شناسهٔ خبر: 58949812 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

مرگ نابهنگام ضدقهرمان دوست‌داشتنی «خط قرمز»

شهرام عبدلی از نفس افتاد

صاحب‌خبر -

شهرام عبدلی بازیگر سینما و تلویزیون روز گذشته در سن ۴۶ سالگی دار فانی را وداع گفت. وی برای ایفای نقش در یک سریال به شهر مشهد رفته بود که پیش از رفتن مقابل دوربین، دچار عارضه مغزی شد و دیروز درگذشت.
او چند روزی در بیمارستان بستری بود و پس از عمل جراحی هم نتوانست هوشیاری کاملش را به دست آورد و همچنان در کما بود. روابط عمومی سریال «آسوده باش» که قرار بود شهرام عبدلی در آن ایفای نقش کند، این خبر را تائید کرده است. سریال در حال تولید «آسوده باش» به کارگردانی حسن حج‌گذار و تهیه‌کنندگی امیر رحیم‌زاده و مرتضی اسکافی آخرین فعالیت این بازیگر است که وی تنها در چند پلان که مربوط به بخش تیتراژ کار می‌شد، مقابل دوربین رفت. حسن حج‌گذار، کارگردان این سریال ضمن عرض تسلیت به خانواده شهرام عبدلی و جامعه هنری گفت: به احترام و برای زنده نگه داشتن یاد آخرین هنرنمایی این بازیگر در عرصه بازیگری، پلان‌های تصویربرداری شده از وی را در این سریال استفاده خواهد کرد.

تشییع در حرم امام رضا (ع)
ظهر دیروز شهرام عبدلی در حرم مطهر رضوی تشییع و بر پیکر وی نماز خوانده شد. از بازیگرانی که در تشییع عبدلی حضور داشتند، می‌توان به میرطاهر مظلومی، امیر غفارمنش، شهنام شهابی و... اشاره کرد.

وداع و خاک‌سپاری در تهران
مراسم تشییع پیکر شهرام عبدلی امروز (یکشنبه هفتم اسفندماه) در تهران برگزار می‌شود. طبق پیگیری از مرکز هنرهای نمایشی اعلام شد که پیکر این هنرمند ساعت ۱۰ صبح امروز از مقابل خانه هنرمندان ایران به سمت قطعه بهشت‌زهرا بدرقه می‌شود.

روایت قاسم جعفری از نحوه ورود شهرام عبدلی 
به بازیگری
قاسم جعفری کارگردانی که برای اولین بار با ساخت سریال‌هایی چون «همسفر»، «خط قرمز» و «شب آفتابی»، شهرام عبدلی را به دنیای تصویر معرفی کرد، در متنی که اختصاصی در اختیار ایسنا قرار داده است، نحوه انتخاب شهرام عبدلی در سریال «خط قرمز» و همچنین بازی و سکانس‌های مربوط به مرگش در این مجموعه را روایت کرد. همکاری قاسم جعفری با شهرام عبدلی سال‌ها بعد در سریال‌هایی چون «کمکم کن» و «از نفس افتاده» هم ادامه پیدا کرد. متن این یادداشت به شرح زیر است:

برای شهرام عبدلی که از نفس افتاد
شهرام را اول بار نشسته بر روی نیمکت‌های سنگی دور تئاتر شهر دیدم، عاشق بازیگری بود و سینه چاک تئاتر. انتخابش کردم برای نقش بسیار کوتاهی در سریال «همسفر» که در میان انبوه بازیگران ریز و درشت سریال به دلیل کوتاهی نقش دیده نشد؛ ولی نگاه همراه با خشم او در همان چند پلان کوتاه در ذهنم ماند تا سریال «خط قرمز»؛ صدایش کردم، شد ضدقهرمان سریال. دوست داشت در همان سریال گلیمش را از آب بیرون بکشد ... همه تلاشش را کرد و شد ضدقهرمان دوست‌داشتنی «خط قرمز». خودش به نقش اضافه کرد و کم‌کم بیننده با او همذات‌پنداری کرد و در دل مخاطبان جای گرفت. روزی که قرار شد فیلم سکانس مرگ او را بگیریم، زیر بار نرفت و دو روز خودش را در اتاقی حبس کرد و اصرار داشت تا انتهای قصه بماند و زود کشته نشود. راهی نبود جز راضی کردن او برای روبه‌رو شدن با مرگ ... قرار بود شهرام حقیقت‌دوست، چشم در چشم او را با گلوله بکشد ... بغض داشت و می‌گفت در حق این شخصیت ظلم شده ... اصرار از من و انکار از او. گفتم آن‌قدر در سریال شخصیت مهمی هستی که حاضرم در صحنه‌ای که جنازه‌ات را می‌برند، خودم زیر برانکاردت را بگیرم و می‌توانی به دوستانت بگویی چه نقش مهمی بازی کردی که کارگردان سریال برای به دست آوردن دلم در یک پلان در کل سریال بازی کرد. شهرام به قربانگاه رفت و من او را تا آمبولانس حمل جنازه‌اش بر دوش کشیدم. «شب آفتابی» و «کمکم کن» دیگر سریال‌هایم بود که شهرام عبدلی در آن‌ها خوش درخشید و جالب آنکه آخرین نمایشش «پنچری» ماه قبل در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا داشت و هر شب شاهد هنرنمایی‌اش بودم و روایت از جنازه‌اش در سریال، خاطره‌ای بود که آخرین بار در میان همراهانش در نمایش نقل کرد. برای همسفری که در این روزگار ارزان شدن مرگ، از نفس افتاد، طلب آمرزش دارم. یادش گرامی.»