Ladybug & Cat Noir: The Movie داستان مرینت دختری خرابکار و بی‌دست و پا و آدرین پسری افسرده و منزوی را روایت می‌کند. مرینت با جادوی پری کفشدوزک تبدیل به قهرمانی به نام لیدی باگ و آدرین با جادوی گربه سیاه تبدیل به کت نوآر می‌شود. با آزاد شدن طلسمی که نیروی شر را فرا می‌خواند این دو موظفند که شهر و مردم پاریس را در امان نگه دارند و طی این ماجراجویی‌ها، شخصیت این دو نفر تغییر می‌کند و بیشتر به توانایی‌های خود پی می‌برند. 

تو هم می‌تونی قهرمان باشی!

انیمیشن فانتزی و موزیکال Ladybug & Cat Noir پر از جادو و قهرمان و ضد قهرمان است.  این دقیقا همان چیزی است که کودکان و نوجوانان از آن لذت می‌برند. از طرف دیگر اگر به عنوان یک بزرگسال طرفدار سریال لیدی باگ هستید، حتما این فیلم را در فهرست تماشای خود بگذارید. این انیمیشن با پرداختن به زندگی انسانی دو ابر قهرمان، توجه طرفداران را به خود جلب کرده.

لیدی باگ انیمیشنی مناسب جهت دور هم نشستن و تماشا کردن با خانواده است، به ویژه وقتی که کودک یا نوجوانی حضور دارد. چرا که جنبه‌های آموزشی قابل توجهی دارد. برای نمونه، قهرمان‌های اصلی انیمیشن اگر احساسات منفی خود را کنترل نکنند، می‌توانند به خود یا دیگری آسیب برسانند. برای کودکان این مسئله قابل توجهی است که یاد بگیرند شرط مهم برای این که تبدیل به یک قهرمان (برای خود) بشوند این است که بر احساسات منفی تسلط داشته باشند. علاوه بر آن، این انیمیشن با پررنگ سازی نیروهای قهرمان که به مقابله با جرم و جنایت می‌پردازند، سعی دارد که تعریف درستی از خوب و بد یا مسیر درست و اشتباه ارائه دهد.

کاراکتر‌ها پشت نقاب

شخصیت‌های این انیمیشن مملو از پندهای اخلاقی هستند. کاراکتر لیدی باگ از ابتدای داستان دختری خرابکار، ترسو و دست و پا چلفتی را به تصویر می‌کشد که هرگز نمی‌توانست حق خود را از افراد بگیرد. علاوه بر این مرینت زمانی که نقاب بر صورت ندارد، شخصیتی خجالتی و درون‌گرا را بروز می‌دهد که نمی‌تواند با دیگران هیچ گونه ارتباطی برقرار کند. با این وجود نقاب لیدی باگ او مثل اهرم فشاری است که برایش راهی باقی نمی‌گذارد، جز روبه‌رویی با ترس‌هایش.

کاراکتر کت نوآر هم پشت نقاب، شخصی منزوی و افسرده است که دائما در قلبش جای خالی محبت و عشق را حس می‌کند چرا که بعد از مرگ مادرش پدرش به او کم توجهی می‌کند. آدرین پشت نقاب کت نوآر انسانی پرشور، خوش صحبت، گرم و صمیمی است. در نهایت این انیمیشن داستان را طوری پیش می‌برد تا مخاطب بفهمد برای پیروزی در مواقع سخت زندگی و برای به دست آوردن شادی نیاز به هیچ نقابی نیست.

چرا که هر فرد پتانسیل‌هایی دارد که در مواقع چالش می‌تواند به آن‌ها پی ببرد و اینگونه می‌تواند به برد دست یابد. شخصیت‌های این انیمیشن با صراحت به مخاطبان کودک و نوجوان خود می‌آموزند که با کنار گذاشتن ترس و روبه‌رو شدن با آن می‌توانند از کسانی که دوستشان دارند محافظت کنند. لیدی باگ و کت نوآر نمونه بارز مقابله با تنهایی افراطی هستند و در نهایت به این نتیجه می‌رسند که با مشارکت و همکاری می‌توانند در مقابل نیروهای شر و جرم و جنایت ایستادگی کنند.

دیگر شخصیت‌ها که زیاد به آ‌ن‌ها پرداخته نمی‌شود نیز درست لبه تیغ اخلاق مدار بودن یا نبودن در حرکتند. داستان لیدی باگ و کت نوآر نمایانگر مبارزه‌ای است که با تسلیم شدن به موفقیت نمی‌رسد؛ بلکه آن دو با جنگیدن برای خواسته‌هایشان در کنار هم، قدرتمندتر از گذشته می‌توانند به پیروزی و موفقیت برسند.

موسیقی راهی برای ابراز درونیات

موسیقی انیمیشن هم مانند داستان آن انگیزشی است. افراد در موقعیت‌های حساس و بحرانی، احساسات خود را با شعر بروز می‌دهند. ضرب آهنگ‌ها متناسب با اتمسفر و حال و احوال کاراکتر‌ها تغییر می‌کند و پیامی که  موسیقی در این انیمیشن به همراه دارد واضح و زیبا است. در واقع انگار داستان‌های مهم چهار فصل سریال لیدی باگ را منسجم کردند و در موسیقی این انیمیشن یک ساعت و نیمه گنجاندند، چرا که تعریف هر شخص از شکست‌ها، نا امیدی‌ها و موفقیت‌ها با شعر و آهنگ رقم می‌خورد.

اما چیزی که باعث شد موسیقی آن کم‌تر دلنشین باشد تفاوت صداپیشه کاراکتر‌ها با آوازخوان‌ها است. این تفاوت ما را اندکی از شخصیت‌ها دورمی‌کند. در واقع بازه تفاوت دیالوگ‌های موزیکال با دیالوگ‌های معمولی آنقدر زیاد است که موجب می‌شود کمی از احساساتمان را نسبت به شخصیت داستان که موسیقی را ادا می‌کند از دست بدهیم.

تفاوت انیمیشن Ladybug & Cat Noir با سریال آن

چون از این انیمیشن لیدی باگ سریال ۴ فصلی محبوبی منتشر شده، ممکن است طرفداران از نبود دیگر شخصیت های مهم دلخور شوند البته این ناراحتی به جا است. چرا که در انیمیشن مورد نظر همه چیز سریع اتفاق افتاد. راجع به تبهکاران هیچ پیش زمینه‌ای نبود و توضیح دقیقی هم برای پیدا شدن این طلسم شر از ناکجا آباد وجود نداشت.

همچنین باید اشاره کنم که یکی از اشتباهات فاحش این انیمیشن، پاره شدن ماسک پسر گربه‌ای است. اولین نکته مهم سریال انیمیشن این است که قهرمانان Ladybug & Cat Noir، زمانی که تغییر شکل می‌دهند نمی‌توانند لباس‌ها را درآوردند. با این وجود این اقتباس بر روی اصول اصلی سریال لیدی باگ و کت نوآر پا می‌گذارد و می‌بینیم که ماسک کت نوار توسط پدرش از روی صورتش پاره می‌شود.

جدای از این موضوع به خصوص، طرح داستانی به طور کل حفره‌های بسیاری دارد که هیچ توضیح دقیقی در طول انیمیشن به آن داده نمی‌شود. درست است که خط داستان قرار بود متفاوت از سریال رقم بخورد ولی این به نوعی بی‌احترامی به کاراکتر‌های محبوب آن است. چون که در واقع هیچ توضیحی و پیش زمینه‌‌ای برای معجزات، جادو‌ها و توانایی‌های افراد داده نمی‌شود. در واقع شرایط اینطور است که اگر سریال را ندیده باشید، احتمالا متوجه روند آغاز طلسم و تبدیل این افراد به قهرمان نخواهید شد.

انیمیشن خوب اما فقط برای کودکان!

به طور کل این انیمیشن قابل مقایسه با انمیشن‌های کمپانی‌های بزرگی مثل پیکسار نیست. استودیو پیکسار این چنین محتوایی را طوری طراحی می‌کنند که برای هر گروه سنی مناسب باشد، ولی این انیمیشن منحصرا برای کودکان طراحی شده بود. با وجود این که بسیاری از دنبال کنندگان سریال لیدی باگ برای این انیمیشن تک قسمتی هیجان زده بودند، در نهایت با دیدن این اثر تصوراتشان خراب می‌شود. چرا که کاراکترهای مهم سریال (به جز لیدی باگ و کت نوآر) در این انیمیشن فقط انسان‌های معمولی بودند که زیاد به آن‌ها پرداخته نشده است. به نظر من این کار فقط برای گنجاندن چهار فصل در یک قسمت این کار عاقلانه‌ای بود.