برای کنشگری آنها فراهم نیست و حتی اگر شورای نگهبان نیز برخی کاندیداها را بازگرداند باز هم چندان تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نخواهد شد. همین موضوع است که باعث شده تا بزرگان و چهره‌ها و شخصیت‌های تاثیرگذار اصلاح‌طلب مثل سیدمحمد خاتمی، سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها و همچنین عبدالله نوری نیز طی چند وقت گذشته هیچ واکنش مثبتی معطوف به انتخابات نداشته‌اند و اگر هم صحبتی بوده نوعی واکنش اعتراضی بوده است. لذا بسیاری بر این باورند که شاید امروز خود سیدمحمد خاتمی ‌در قامت رهبر اصلاحات نیز می‌داند که شرایط جامعه و انتخابات به نحوی است که دیگر «تَکرار» سال 96 نیز امروز مؤثر نمی‌افتد و باید چاره دیگری اندیشید. هرچند که در این میان عده‌ای معتقدند که باید جامعه‌محوری پیشه کرد؛ همسان با جامعه پیش رفت. اما عده‌ای دیگر معتقدند که باید صندوق‌محور پیش رفت و به بیان ساده‌تر از هر روزنه و فرصت کوچکی برای تاثیرگذاری استفاده کرد. از همین‌رو است که معتقدند اتفاقا با وجود همه محدودیت‌ها شاید مردم باز هم در انتخابات پیش‌رو به سمت اصلاح‌طلبان و اعتدالیون حرکت کنند. حال باید دیدی که پس از 14 دی و اعلام نظر شورای نگهبان درخصوص ردصلاحیت‌شده‌ها موضع اصلاح‌طلبان و اعتدالیون بر چه اساسی تنظیم خواهد شد.
آرمان همچنین از قول یک فعال اصلاح‌طلب نوشت: خاتمی‌ که یک‌بار کلمه «تَکرار» را به کار برد و منجر به شور و هیجان در انتخابات شد، اگر الان صد بار هم کلمه «تَکرار» را تکرار کند، یقیناً هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.»
گفتنی است مظلوم‌نمایی مدعیان اصلاح‌طلبی در حالی است که چند برابر نیاز انتخابات مجلس از این طیف به شکل چراغ خاموش ثبت‌نام کرده‌اند. اما آنها چون می‌دانند که کارنامه بی‌کفایتی و سوءتدبیر‌هایشان به هنگام تصدی دولت (از جمله برجا گذاشتن بدترین رکورد‌های اقتصادی مثل تورم 60درصد) پیش چشم مردم است و از طریق ارائه کارنامه نمی‌توانند اعتماد مردم را جلب کنند، سعی می‌کنند مخالف‌خوانی و اپوزیسیون‌نمایی را جایگزین کنند. طیف مذکور در انتخابات قبلی مجلس و ریاست‌جمهوری نیز همین شگرد مظلوم‌نمایی درباره نداشتن نامزد را در پیش گرفتند و حال آن که به جای یک فهرست، سه فهرست انتخاباتی در انتخابات مجلس داشتند و در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز 16 حزب اصلاح‌طلب به علاوه خاتمی، از همتی و لیست «جمهوریت» برای انتخابات شورای شهر حمایت کرده بودند که نتیجه همه آنها ناکامی مطلق بود.
 
انتقام ایران، واکنش نیست حملات راهبردی مداوم است
روزنامه زنجیره‌ای هم‌میهن می‌گوید: هدف اسرائیل از ترور سردار سید رضی موسوی، کشاندن ایران به تله جنگ است و انقلابیونی که در دولت روحانی دنبال انتقام خون شهید سلیمانی بودند، حالا معتدل شده و دعوت به ملایمت می‌کنند!
این روزنامه در تحلیلی به قلم تریتا پارسی (از عناصر دوتابعیتی وابسته به دولت آمریکا) نوشت: «اقدام اسرائیل در ترور ژنرال موسوی، به‌عنوان تحریک برای ایجاد واکنش از سوی ایران انجام شده و این خود نشان می‌دهد که اسرائیل به دنبال بهانه برای گسترش دامنه جنگ است».
«هم‌میهن»، تیتر نخست خود را هم به «بررسی اهداف اسرائیل: ترور برای گسترش جنگ؟» اختصاص داده و سپس در تحلیلی، به بررسی واکنش جریان انقلابی به ماجرای ترور پرداخت که در آن آمده است: «با انتشار خبر ترور سردار موسوی، فعالان انقلابی شروع به واکنش کردند. همچنین شاهد تعدادی از کفن‌پوشان در مقابل دفتر شورای عالی امنیت ملی بودیم. یکی از کانال‌های انقلابی در ایتا نسبت به تبعات عدم گرفتن انتقام هشدار داد. یکی دیگر از کانال‌های تلگرامی ایتا[!] صحبت‌های قبلی سردار سلامی را به یاد او آورده و خواهان عمل به وعده‌هایش بود. یکی از مهم‌ترین واکنش‌ها به توئیت وزیر خارجه بود: «تل‌آویو منتظر شمارش معکوس سخت باشد.» در پای این توئیت واکنش‌های متفاوتی را شاهد بودیم. از جریان اپوزیسیون نزدیک به اسرائیل، تا جریان انقلابی. اپوزیسیون سلطنت‌طلب خواهان ایجاد برخورد و جنگ میان اسرائیل و ایران هستند.
با بالا گرفتن دُز «انتقام‌خواهی»، دست فرمان کمی تغییر کرد تا این جریان متعادل‌تر شود. برخی از کاربران انقلابی تلاش کردند «مطالبه انتقام» را مدیریت کنند. اما در مقابل، واکنش یکی از کاربران انقلابی این بود: «قبلاً گفته می‌شد روحانی نمی‌ذاره واکنش نشان بدیم. الان چی؟». فردای روزی که سردار سلیمانی ترور شد و در شرایطی که هشتگ‌های «انتقام سخت» دست به دست می‌شد، جمعی از اصلاح‌طلبان، خواهان خویشتنداری در مواجهه با این ترور شدند. اما پاسخی که دریافت کردند به شدت تند بود. همان‌ها که بعد از شهادت فخری‌زاده و حاج قاسم معتقد بودند «آمریکا و نوچه‌هایش فقط زبان زور را می‌فهمند»؛ امروز ترجیع‌بند حرف‌شان این است که نباید وارد درگیری مستقیم با آمریکا و اسرائیل شد. اما در طرف مقابل، بدنه رای آنها همچنان بر همان نظر است. در چنین شرایطی، سطح واکنش سیستم باید به نحوی باشد که هم این بدنه را راضی کند و هم با سیاست‌های کلی نظام درخصوص سطح تنش در منطقه هم‌راستا باشد. آیا چنین راهی وجود دارد؟ یا آنکه خروجی این ماجرا به شکاف میان سیستم و وفادارترین طیف از بدنه خود منجر خواهد شد؟».
درباره شبهه‌افکنی روزنامه کرباسچی، چند نکته گفتنی است. نخست این که، خط قرمز ایران، جنگ نیست. به همین علت هم در دوره ترامپ، پهپاد متجاوز آمریکایی را سرنگون کرد و در اتفاقی بی‌سابقه ظرف چند دهه پس از جنگ جهانی دوم، پایگاه بزرگ آمریکا در عین‌الاسد را هدف حملات موشکی قرار داد و در عین حال تا مرز جنگ با آمریکا در منطقه بوکمال در مرز عراق و سوریه پیش رفت. این مغالطه هم که «اسرائیل خواهان کشاندن ایران در تله جنگ است بنابراین نباید به تعرضات اسرائیل و آمریکا واکنش نشان داد(!)، خودش بازی در زمین آمریکا و اسرائیل است. با همین مغالطه بود که غربگرایان در ماجرای نقض تمام و کمال حقوق ایران در برجام، به مدت پنج سال بیگاری دادند و ضمنا دامنه تهدید‌ها علیه کشور را گسترش دادند. چون دشمن مطمئن بود هر غلطی بکند، دولت روحانی واکنشی نشان نخواهد داد. اکنون اما همه دولتمردان، پای منطق انتقام راهبردی ایستاده‌اند.
ثانیا انتقام، هم مراتب دارد، و هم بخشی از راهبرد کلی ایران است. انتقام در ذات خود، واکنش است و حال آن که ایران در طول سال‌ها، فقط دنبال واکنش نبوده بلکه در ایراد ضربات راهبردی به دشمن، کاملا فعال و مبتکرانه و تهاجمی عمل کرده است. اگر حاج‌قاسم‌ها و سید رضی موسوی ترور شدند، پیش از آن، زدنِ ضرباتی عمیق به رژیم صهیونیستی و آمریکا را در طول سال‌ها مهندسی کرده‌اند که هرگز جبران نخواهد شد. انتقام خون این شهیدان، مراتب کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت دارد که در حال اجراست و در اجرای این مراحل، آشفتگی و دستپاچگی در کار نخواهد بود. این که پس از ترور حاج قاسم، نه‌تنها پیشروی جبهه مقاومت فروکش نکرده، بلکه زدن ضربات اساسی شدت یافته، حاکی از اهتمام فرماندهان جبهه مقاومت به موضوع انتقام است. شهید موسوی هم در میدان و موقعیتی ترور شد که یکی از خطوط مقدم مهندسی انتقام از اسرائیل بوده است.
ثالثا معنای انتقام، محدود و منحصر به زدن یک یا جند نفر از دشمن و تاسیساست آنها نیست، هرچند که این وجه از انتقام هم در منطقه‌ای به وسعت حدفاصل اقیانوس آرام تا دریای سرخ و دریای مدیترانه در حال اجراست و در آینده شدت بیشتری خواهد گرفت. انتقام جدی‌تر که پشت دشمنان را می‌لرزاند، همان است که جناب سیدحسن نصرالله، به عنوان یکی از همرزمان و خونخواهان بزرگ شهید سلیمانی، دو روز بعد از شهادت او گفت: «قصاص عادلانه به چه معناست؟ مسئله حاج قاسم متفاوت است... قاسم سلیمانی، فقط متعلق به ایران نیست. قاسم سلیمانی یعنی ایران، لبنان،‌ سوریه‌، لبنان، افغانستان. قاسم سلیمانی یعنی کل امت [اسلامی]... ما در محور مقاومت باید همه برای قصاص عادلانه حرکت کنیم. قصاص عادلانه چیست؟ ممکن است برخی بگویند که قصاص عادلانه این است که شخصیتی در حد حاج قاسم. چه کسی معادل حاج قاسم است؟ وزیر دفاع آمریکا؟ رئیس ستاد مشترک یا رئیس مقر فرماندهی آمریکا در خاورمیانه؟ اینها هیچ‌کدام در حد این دو شهید نیستند. کفش حاج قاسم معادل سر ترامپ و همه ژنرال‌های آمریکاست؛ پایان دادن به حضور نظامی آمریکا در منطقه، تقاص عادلانه خون حاج قاسم و ابومهدی است... پاسخ به خون قاسم سلیمانی و ابومهدی باید اخراج کل نیروهای آمریکایی باشد؛ این هدف ان‌شاء‌الله محقق خواهد شد و قدس و فلسطین نیز آزاد خواهد شد».
اکنون باید پرسید آیا پس از شهادت حاج قاسم، فشار راهبردی و مؤثر بر آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه کم شده یا افزایش یافته و از جمله رژیم نامشروع صهیونیستی را به جایی رسانده که سران آن، دائما کابوس «نفرین هشتاد سالگی دولت یهود» را می‌بینند؟ آیا رژیم صهیونیستی و نیروهای آمریکایی، چهار سال قبل احساس ناامنی بیشتری می‌کردند یا امروز؟
رابعا روزنامه هم‌میهن می‌تواند پاسخ شبهه‌افکنی خود را در اظهارات «عَلَم صالح، استاد مطالعات خاورمینه در دانشگاه ملی استرالیا» پیدا کند که در صفحات دیگر همان روزنامه منتشر شده است: «بعد از آن که اسرائیل، مدتی کار تخریبی انجام می‌داد و چند پهپاد فرستاد و چند جا را خراب کرد و تعدادی از دانشمندان را ترور کرد، تصور بر این بود که این، یک شکست بزرگ برای ایران است؛ با این حال، کاری که اسرائیل با ایران می‌کند، تخته‌نرد بازی کردن است، در جایی می‌برد و جایی می‌بازد؛ اما کاری که ایران با اسرائیل می‌کند، یک بازی شطرنج است که به‌طور استراتژیک و ساختاری، موجودیت اسرائیل را زیر سؤال می‌برد و من نام این طرح را حلقه آتشی می‌نامم که حول اسرائیل شکل گرفته. خراب کردن سقف دو ساختمان یا کارخانه و کشتن چند نفر، هیچ‌وقت برای یک کشور خطر وجودی نیست. این خطر، زمانی مفهوم می‌‌یابد که بتوان صدها هزار موشک در اطراف یک کشوری که از نظر امنیتی بسیار آسیب‌پذیر است، قرار داد... اگر اسرائیل ندانست که در غزه به آن کوچکی که حدود دو دهه در محاصره کامل است چه رخ می‌دهد و در چنین فضائی 7 اکتبر به وقوع می‌پیوندد، باید خیلی حواسش باشد که چه کارهایی در سوریه که وسعتش چند برابر اسرائیل است، انجام می‌شود. به جرأت می‌گویم الان ایران در سوریه حتی از فرماندهان ارتش سوریه دستش بازتر است. اگر می‌خواستم به اسرائیل مشاوره دهم به او می‌گفتم شما هیچ‌چیزی در مورد سوریه نمی‌دانید و احتمالاً چیزهایی که در سوریه کاشته شده، سلاح‌هایی است که می‌تواند برای شما خطر وجودی ایجاد کند و همه اینها، جز حزب‌اللهی است که آمریکا در گزارش‌هایش اشاره می‌کند بیش از صدهزار موشک آماده شلیک دارد».
به گردانندگان هم‌میهن هم بر این قیاس باید گفت شما هیچ‌چیزی از قدرت فرماندهی و سازماندهی و عملیات راهبردی ایران که رژیم صهیونیستی را به ستوه آورده، نمی‌فهمید.
 
برنامه ایران، فرسایش تدریجی و نابود کردن اسرائیل است
روزنامه صهیونیستی «جروزالم‌پست» معتقد است که ایران در حال فرسودن تدریجی اسرائیل برای نابودی این رژیم از جبهه‌های گوناکون است.
این روزنامه درباره ابتکار عمل آمیخته با صبر و انتظار ایران می‌نویسد: هنگامی که حماس در 7 اکتبر به اسرائیل حمله کرد و بدترین شکست اطلاعاتی و نظامی دولت یهود در سال‌های اخیر را بر آن تحمیل کرد، رهبران ایران بزرگ‌ترین شکست اطلاعاتی تاریخ اسرائیل را جشن گرفتند. ایران به‌عنوان دشمن اصلی اسرائیل در طول دهه‌های گذشته بارها خواستار نابودی دولت یهود شده و به تامین مالی و آموزش حماس در نوار غزه کمک کرده است. ایران همچنین از دیگر سازمان‌های ضداسرائیلی حمایت مالی کرده که به طور مداوم اسرائیل را تهدید می‌کنند.
دکتر «یوئل گوزانسکی» محقق ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی، گفت: ایران می‌تواند راضی باشد که تاکتیک متحد کردن عرصه‌ها علیه اسرائیل، هرچند با شدت کم، کارآمد است. اکنون همه میدان‌ها فعال هستند و اسرائیل درگیر آتش است. منافع ایران این است که اسرائیل را با فرسایش تدریجی از پا درآورد.
حزب‌الله، سازمان سیاسی و نظامی شیعی که توسط ایران حمایت، تامین مالی و آموزش دیده و قوی‌ترین نیروی مسلح در لبنان است، پیشرو این گروه‌هاست. یک روز پس از آغاز جنگ در غزه، حزب‌الله شروع به شلیک موشک به شمال اسرائیل کرد. از آن زمان به این کار ادامه داده است. طی این حملات تاکنون چندین سرباز و غیرنظامی اسرائیلی کشته شده و خسارات مالی قابل‌توجهی به اسرائیل وارد شده است. ده‌ها هزار نفر از ساکنان شمال اسرائیل به سمت جنوب تخلیه شده‌اند.
گوزانسکی گفت: «ایران اکنون از روند جنگ راضی است. شمال اسرائیل فلج است و خسارات حزب‌الله، تقریبا ناچیز است.»
در طول جنگ کنونی، شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران نیز حملات پهپادی را علیه پایگاه‌های نظامی آمریکا در شمال عراق و شرق سوریه انجام داده‌اند که منجر به تلفات متعددی شده است. برای اسرائیل، وضعیت چندان مناسب نیست. تخلیه ساکنان شمال و جنوب، آن مناطق را فلج کرده و اقتصاد و کشاورزی با تلفات سرسام‌آوری متوقف شده است. هم نتانیاهو، نخست‌وزیر و هم یوآو گالانت، وزیر دفاع، بارها به حزب‌الله درباره تشدید وضعیت هشدار داده‌اند. گوزانسکی گفت: «اسرائیل می‌گوید که نمی‌تواند شرایط فعلی را تحمل کند، اما انتخاب زیادی ندارد، زیرا ایالات متحده مانع تشدید جنگ می‌شود.»
هنگامی که جنگ آغاز شد، جو بایدن، به سرعت به کشورهای دیگر هشدار داد که از این وضعیت سوءاستفاده نکنند، اگرچه او نامی از ایران یا هیچ قدرت دیگری نبرد.
اعتقاد بر این است که از زمان جنگ 2006 به بعد، حزب‌الله به طور قابل‌توجهی توانایی‌های خود را ارتقا داده است. اطلاعات اسرائیل تخمین می‌زند که حزب‌الله حدود 150هزار راکت علاوه‌بر انبار موشک‌های دقیق هدایت‌شونده، در اختیار دارد. بنابراین، یک جنگ جدید بسیار بزرگ‌تر و مرگبارتر است.
ایران به عنوان بخشی از شبکه نیروهای نیابتی خود، از شبه‌نظامیان حوثی مستقر در یمن حمایت کرده که به اهداف اسرائیل و ایالات متحده در تلافی جنگ اسرائیل علیه حماس حمله کرده‌اند. حوثی‌ها که رسما به اسرائیل اعلام جنگ کرده‌اند، به شهر بندری ایلات در جنوب اسرائیل موشک و هواپیماهای بدون سرنشین پرتاب کرده‌اند. اما تهدید بزرگ‌تر همچنان باقی است. تأثیرگذارترین سلاح حوثی‌ها توانایی آنها در ایجاد اختلال در حمل‌ونقل تجاری از طریق دریای سرخ و تا کانال سوئز است که سریع‌ترین و مقرون به صرفه‌ترین مسیر برای کشتی‌ها برای سفر از آسیا به اروپا است. این یک مسیر استراتژیک و یک تهدید بزرگ اقتصادی است.

نظر شما