شناسهٔ خبر: 59551932 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

چگونه کیومرث پوراحمد فیلمساز شد؟

صاحب‌خبر -

کیومرث پوراحمد یک روز صبح تصمیم گرفت صدای ساعت را ببندد و قید کار در کارخانه ذوب آهن اصفهان را بزند و دنبال دلش را بگیرد و به عشق سینما راهی تهران بشود. اینها جملاتی است که کیومرث پوراحمد سال‌ها پیش در گفتگو با رفیق قدیمی‌اش، احمد طالبی‌نژاد، منتقد و کارشناس باسابقه سینما گفته.
و حالا این یار دیرین که از انتشار خبر درگذشت ناگهانی پوراحمد همچنان بهت‌زده است، در گفتگو با ایسنا از ورود این فیلمساز به سینما می‌گوید، از نسلی که رویاهایش بر باد رفته و از علاقه و عِرق این فیلمساز به ادبیات.
طالبی‌نژاد با اشاره به سرآغاز ورود پوراحمد به سینما می‌گوید: اولین نکته‌ای که درباره زنده‌یاد پوراحمد می‌توان گفت این است که کارش را از نقدنویسی و درواقع از کار مطبوعاتی آغاز کرد و البته منتقد حرفه‌ای و پرکاری نبود. گه گاه درباره فیلم‌هایی که می‌دید و از آنها خوشش می‌آمد، از جمله فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی نقدهای کوتاهی در نشریات معدودی که آن دوره به سینما می‌پرداختند، می‌نوشت و برخلاف آنچه در یکی از شبکه‌های خبری گفته شد، تحصیل‌کرده سینما نبود. به عنوان کسی که دوستی سی و اندی ساله‌ای با او داشتم، فکر نمی‌کنم در دانشکده‌ای تحصیلات سینمایی کرده باشد. بعد از اینکه دیپلمش را گرفت، به خدمت سربازی رفت و در سپاهی‌دانش معلم شد و بعد از بازگشت به اصفهان به عنوان کارمند به استخدام کارخانه ذوب آهن در آمد. در گفتگویی که سال‌ها پیش با او داشتم، توضیح داد که چگونه از کار در این کارخانه، دست کشید. او خود گفته بود، «یک روز صبح هرچه ساعت زنگ زد تا بلند شوم و برای رفتن به کارخانه آمده شوم، بیدار نشدم و زنگ ساعت را بستم» و این چنین بود که قید کار دولتی و کارمندی را زد و برای پیگیری علایقش راهی تهران شد.
طالبی‌نژاد ادامه می‌دهد: او مانند بسیاری از هم‌نسلان ما از کودکی، ناخواسته در معرض سینما قرار گرفته و به نوعی مرض سینما به جانش افتاده و بشدت عاشق فیلم و سینما بود. بعدها که کمی بزرگتر شد، به واسطه حضور برادر بزرگترش، منوچهر که آن زمان به عنوان بازیگر در سینما فعالیت می‌کرد، علایق او به سینما بیشتر  هم شد و به تهران آمد و این در و آن در زد تا وقتی به عنوان دستیار در سریال «آتش بدون دود» در کنار نادر ابراهیمی مشغول به کار شد و این سرآغاز ورود او به فعالیت هنری بود. یعنی با تلاش فردی و پیگیری شخصی‌اش، وارد این فضا شد نه به واسطه امکانات ویژه یا تحصیلات مرتبط. نمونه پیش از پوراحمد، ناصر تقوایی است که اتفاقا پوراحمد بشدت متاثر از او بود. ورود این دو به سینما و کارکرد هر دو آنها در این هنر تقریبا شبیه هم است.
وی با تشریح دوره‌های مختلف فیلمسازی پوراحمد اضافه می‌کند: در چند مرحله فیلمسازی کرد. ابتدا فیلم‌های کوتاهی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و بعد فعالیت خود را در همکاری با نادر ابراهیمی در سریال «آتش بدون دود» به عنوان دستیار کارگردان و سپس دستیار تدوین ادامه داد که به گفته خودش و نیز زنده‌یاد ابراهیمی، بخش‌هایی از این سریال را پوراحمد کارگردانی کرد و پس از آن با فیلم کوتاه «زنگ اول زنگ دوم» که حدیث نفس خودش بود، وارد فیلمسازی مستقل شد و بعد فیلم‌هایی مانند «بی‌بی چلچله» و «تاتوره» و ... را ساخت و بعد هم که وارد تلویزیون شد، با سریال بی‌نظیر «قصه‌های مجید» موقعیت خیلی خوبی در سریال‌سازی به دست آورد. همچنانکه سریال بعدی‌اش «سرِنخ» یکی از معدود سریال‌هایی است که رنگ و بوی ایرانی دارد و شخصیت‌هایش همه آشنا هستند و هویت و شناسنامه ایرانی دارند.
او یکی از ویژگی‌های عمده در کار پوراحمد را حال و هوای ادبی در آثار این فیلمساز می‌داند و در این باره توضیح می‌دهد: اغلب آثار او در ژانرهای گوناگون، از آثار ادبی ایرانی یا خارجی اقتباس شده‌اند و این خیلی مهم است چراکه ادبیات در همه جای دنیا پشتوانه بسیار خوبی برای سینماست و بسیاری از فیلم‌های خوب تاریخ سینمای جهان به شکلی از آثار ادبی کلاسیک یا مدرن اقتباس شده‌اند و این روند همچنان هم ادامه دارد. 

 

برچسب‌ها: