به گزارش خبرنگار ایکنا، کارگاه آموزشی «بازنمایی مردم شناسی در سینما» با حضور مجید مجیدی و علیرضا تابش، امروز 4 آذر موزه ملی ایران برگزار شد.
این کارگاه یکی از بخشهای دومین جشنواره ملی چند رسانهای میراث فرهنگی «میراث در آئینه» است.
در ابتدای این جلسه علیرضا تابش، دبیر جشنواره «میراث در آینه» با بیان اینکه، مجیدی یکی از افتخارات سینمایی ایران است، گفت: این جشنواره در آغاز راهش به سر میبرد. پارسال شاهد برگزاری این رویداد در یزد بودیم و امسال قزوین میزبان جشنواره است. بخش مهمی از جشنواره را قسمت علمی و پژوهشی دربرمیگیرد. برگزاری کارگاههای تخصصی که امروز شاهد اولین آن هستیم، از این جمله است.
وی افزود: جشنواره تمام تلاشش این بوده تا تعامل خوبی با هنرمندان برتر این سرزمین برقرار کند. مجیدی یکی از این افراد است که آثارش را میتوان در عرصه هنر به عنوان میراث فرهنگی مورد توجه قرار داد. باید توجه داشت بخشی از میراث فرهنگی را میراث زنده بشری شکل میدهد. مجیدی یکی از این میراث ارزشمند است. فیلمهای مجیدی در برخی کشورها در غالب کتب درسی، تدریس میشود.
در ادامه جلسه، مجید مجیدی با بیان اینکه فرهنگ و هنر این سرزمین قابل توصیف نیست، گفت: امروز این کارگاه در موزه ملی ایران برگزار میشود. قبل از اینکه جلسه آغاز شود فرصتی پیش آمد تا از موزه ملی ایران دیداری داشته باشم. به جرأت میتوانم بگویم با دیدن این فرهنگ و تمدن اصیل، خود را بسیار کوچک دیدم زیرا عظمت فرهنگ و تمدن ایرانی قابل وصف نیست. باید هر آنچه در توانمان است، انجام دهیم تا میراث فرهنگی خودمان را به نسل جوان منتقل کنیم وگرنه آسیب جدی خواهیم دید. بگذارید مثالی بزنم. افغانستان تمدن بزرگ و غنی هرات را در خود دارد اما آیا امروز اثری از آن تمدن را میبینیم؟ دلیل این مسئله غفلت است که سبب از بین رفتن هویت میشود. حوزه فرهنگ بسیار گسترده است و هنر را میتوان سرآمد حوزه فرهنگ دانست. سعدی، حافظ، مولانا و ... بزرگانی هستند که توانستند میراث فرهنگی این سرزمین را در قالب اشعارشان به خوبی به نسلهای بعد منتقل کنند.
کارگردان فیلم «رنگ خدا» درباره کارکرد سینما چنین توضیح داد: اواخر سال 70 در جشنواره فیلمی در شهر توکیو بودم وقتی نمایش فیلم من به پایان رسید در جلسه گفتوگو با اهالی رسانه و مردم، اکثریت روی یک نکته اتفاق نظر داشتند، آن هم اینکه فیلمهای ایرانی توانسته به خوبی هویت ایرانیان را به دنیا منتقل کند. حتی برخی میگفتند ما قبل از اینکه با فیلمهای ایرانی مواجه شویم، فکر میکردیم ایرانیان همگی تروریست بوده و از تمدن دور هستند اما فیلمهای ایرانی نشان دادند که این سرزمین چه فرهنگ غنی و زیبایی دارد. «سوزان سانتاگ» منتقد بزرگ آمریکایی بعد از تماشای فیلم «بچههای آسمان» نوشت، مقابل فرهنگ غنی ایران سر تعظیم فرود آورده است. متأسفانه این مسیر در سالهای اخیر رو به فراموشی رفته و هنر راهی مناسب را پیش نگرفته، این نقیصه در حالی است مدیران دائماً شعار حمایت از فرهنگ و هنر را سر میدهند.
مجیدی تأکید کرد: سینمای ایران در دهه 70 و 80 در اوج بالندگی بود اما امروز سینما در وضعیت نامناسبی قرار گرفته و در خطر سقوط قرار دارد چون در هنر هفتم به روزمرگی رسیدهایم. دلیل این مشکل چند بُعدی است یکی از ابعاد آن، به کوتاه بودن دوره مدیریت مدیران اختصاص پیدا میکند. مدیران تلاش میکنند تمام برنامهریزیشان کوتاه مدت باشد تا بتوانند خود ثمرات کارشان را ببینند. این امر هیچگاه ما را با دستاوردهای طولانی مدت آشنا نخواهد کرد. درضمن برخی از تولیدات امروز سینمایی ایران، روی جوانان تأثیر مخرب خواهد داشت. درباره گسترش وسایل ارتباط جمعی نیز باید بگویم اگر این عرصه را جدی نگیریم، بیهویتی به ما ضربه خواهد زد چون جوانان جذب این عرصه جدید شده و مطالب آن را پذیرا خواهند بود. باید با تمام قوا در این عرصه برنامهریزی داشته باشیم.
وی با بیان اینکه ما برخی مواقع در سخیفسازی از کشورهای دیگر نیز پیشی گرفتهایم، بیان کرد: چند سال پیش با رواج سریالهای ترکیهای این نگرانی پیش آمد که چنین آثاری، فرهنگ خانوادهها را تخریب کنند. با این نگرانی پلتفرمها راهاندازی شدند اما متأسفانه برخی از آثار این عرصه جدید نمایش به لحاظ سخیفسازی از تولیدات ترکی نیز پیشی گرفتهاند! این مشکل به نوعی دیگر در تلویزیون هم دیده میشود رسانه ملی ۱۰ الی ۱۵ درصد مخاطب دارد که بخش عمدهای از این مخاطبان نیز، بینندگان فوتبال هستند. دلیل این امر، گسستی است که بین تلویزیون و مردم پیش آمده است.
مجیدی تصریح کرد: اینکه بخواهیم به واسطه سخیفسازی جذب مخاطب کنیم، درد بزرگی است. امروز این اتفاق در سینما در حال رخ دادن است و به هویت ما ضربه زده است. نتیجه چنین مشکلاتی، این شده که گاهی مواقع ما جوانان دهه 80 یا نودی را به لحاظ هویتی نشناسیم!
این کارگردان سینما تأکید کرد: بهترین اقدام برای اعتلای هویت فرهنگی، بها دادن به فرهنگ و هنر است. بگذارید مثالی از فیلم «خورشید» را بزنم. روزی پشت فرمان ماشین مشغول رانندگی بودم سر چهارراهی دختری گل فروش به من شاخه گلی بابت ساخت فیلم «بچههای آسمان» داد. این امر انگیزهای بود تا فیلم «خورشید» را بسازم. برای ساخت این فیلم از بچههای کار استفاده کردم. روحالله زمانی یکی از آن بچهها است. او چندین بار از مدرسه اخراج شده بود و هیچ کس حاضر به پذیرفتنش نبود. بعد از ورود به هنر و بازیگری مسیر زندگیاش تغییر کرد و شرایط به نحوی پیش رفت که همان مدرسه که او را اخراج کرده بود برایش بزرگداشت گرفت! این قدرت فرهنگ و هنر است که میتوانیم از آن در عرصههای مختلف بهره ببریم.
وی اضافه کرد: برخی از کشورهای دنیا به واسطه نداشتن هویت تلاش میکنند با زبان هنر برای خود هویت دروغین بسازند. برای نمونه کشور قطر چنین مسیری را پیش گرفته است. اما تأسفبار است که ما با وجود داشتن تمدن و فرهنگ دیرینه در این عرصه کمکار هستیم. نقشه راه ما، تاریخ و فرهنگمان است. جوانان با اتکا به تاریخ و فرهنگ میتوانند هویت خود و جامعه خودشان را بسازند. فیلمهای عباس کیارستمی در خود هویت ایرانی دارد. من و برخی دیگر از فیلمسازان هم تلاش کردهایم تا هویت دینی و ملی خودمان را با زبان هنر به جهان منتقل کنیم.
انتهای پیام
نظر شما