قرار بود نام «هر آنچه باید بدانیم»ـهای گیمفا، بدلیل ماهیت این نوع مطالب، «چند روز مانده به: … » باشد؛ فراموش نکردهام! تمامی قسمتهای «چند روز مانده به: شوالیهی تاریکی» نیز آماده بود! اما در ثانیههای آخر نظرم عوض شد! دنیای بتمن بسیار وسیع است و این کملطفی است که در ۳ و یا ۴ قسمت پروندهی این دنیای وسیع و غنی را ببندیم! جهنم! خود شخصیت «جوکر» به چندین مقاله احتیاج دارد!
پوزش مرا قبول کنید برای تاخیری که در انتشار قسمتهای بعدی «چند روز مانده به: شوالیهی تاریکی» پیش آمد! از امروز، قسمتهای بعدی این «چند روز مانده به» را با نامی دیگر (که در عنوان مشاهده میکنید) منتشر خواهم کرد!
مطمئن باشید برای بازیهای بعدی، از حدود یک تا دو هفته قبل از انتشارشان شروع به انتشار این سری مقالات میکنیم تا مزهی مقالات «چند روز مانده به» از زیر دندانمان از بین نرود! همراهم باشید!
در قسمت قبل پرسیده شد:
- بتمن از کجا پیداش شده؟ اصلا چرا بتمن شده؟ کارش چیه؟ اسمش واقعیش چیه؟ چند سالشه؟
- بتمن مگه آدمم میکشه؟
- گاتهام کجاست؟
- آرکام (Arkham) کجاست؟
در این قسمت میخوانیم:
- دوستان بتمن (خانوادهی بتمن) چه کسانی هستند؟
در قسمت بعدی میحوانیم:
- دشمنان بتمن چه کسانی هستند؟
بسیار خب! در قسمت قبل خیلی چیزا راجع به خود بتمن (بروس وین) و گوتهم یاد گرفتم، حالا دوست دارم در مورد دوستان و دشمنانش بیشتر بدونم… اصلا بتمن دوستی هم داره؟
حقیقتش اینه که اغلب ابرقهرمانهایی که ما میشناسیم، رفقا و همکارای مشخص و مشترکی دارن و بتمن از این قائده مستثنی نیست! اینو در پایان این قسمت متوجه میشی که حتی دشمنان این ابرقهرمانها هم اغلب یکسان هستد و مطمئنا تا حالا خیلیهاشون رو در کمیکها، سریالها و یا بازیها دیدی.
- اول از همه نوبت رابین هست؛ اگر بتمن رو شرلوک هلمز بدونیم (که در اوایل خیلی هم شبیهاش بوده!)، رابین همون واتسون هستش! اما مساله اینجاست که ما فقط یک رابین نداریم و حتی چندتا از این رابینها پس از مدتی از بتمن جدا شدن و به عنوان یک قهرمان مستقل شروع به خدمت کردن! Nightwing یک مثال خیلی خوبه که بعدا بهش میپردازیم. مهم نیست که راجع به کدوم رابین صحبت کنیم، همشون در نقش و وظیفهشون مشترک هستن; همراهی با بتمن در ماموریتها و کمک بهش در اکثر نقاط کمیک، فیلم و بازی. هر کدوم از رابینها داستان مخصوص به خودشون رو دارن که پایین بهشون میپردازیم، اما باز هم برای روشن شدن نقششون باید بگم که سریال Arrow که الان خیلی روی بورس هست رو در نظر بگیرید; آلیور کویین همون بتمنه و روی هارپر همون رابین! حالا بد نیست بگم که جان دیگل هم، همون آلفرد هست که در ادامه باهاش آشنا میشیم.
تصویر بالا مهمترین رابینهای تاریخ رو نشون میده که به ترتیب از راست به چپ معرفیشون میکنیم; لطفا از اینجا به بعد خیلی دقت کن که قراره از هفت خان بتمن با اینهمه پیچیدگی داستانی عبور کنیم!
Damian Wayne: دیمین (Dey-Mee-Yen) پسر خود بروس (بتمن) و تالیا الغول ( Talia Al Ghoul) -دختر راس الغول (Ra’s Al Ghoul)- هست که پنجمین رابین به شمار مییاد!
صبر کن ببینم! گفتی کلا چهار تا رابین داریم! پس چجوری دیمین نقش پنجمین رابین رو ایفا میکنه؟
گفتم که در کل چهار رابین مهم و قابل ذکر داریم; اما حقیقتش اینه که تعداد رابینها خیلی بیشتر از این هستش و تازه این فقط مربوط به رابینهای دنیای اول هستش! ما چندین دنیا در بتمن داریم!
باز هم قضیهی جهانهای موازی؟
دقیقا! ما شاهد چندین دنیا در کامیکهای DC هستیم که البته، اغلب فقط دو تا از اونها که از بقیه مهمتر هستن رو بررسی میکنیم و به همین دلیل معمولا ما دو بتمن، دو سوپرمن و خلاصه از هر شخصیتی دو واحد داریم!
برگردیم سر قضیهی دیمین؛ اگر بخوام داستان زندگی دیمین رو بطور کامل توضیح بدم، باید چیزی نزدیک به ۲ برابر این مقاله رو بهش اختصاص بدم و حقیقتش اینه که خیلی از مواردش اصلا ربطی به بازیهاش نداره; اصلا دیمین ربط چندانی به سری بازیهای بتمن نداره و تنها ذکر این نکته که دیمین احتمالا بتمن بعدی خواهد بود و بر خلاف پدرش، خیلی سنگدلانه و وحشیانهتر عمل میکنه، به نظرم کافی هست. در کل دیمین دوران کودکیش رو با مادرش در مخفیگاه (کاخ) Ra’s Al Ghoul گذرونده و به همین دلیل با گذروندن سختترین تمرینات و امتحانات روحی و جسمی، تبدیل به یک انسان بی احساس و خشک میشه که حتی بعدا با رابین وقت مبارزه میکنه تا مقام رابینیت(!) رو بدست بیاره. به هر حال قضیهی دیمین خیلی پیچیده هست و بعدا وقتی که Ra’s Al Ghoul (پدر بزرگش) از بین میره، دوستان Ra’s تصمیم میگیرن که از بدن دیمین بعنوان یک کالبد برای روح Ra’s استفاده بکنن و بتمن جلوی این کار رو هر جور که شده میگیره و ….
واقعا هیچکدومش رو لازم نیست بدونی; مگر اینکه یک خورهی کامیک باشی!
پیچیده است…خیلی! Tim Drake کیه؟
- Tim Drake:
بگو ببینم، Red Robin رو میشناسی؟ اگر نمیشناسی باید بگم که نقش نسبتا مهمی رو در این نسخه از بازی ایفا میکنه و فعلا همینقدر که میگم رو داشته باش، تا بعد! تیم ( Tim Drake ) وقتی خیلی کوچیک بود همراه با پدر و مادرش که از همون کلاس اجتماعی خانوادهی وین ( Wayne- پدر و مادر بروس) بودن به سیرک میره و در اونجا با خانوادهی Grayson ها که از حرفهای ترین آکروباتهای اون موقع بودن یک عکس یادگاری میگیرن و بالاخره پس از مدتی تیم بعنوان رابین سوم، در کنار بتمن به مبارزه با خلافکارا میپردازه…
همین؟
نه! خانوادهی Grayson ها که فرزندی بنام Dick Grayson دارند، به دلایلی کشته میشن و بتمن بخاطر آشنایی که با اونها داره، دیک رو بعنوان اولین رابین آموزش میده و بالاخره تیمشون رو برای مبارزه با شرارت تشکیل میدن. خب تا حالا همه چیز به خوبی پیش رفته و هیچ چیز به تیم ربطی نداره، اما بدلیل اتفاقاتی، دیک گریسون پس از مدتی از بتمن جدا میشه و بصورت مستقل بنام Nightwing به مبارزه با خلافکارا مشغول میشه و بتمن که اینبار باز تنها مونده، شخصی بنام Jason Todd رو بعنوان رابین دوم برمیگزینه و زمانی که Jason Todd توسط جوکر کشته میشه و بتمن دچار افسردگی شدیدی میشه، تیم وارد داستان میشه…
چجوری؟
گفتم که تیم و خانوادش با خانوادهی Grayson ها یک عکس یادگاری گرفتن؟ همونجا بود که دیک به استعدادهای نهفتهی تیم پی برد و بخاطر علاقهای که نسبت به تیم پیدا کرده بود، نمایش اون شبش رو تقدیم به تیم دریک کرد; نمایشی که پر از حرکات آکروباتیک مخصوص خود دیک بود و همه میدونستن که هیچکس جز دیک از پس اون حرکات برنمیاد! پس از کشته شدن پدر و مادر دیک، هنگامی که دیک بعنوان رابین اول به بتمن کمک میکرد، یک شب “تیم” که حالا بزرگ شده بود، ویدیویی رو از بتمن و رابین دید و در کمال تعجب متوجه شباهت حرکات رابین به حرکات مخصوص دیک گریسون که اون شب در سیرک تقدیم به تیم کرده بود، شد و پس از مدتی تحقیق متوجه ماهیت اصلی بتمن و رابین شد; بتمن همون بروس وین هست و رابین هم همون آکروبات قدیمی، دیک گریسون!
بالاخره تیم با دیک گریسون ارتباط برقرار میکنه و متوجه میشه که مدت زیادی از جدایی بتمن و دیک گریسون میگذره و در همون اواخر هم جیسون تاد کشته شده; پس بتمن به یک رابین نیاز داره تا علاوه بر ادامهی ماموریتهای انسان دوستانهاش، خودش هم از این وضع فلاکت بارش نجات پیدا کنه!
وضع فلاکت بار؟ مگه چی شده بود؟
پس از جدایی دیک گریسون، جیسون تاد جای رابین رو گرفت و با اینکه همیشه همراه بتمن بود و با هم کلی به حساب خلافکارا رسیدن، اما متاسفانه جوکر موفق به کشتن جیسون میشه و بتمن هم خودش رو مقصر میدونه; پس کارش رو میگذاره کنار و شروع به دست و پنجه نرم کردن با افسردگیش میکنه! آلفرد و دیک گریسون هم که وضعیت بتمن رو میبینن، در به در دنبال یک رابین جدید میگردن تا بالاخره تیم دریک، خودش پیدا میشه و بالاخره پس از راضی شدن بتمن به پذیرفتن یک رابین جدید، شوالیهی تاریک ما بخاطر جلوگیری از اتفاقاتی که سر جیسون تاد افتاد، آموزشهای خاصی رو به تیم میده و در آخر وقتی که تیم با موفقیت امتحانات سخت بتمن رو پشت سر میگذاره، به رابین سوم تبدیل میشه و … بسه دیگه! بریم سوال بعدی!
فکر کنم نوبت جیسون تاد باشه؟
- Jason Todd:
بله بله… بهتره به این شخصیت بپردازیم..یکی از مهمترین شخصیتهای نسخهی اخیر بازی…. گفتم که کشته شد؟ خب جیسون از همون اول با بتمن کمی مشکل داشت; سر اینکه بتمن دشمنانش رو نمیکشه و جیسون اعتقاد داره که تمام خلافکارا باید کشته بشن.
وقتی که جیسن تاد به دست طرفدارا و به وسیلهی جوکر کشته میشه (طرفداران حق انتخاب بین زنده موندن و یا کشته شدنش رو داشتن)، همه فکر میکنن که داستان جیسن تموم شده، ولی پس از مدتی جیسن در نقش Red Hood به زندگی برمیگرده و با اینکه از بتمن بدلیل فکر باطلش که معتقده بتمن هیچ تلاشی برای نجات جیسن از دست جوکر نکرده و حتی بعد از کشته شدن جیسن هم قصد انتقام نداشته، باز هم، در همون جهتی که بتمن فعالیت میکنه، به نجات ساکنین گوتهم میپردازه.
به هر حال بهتره دیگه در مورد جیسون صحبت نکنیم، چون که مطمئنم در نسخهی آرکام نایت بازی، بسیار بسیار بسیار زیاد در مورد جیسون میشنوید و به خوبی باهاش آشنا میشید…. شاید مهمترین نقش رو پس از بتمن، همین جیسن داشته باشه!
راستی آرکام نایت کیه؟
به موقعش میفهمی!
حالا نوبت کیه؟
- Dick Grayson:
اولین رابین تاریخ! شخصی که در اولین فیلمها و کمیکهای بتمن، با کارها و صحبتهاش، در لابهلای موج موج سیاهی و تاریکی گوتهم، نشانی از طنز و زندگی رو به ما نشون میده; شخصی که اونقدر موفق هست در کارش و بتمن اون رو بعنوان نزدیکترین شخص به خودش میشناسه، که وقتی تصمیم میگیره تا به عنوان یک قهرمان مستقل عمل بکنه، بتمن دچار یک شک شدید میشه تا اینکه جیسن تاد رو پیدا میکنه.
گفتم که، دیک پسر خانوادهی آکروبات گریسون هست و وقتی پدر و مادرش توسط یک رئیس مافیایی کشته میشن، بروس وین اون رو بعنوان فرزندش قبول و طبق قوانین خودش، بزرگش میکنه; دیک اولین پسر بتمن به شمار میاد و به همین خاطر به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، موردعلاقهترین پسر بتمن هم همین دیک گریسون هست و این دو سالیان سال به مبارزه با خلافکاران گوتهم مشغول میشن.
بالاخره پس از مدتی، دیک تصمیم به بازنشست شدن از نقش رابین و شروع فعالیت مستقل -ولی نزدیک به بتمن- خودش تحت عنوان Nightwing میکنه و از اینجا داستان کمی پیچیده میشه که خیلی سریع توضیح میدم:
در یک برهه از تاریخ دیک نقش بتمن رو بر عهده میگیره (بتمن خودش مشکلاتی داره و نمیتونه اینکار رو بکنه) و هنگامی که همه فکر میکنن که بتمن کشته شده هم دیک و عزرائیل (که بهش میپردازم) نقش بتمن رو انجام میدن و پسر بتمن هم (دیمین) بعنوان رابین به این دوتا کمک میکنه; وقتی بتمن به زندگی برمیگرده، برای مدتی دیک دوباره در نقاب رابین به بتمن کمک میکنه و باز هم پس از مدتی تصمیم به جدایی میگیره; بالاخره داستان Nightwing با لو رفتن شخصیت اصلیش در تلویزیون گوتهم به پایان میرسه و بروس شغل جدیدی رو برای دیک در نظر میگیره که از اون موقع تا الان اتفاق دیگه ای نیفتاده…
اینم از یک توضیح سریع و تقریبا کامل در مورد چهارتا رابین مهمی که داریم…
صبر کن یک لحظه! خیلی از اینا از نظر زمانی به هم نمیخورن!
درسته! حقیقتش اینه که نسخههای متفاوتی از کامیکهای بتمن در زمانهای گوناگونی منتشر شدن که خیلی از اوقات این کمیکها از پیوستگی برخوردار نبودن; مثلا اتفاقاتی که در سال ۲۰۰۸ نقل میشه قبل از اتفاقات سال ۱۹۹۹ هست و همچین چیزایی! از اونجایی که ما منبع مطمئن دیگهای جز کامیکهای بتمن نداریم، پس خیلی بر من خرده نگیر و قبول کن که سیر داستانی کامیکها همینی هست که برات توضیح دادم و اگر از کسی گله داری، از نویسندگان کامیکها گله کن!
حالا نوبت کیه؟؟
حالا نوبت به آلفرد میرسه! دیگر یار نزدیک بتمن که همیشه در طول زمان همراه بروس بوده و علاوه بر رازدار و کارراه انداز بتمن، بعنوان پیشکار بروس در عمارت وین هم فعالیت میکنه!
گرچه آلفرد هم در طول زمان از زاویههای شخصیتی زیادی برخوردار و یا رنجزده بوده; اما چیزی که همیشه ثابت بوده، همراهی، رازداری، صمیمیت و علاقهای هست که نسبت به بتمن داشته! پس از مرگ پدر و مادر بتمن، این آلفرد بوده که بتمن رو بزرگ کرده و از تک تک رازهای اون باخبره، در ضمن آلفرد از حس کارآگاهی هم برخورداره و به همین خاطر در بسیاری از ماموریتهای بتمن، با مشاورههایی که میده، حل بسیاری از معماها رو ساده میکنه.
در اغلب فیلمها و بازیهای بصتمن شاهد حضور آلفرد بودیم و دیگه در مورد کامیک بهتره صحبت نکنیم; یکی از مهمترین نقشهای کامیک متعلق به همین آلفرد بوده! آلفردی که گاهی چاق، گاهی لاغر، گاهی شکاک و گاهی شوخ طبع وصف شده!
پس آلفرد و رابین حکم دست راست و چپ بروس وین رو دارن؟
دقیقا همینطوره! مطمئنا بدون حضور این دو شخصیت، بروس هیچوقت موفق به اجرای نقش بتمن نمیشد و الان ما چیزی برای گفتن و شما برای خوندن، نداشتید!
دوباره یه چیزیو بپرسم؟ آرکام نایت کیه؟
چند بار گفتم صبر کن! در قسمت بعدی بصورت کامل به بررسی ۳ نسخهی قبلی بازی میپردازم و در آخرش نظراتی که در مورد آرکام نایت وجود داره رو مطرح میکنم! گرچه احتمالا تا به الان خودت هم فهمیدی که آرکام نایت کیه; ممنون از کاربران و سایتهایی که بی دلیل داستان بازی رو لو میدن! اگر موافق باشی بریم سراغ شخصیت بعدی!
بریم! بزار یه چیزیو بپرسم، اصلا این بتمن با شخصیت مونثی هم فعالیتی داشته؟
بله که داشته… شخصیتهای مونث زیادی در خانوادهی بتمن (اصطلاحی که برای دوستان بتمن بکار میره) وجود داره که بعدا بهش میپردازم; اما بهتره الان راجع به کمیسر Gordon صحبت کنیم…
James “Jim” Worthington Gordon، که همیشه در هر نسخهی فیلم، سریال، کامیک و بازی بتمن شاهد حضور پررنگش بودیم هم یکی از مهمترین شخصیتهایی است که در گروه “خانوادهی بتمن” جای میگیرد; شاید وی اوایل کارش که بعنوان کارآگاه و نیروی ویژه در ادارهی پلیس گوتهم به کار مشغول بود با نحوهی فعالیت بتمن مشکل داشت، اما در نسخههای اخیر بتمن شاهد همکاری «کمیسر» گوردون با شوالیهی تاریکی هستیم و دیگه اون مخالفت گذشته دیده نمیشه! البته به نظر من هم بتمن واقعا در گذشته خشن بوده و راه و روش اشتباهی رو در پیش داشته!
علاوه بر تمام اینها، چیزی که از همه بیشتر شخصیت و حضور گوردون رو به داستان پیچیدهی بتمن گره میزنه، دخترخواندهی اونه که همون «اولین» دخترخفاشی(!) (Batgirl) هم به شمار میاد! جالبتر اینه که باربارا خانوم (Barbara Gordon) در نقش Oracle هم اطلاعات مورد نیاز بتمن رو در اختیارش میگذاره! اگر گفتی مثل کی؟
….نمیدونم… Felicity Smoak؟
دقیقا! همون نقشی که Felicity در سریال Arrow برای کمک به آلیور کویین داره رو، باربارا هم در دنیای بتمن داره!
حالا وقتشه که در مورد باربارا گوردون صحبت کنیم!
ابتدا اجازه بده که در مورد شخصیت اصلیش (خود باربارا) بدم و پس از اون به دو نقش Batgirl و Oracle بپردازم!
همونطور که گفتم، باربارا دختر خواندهی کمیسر گوردون هستش و به همین دلیل در یک خانوادهی باسواد و جاافتاده رشد کرده! به همین دلیل هست که دکترای خودش رو در رشتهی کتابداری از بهترین دانشگاه گونهم اخذ کرده و برای مدتی روزها در کتابخانهی اصلی گوتهم بعنوان یک مدیر فعالیت میکرده و شبها هم بعنوان Batgirl! باربارا بخاطر هوش و استعداد سرشارش در یک سری از نسخههای کامیک بتمن، موفق به عضویت در کنگرهی آمریکا میشه و بالاخره ماجراجوییهای باربارا توسط دست جوکر هنگامی به پایان میرسه که دیوانهی معروف گوتهم با شلیک به ناحیهی شکمی دختر کمیسر شهر باعث آسیب جدی در نخاع اون میشه و …
از این به بعد شخصیت Oracle ظهور پیدا میکنه؟
دقیقا! باربارا کسی نبوده که به راحتی تسلیم بشه و به همین دلیل پس از بهبود از وضعیت وخیمی که داشته، بجای نشستن در گوشهی خونه، تصمیم میگیره تا با نام Oracle به مبارزه با خلافکارا بپردازه; اینبار از طریق دانشی که داره و کمک به ابرقهرمانهای محبوبی که میشناسیم!
حالا بد نیست که بگم Batgirl تنها مختص به باربارا گوردون نیست و چند فرد دیگه هم به مرور زمان این لباس رو برای مبارزه با خلافکارا، تنشون کردن! نپرس که این افراد کی هستن! اصلا ربطی به داستان بازی نداره و این شخصیتها تنها در کامیکهای بتمن دیده میشن!
حالا نوبت کیه؟ هنوز کسی از دوستان بتمن موندن؟
دو شخصیت دیگه مونده که نمیشه گفت واقعا «دوست» هستن یا «دشمن»!
به هر حال بخاطر اینکه یکی از اونها عملا با بتمن مبارزه نکرده و حتی بتمن بهش کمک هم میکنه و دیگری هم یکی از معشوقههای بتمن به شمار میاد و در نسخههای اخیر همیشه همراه بتمن بوده، در این قسمت معرفیشون میکنم.
یکی از اونها، Azrael هستش…
عزرائیل؟
دقیقا همون نیست؛ اما ربط داره بهش! خلاصهاش اینه که Michael Washington Lane و Jean-Paul Valley (هر دوتا در مقطعی از زمان لباس این شخصیت رو بر تن داشتن) طی اتفاقاتی به بالاترین مقام یک گروه -که اعتقاد به اجرای قوانین الهی خودساختهی خودشون رو دارن- میرسه و این مقام همراه خودش یک لقب هم به صاحبش اعطا میکنه: Azrael!
از اونجایی که گذشتهی این شخصیت اصلا ربطی به بازیهاش نداره، پس اشارهای هم نمیکنم؛ اما بد نیست بدونی که این شخصیت قصد داره تا بتمن بعدی باشه و خب، از راههای زیادی برای رسیدن به هدفش استفاده کرده: کمک به قتل بتمن هم یکی از اوناست و البته اواخر با بتمن همکاری میکنه و بتمن هم اون رو آموزش میده تا برای تبدیل شدن به بتمن بعدی، حسابی آماده بشه! حتی در برههای از تاریخ، Azrael بجای بتمن فعالیت میکرد (هنگامی که بتمن کشته شده بود -خود عزرائیل هم کمک کرده بود به این نقشه!-) و اجازه بده بیشتر وارد این قصه نشیم! تا اینجا هم خیلی مقاله طولانی شده…
فقط لطفا بگو چرا این شخصیت اینقدر دوست داره که به بتمن تبدیل بشه؟
ادارهی پلیس گوتهم به خوبی میدونست که ممکنه یک روز بتمن هم از بین بره; به همین خاطر تصمیم به تربیت شخصیتی همتراز با بتمن گرفت تا پس از بروس وین، اون وظیفهی سنگین «شوالیهی تاریکی» بودن رو بر عهده بگیره! ۳ فرد برای این پروسه مشخص میشن و Michael Lane هم یکی از اونها بوده. بالاخره به خاطر آزمایشها و تمریناتی که برای اونها در نظر گرفتن، هر سه فرد به مرز جنون میرسن و بجای اینکه بعدا جای بتمن رو بگیرن، بر علیه اون فعالیت میکنن! مایکل اما، بخاطر یکسری از مسائل متفرقه، با سرنوشتی که بالا توضیح دادم روبرو میشه و قصهی ما ادامه داره…
ممنون! خیلی زوایای زیادی در داستان دنیای بتمن وجود داره…
خیلی! حقیقتش اینه که مطمئنم این مقاله کلی سوال دیگه هم برات ایجاد کرده! حتما سوالاتت رو در قسمت نظرات بپرس تا جوابشون رو بدم! برسیم به شخصیت بعدی…
گربهبانو! زن گربهای! یا همون Catwoman شخصیت بعدی هست که دربارش توضیح میدم! رابطهی بتمن (بروس) و Catwoman (سلینا) به مقدار زیادی، «پی/چی/ده» است! چرا هجاهای کلمهی «پیچیده» را جداجدا نوشتم؟ شک نکن که بخاطر چیزی جز تاکید زیادم بر این کلمه و مفهومش نیست! آخر اگر نسخههای اولیهی کمیک و فیلم بتمن را ببینی، متوجه دشمنی پرحرارت زن گربهای با بتمن میشی! گول زدنها، تهدیدها، مبارزات و تمام اینها یک صدا فریاد میزنند که: «بتمن! از تو متنفرم!»
اما ماجرا هنگامی جالب میشود که همین زنگربهای که از هیچ راهی برای از بین بردن بتمن صرف نظر نمیکند، در موقعیتها و زمانهای مختلف، بتمن را نجات میدهد; درست هنگامیکه بتمن در حد چند ثانیه با مرگ فاصله دارد!
تمام اینها، رابطهی «عشق و نفرت» بتمن و زنگربهای را رقم میزنند که صحبت دربارهی اون، خودش میتونه موضوع مقالهای جدا باشه! اگر بخواهیم که در حد اهمیت این شخصیت در سری بازیهای بتمن صحبت کنیم; کافیست تا بدونی که سلینا از نقطهای به بعد، بجای مبارزه با بتمن، به همکاری با او روی میاره و بتمن هم بخاطر علاقهای که به زنگربهای داره (البته این دو، هویت اصلی همدیگه رو هم میدونن!)، در هر دو نسخهی بازی که شاهد حضور پررنگ سلینا هستیم، از هفتخان رستم عبور میکنه تا زنگربهای دوستداشتنیاش رو از دست خلافکارا نجات بده!
گرچه بتمن و زنگربهای میدونن که رابطهشون عاقبت خوشی نداره; ولی مثل خیلی از ما،از همین دو روز جاری لذت میبرن و صحنهای که بتمن به زنگربهای، جداییشون و عملینبودن این رابطه رو اعلام میکنه، یکی از تاثیرگذارترین نقاط داستان بتمن به حساب میاد!
این قسمت از مقالهات که در مورد زن گربهای توضیح دادی، کمی «ادبی»ـتر از سایر قسمتهاش شد! قضیه چیه؟
خب مشخصه! زنگربهای هر شخصی نیست و به هر حال… عشق زیباست!
خوبی؟!
آره! شوخی کردم! بگذریم… بگذار کمی در مورد گذشتهی گربهبانو (!) هم برات توضیح بدم!
روایتهای مختلفی (خداییش چندبار اینو توی داستان بتمن شنیدی؟!) در مورد گذشتهی سلینا وجود داره; اما شاید مهمترینش این باشه که سلینا بخاطر مسائلی از شوهرش جدا میشه و زمانی که میبینه شوهرش جواهرات سلینا رو پس نمیده، اقدام به پسگیری جواهراتش از راه «دزدی(!)» میکنه و البته، موفق هم میشه! از اونجا به بعد عاشق این کار میشه و وقایع زندگیش به گونهای رقم میخوره تا سلینا به چیزی که امروز هست، تبدیل بشه! یک دزد قهار، یک شخصیت خاکستری!
بنظرم دیگه برای این مقاله کافیه…
حتما نظراتت رو به من بگو تا در قسمتهای بعدی اعمالشون کنم!
تا قسمت بعدی، خدانگهدارت باشه!
خداحافظ و ممنون از وقتی که گذاشتی!