شناسهٔ خبر: 59982344 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایلنا | لینک خبر

یک نویسنده و بازیگر تئاتر مطرح کرد؛

«گوسفند سیاه» رنج حاصل از نداشتن تصویر مشخصی از آینده است/ نسل کنونی حوصله ندارد آثار «چخوف» و «ایبسن» را دنبال کند

نویسنده و بازیگر «گوسفند سیاه» می‌گوید: نسلی که طول مدت توجهشان به لطف اینترنت و شبکه‌های مجازی چون تیک تاک به زیر ۳ ثانیه رسیده ،حوصله ندارد متونی مانند آثار «چخوف» و «ایبسن» را دنبال کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از اتفاقات خوب که مسئولان فرهنگی در سال‌ها و دهه‌های قبل به طور کم و بیش به آن توجه داشتند،  اعزام هنرمندان عرصه‌هایی چون «تئاتر»، «موسیقی» و «هنرهای تجسمی» به جشنواره‌های خارجی و رویدادهای بین‌المللی بود. این رویه به دلایل گوناگون چندسالی است درجه اهمیت خود را از دست داده است.

از سوی دیگر تورم و مسایل اقتصادی حضور هنرمندان ایرانی را  در جشنواره‌های خارجی و دیگر رویدادهای اجرایی را با مشکلات بیشتری مواجه کرده است اما در میان برخی هنرمندان که تعدادشان بسیار کم است، با هزینه شخصی به کشورهای دیگر می‌روند و به اجرای آثارشان می‌پردازند. نمایش «گوسفند سیاه» یکی از آثاری است که قرار است از هفدهم اردیبهشت‌ماه امسال در جشنواره «گیومری» ارمنستان روی صحنه برود.

آراد انتظار نویسنده و بازیگر این اثر درباره جزییات حضور نمایش «گوسفند سیاه» در جشنواره ارمنستان با ایلنا گفتگو کرد.

آراد انتظار در ابتدای صحبت‌هایش در رابطه با روند شکل گیری این نمایش گفت: نمایش « The Black Sheep» یا به فارسی «گوسفند سیاه» همانطور که از اسمش پیداست، کوتاه شده‌ عبارت « The black sheep of the family» یا گوسفند سیاه خانواده است. اینطور بگویم که این نمایش روایتی کوتاه از نسلی است که من با آن بزرگ شدم.

«گوسفند سیاه خانواده» عضوی است که در خانواده درس عبرت شده است

این نویسنده و بازیگر در ادامه طی توضیحات بیشتر گفت: «گوسفند سیاه خانواده» در عبارت به عضوی از یک خانواده گفته می‌شود که درس عبرتی برای دیگران شده، فردی که زندگی‌اش به راه اشتباه کشیده شده و حال به هرحالتی که می‌تواند اعم از مواد مخدر، آسیب اجتماعی، ترک تحصیل و هرچیز دیگری که برای هر خانواده‌ای نیز متغیر است، آن شخص را از باقی اعضای یک خانواده جدا کرده و به اصطلاح، آن فرد گوسفند سیاه یک خانواده نامیده می‌شود.

برداشت مخاطب از کاراکتر اصلی کاملا آزاد است

 انتظار درباره داستان نمایشنامه‌اش هم اینگونه توضیح داد: این اثر زندگی جوانی را روی صحنه می‌برد که حسب انتخاب‌هایی که داشته و یا حتی به او تحمیل شده، در مسیر اشتباه زندگی خودش قرار گرفته است. من به عنوان خالق اولیه‌ این اثر که ایده و متن را نوشته‌ام، سعی کرده‌ام هیچ قضاوتی از این شخصیت را دخیل نکنم و برداشت را کاملا آزاد و برعهده‌ مخاطبین بگذارم.

او افزود: حتی زمانی که متن به کارگردان و دراماتورژ دوست خوبم سینا کلاشلو رسید و پروژه را شروع کردیم، مطمئن شدم که هر دو نفر بر این موضوع هم نظر هستیم.

«گوسفند سیاه» رنج حاصل از نداشتن تصویر مشخص از آینده است

او در پاسخ به سوالی مبنی بر چرایی اولین اجرا در خارج کشور؛ عنوان کرد: من تمایل به انجام کارهای بزرگ دارم، نمی‌دانم چرا اما دوست دارم خودم را در سختی قرار بدهم. شروع اول این پروژه حدود چندین ماه پیش بود، زمانی که حال من و تمام دوستانم به شدت بد و خراب بود. رنج حاصل از نداشتن تصویر مشخصی از آینده و تهی از امید را در چهره شان می‌دیدم. از آن طرف به تازگی از ارمنستان و اجرای نمایش کله گنده در ایروان بازگشته بودیم و تصمیم داشتم خودم متنی بنویسم که بدون نیاز به گروه خاصی و تنها خودم با یک کوله پشتی راهی سفر شوم و به هر کشوری که رسیدم با ارتباط برقرار کردن با تهیه کنندگان و سالن‌داران آن کشور برای یک شب روی صحنه بروم و به نوعی به تنهایی این اجرا را به تور اروپا برده باشم.

جشنواره ارمنستان از من خواست مونولوگم را در بخش رقابتی روی صحنه ببرم

بازیگر نمایش «کله گنده» در ادامه بیان کرد: حالا اما بعد از گذشت ۵ ماه در تماسی که از طرف برگزارکنندگان جشنواره‌ گیومری ارمنستان داشتم، از من خواسته شد تا این مونولوگ را برای بخش رقابتی اصلی صحنه‌ای در بخش بین الملل آماده کرده و روی صحنه ببرم. در ادامه برای انجام این امر به لطف خدا، مدد دوستان و تیم بزرگ این پروژه، موفق به انجام این مهم شده‌ام.

ایده‌ای برای اجرا در ایران ندارم

انتظار درباره اجرا در ایران گفت: حقیقتا ایده‌ای در این رابطه ندارم، اجرا در ایران حال عجیبی دارد. طبیعتا تمایل قلبی من همیشه رشد در وطنم و همچنین کمک به رشد هنر برای کشورم و زادگاهم بوده؛ اما تمایلات من گه‌گاهی با تئاتر ایران جور درنمی‌آید. دوستام همیشه به مسخره علاقه‌ من به سبک‌ها و تکنیک‌های فانتزی، مدرن و سبک مورد علاقه‌ام یعنی وحشت را در ایران غیرممکن می‌نامند و خب بسیاری اوقات این نظر کاملا درست است.

او در توضیحات بیشتر گفت: اکثر مخاطبان تئاتر در ایران آنچه که من علاقه به کار کردنش را دارم، دوست ندارند. گرچه این اجرا به خودی خود معطوف به سن خاص و جامعه مخاطب مشخصی ‌است و اگر قادر به جذب مخاطب در آن دسته بندی نباشم، احتمال قوی هیچ بیننده‌ای نخواهم داشت.

نمایشم را در ایران به زبان هم‌نسلانم اجرا می‌کنم

کارگردان فیلم کوتاه «فرار» در رابطه با اجرا به زبان انگلیسی در ایران نیز اظهار کرد: اتفاقا دوستان بین‌المللی بسیاری دارم که به اجرا در ایران تمایل دارند؛‌ اما اگر منظورتان نمایش «گوسفند سیاه» است باید بگویم اگر قصد اجرایش در ایران را داشته باشم متن به فارسی عامیانه که هم سن و سالانم آنگونه آن ‌را صحبت خواهند کرد، تغییر خواهم داد.

 انتظار ادامه داد: متاسفانه یا خوشبختانه مخاطبان این اجرا با تئاتر بیگانه هستند. جامعه‌ هدف مخاطبان من قشری‌ است که ارتباطی با فضای تئاتر در خود نمی‌بیند، این‌ را بر اساس وجود دوستانی می‌گویم که از دوران کودکی تاکنون داشته‌ام؛ آنها هیچ کدام یا تا به حال تئاتر تماشا نکرده‌اند و یا وقتی اسمی از این هنر به میان می‌آید بدون وقفه می‌گویند «تئاتر کمدی»؟ این برای من بسیار آزاردهنده است و حتی نمی‌توان گفت تقصیر آن‌هاست. متون حال حاضر تئاتر برای نسلی که طول مدت توجهشان به لطف اینترنت و شبکه‌های مجازی چون «تیک تاک» به زیر ۳ ثانیه رسیده، حوصله ندارد، متونی مانند آثار «چخوف» و «ایبسن» را دنبال کند. این هنر من است که این جامعه را با هنر و تئاتر آشتی دهم و آشنا کنم.

بازیگر نمایش «عشق، انتقام و چند چیز دیگر» در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: نمایش «گوسفند سیاه» در عین حال که یک مونولوگ است، با شخصیت‌های دیگری که در ذهن کاراکتر وجود دارند نیز، درگیر می‌شود. شاید بسیاری از مواقع پاس کاری دیالوگ را بین دو یا چند شخصیت داشته باشیم. شاید مسخره باشد و بگویید اینکه مونولوگ نیست، اما دوست ندارم خودم را در بند قواعد و کلمات کنم، فکر می‌کنم رشد از کنار گذاشتن آن‌ها به دست می‌آید و من به هیچ عنوان در اثری که بخشی از خلقت آن به دستم باشد، تمایلی به تکرار مکررات ندارم.

پرداختن به «گوسفند سیاه» سخت‌ترین و لذت‌بخش‌ترین چالش بود

انتظار در پایان به بیان چالش‌های این نمایش پرداخت و تاکید کرد: این اثر چالش‌های بسیاری داشت اما از لحاظ متن، نوشتن، ترجمه، شخصیت‌پردازی حداقل بیش از ۹ کاراکتر و ساخت و خلق شخصیت اصلی آن که "ایان" نام دارد برایم سخت ترین و لذت بخش ترین قسمت این کار بوده است.

نظر شما