گروه سیاسی: محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: این روزها برای توجیه بعضی کارهای ناروا شبهاستدلالهایی ارایه میشود که احتمالا بیانکنندگان آنها به مضحک یا غیرمنطقی بودن حرفشان واقف نیستند وگرنه بعید است که کسی از مختصر عقلی برخوردار باشد و برای ساکت کردن طرف مقابل، به چنین شیوههایی دست یازد.
مثلا در واکنش به اینکه «در دوره پهلوی نیز اخراج اساتید به شیوهای که امروزه اجرا میشود، مرسوم نبوده» نامهای از ساواک رو میکنند که در آن از تدریس فلان استاد ممانعت شده است. یا در نمونه دیگر، کد میآورند که در امریکا هم بعضی اعضای هیات علمی به دلیل اینکه موضع سیاسی گرفتهاند بیکار شدهاند.
در مورد سلبریتیها هم استدلالوارههای مشابهی ارایه میشود از جمله اینکه فلان بازیگر هالیوود به دلیل بیان فلان حرف دچار بهمان محرومیت شده است. در نمونهای دیگر معاون وزیر ارشاد میگوید چون در واتیکان اجازه کنسرت داده نمیشود، پس در مشهد و قم نباید چنین مراسمی برگزار شود.کسانی که این گزارهها را مطرح میکنند عملا به جای اینکه استدلال خود را تقویت کنند، ساواک یا امریکا یا... را تطهیر میکنند و بر عمل نادرست آنها مهر تایید میزنند. آیا اگر ساواک فلان استاد دانشگاه را اخراج کرده یا امریکا اقدام مشابهی انجام داده، رفتارشان برای ما حجت است؟ اگر حجت است، آنها هزاران کار غیرقابل دفاع هم کردهاند، آیا آنها را هم میتوان مشروع و موجه دانست؟
یا مثلا در مورد کنسرت، این پرسش مطرح است که آیا برگزاری آن شرعا و قانونا مطلوب است یا نامطلوب؟ یک عمل شرعی به همان اندازه که در کعبه مباح است در اقصینقاط دنیا هم بلااشکال است و اگر کاری حرام و غیرشرعی باشد، اگر فرضا در مسجد مورد ارتکاب قرار گیرد حرامتر نمیشود.به عبارت دیگر، اعمال دارای حسن یا قبح ذاتیاند. اخراج استاد اگر ذاتا قبیح است به این دلیل که توسط ساواک انجام شده مشروعیت نمییابد و بالعکس. کنسرت اگر مباح است قم و غیر قم برایش فرقی ندارد. اگر در کنسرت رفتار غیرمشروع صورت گیرد چه در واتیکان و چه در مشهد به یک اندازه قباحت دارد.
خلاصه آنکه در امریکا و اروپا و کل بلاد کفر کارهای زیادی صورت میگیرد. اگر بعضی را سوا کنیم دستمان نزد مخاطب رو میشود و او میفهمد پای استدلالمان چوبین و سست است. اگر برای موضوعاتی چون پنهانی بررسی کردن قانون حجاب، فیلترینگ وحشتآور، اخراج اساتید، خالصسازی و نظایر آن، حرف حساب داریم به میدان بیاوریم وگرنه روشی که این روزها توسط برخی چهرههای سیاسی و فرهنگی مد شده است حتی در خانواده خودشان خریدار ندارد. این را با اطلاع میگویم.
مثلا در واکنش به اینکه «در دوره پهلوی نیز اخراج اساتید به شیوهای که امروزه اجرا میشود، مرسوم نبوده» نامهای از ساواک رو میکنند که در آن از تدریس فلان استاد ممانعت شده است. یا در نمونه دیگر، کد میآورند که در امریکا هم بعضی اعضای هیات علمی به دلیل اینکه موضع سیاسی گرفتهاند بیکار شدهاند.
در مورد سلبریتیها هم استدلالوارههای مشابهی ارایه میشود از جمله اینکه فلان بازیگر هالیوود به دلیل بیان فلان حرف دچار بهمان محرومیت شده است. در نمونهای دیگر معاون وزیر ارشاد میگوید چون در واتیکان اجازه کنسرت داده نمیشود، پس در مشهد و قم نباید چنین مراسمی برگزار شود.کسانی که این گزارهها را مطرح میکنند عملا به جای اینکه استدلال خود را تقویت کنند، ساواک یا امریکا یا... را تطهیر میکنند و بر عمل نادرست آنها مهر تایید میزنند. آیا اگر ساواک فلان استاد دانشگاه را اخراج کرده یا امریکا اقدام مشابهی انجام داده، رفتارشان برای ما حجت است؟ اگر حجت است، آنها هزاران کار غیرقابل دفاع هم کردهاند، آیا آنها را هم میتوان مشروع و موجه دانست؟
یا مثلا در مورد کنسرت، این پرسش مطرح است که آیا برگزاری آن شرعا و قانونا مطلوب است یا نامطلوب؟ یک عمل شرعی به همان اندازه که در کعبه مباح است در اقصینقاط دنیا هم بلااشکال است و اگر کاری حرام و غیرشرعی باشد، اگر فرضا در مسجد مورد ارتکاب قرار گیرد حرامتر نمیشود.به عبارت دیگر، اعمال دارای حسن یا قبح ذاتیاند. اخراج استاد اگر ذاتا قبیح است به این دلیل که توسط ساواک انجام شده مشروعیت نمییابد و بالعکس. کنسرت اگر مباح است قم و غیر قم برایش فرقی ندارد. اگر در کنسرت رفتار غیرمشروع صورت گیرد چه در واتیکان و چه در مشهد به یک اندازه قباحت دارد.
خلاصه آنکه در امریکا و اروپا و کل بلاد کفر کارهای زیادی صورت میگیرد. اگر بعضی را سوا کنیم دستمان نزد مخاطب رو میشود و او میفهمد پای استدلالمان چوبین و سست است. اگر برای موضوعاتی چون پنهانی بررسی کردن قانون حجاب، فیلترینگ وحشتآور، اخراج اساتید، خالصسازی و نظایر آن، حرف حساب داریم به میدان بیاوریم وگرنه روشی که این روزها توسط برخی چهرههای سیاسی و فرهنگی مد شده است حتی در خانواده خودشان خریدار ندارد. این را با اطلاع میگویم.
نظر شما