«اعتصاب و اعتراض»؛ دو کلمهای که بهترین توصیف را از وضعیت پرچمداران اتحادیه اروپا – یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان – ازائه میدهد؛ کشورهایی که همواره به عنوان ستونهای اصلی اتحادیه اروپایی به شمار میآمدند و حالا درگیر شدیدترین بحرانهای اقتصادی و سیاسی – امنیتی هستند.
ژانویهی سال گذشته، شاید کمتر کسی فکر میکرد که آغاز یک جنگ در شرق اروپا، غرب قارهی سبز را هم تحت تاثیر قرار بدهد، اما حالا بحران انرژی در اروپا زیر سایه جنگ اوکراین به «بحران اقتصادی و اجتماعی» بدل گشته و چند ماهی است که کشورهای گردن کلفت این قاره را هم به شدت تحت فشار قرار داده است. تورم بی سابقه، رکود اقتصادی، ورشکستگی دهها هزار شرکت و فروشگاه، ناتوانی میلیونها نفر در تامین هزینههای زندگی و کم کردن از وعدههای غذایی، ناتوانی در گرم کردن خانه ها، افزایش چشمگیر مراجعین به بانکهای غذایی و در یک کلام «تغییر سریع سبک زندگی» تنها بخشی از تاثیرات گسترده بحران اقتصادی کنونی بر مردم در اروپا بوده است.
این موج، حالا تبدیل به یک دومینوی اعتراضی هم شده است؛ جایی که سیستم درمانی انگلستان و فرانسه را با خود درگیر کرده و بر طبق آمار نشریهی فرانسوی لوموند، بین ۶۰ تا ۸۰ درصد مطب پزشکان در این کشور تعطیل شده است. اعتصاب سراسری پرستاران هم در این کشور، نظام درمانی را به صورت جدی مختل کرده است. به عنوان مثال، اتحادیه «هماهنگی ملی پرستاری» - از مهمترین اتحادیههای مربوط به پرستاران فرانسه – این اعتصابات را نشانه «بدترشدن شرایط کاری پرستاران» و «ایجاد نارضایتی حرفهای فزاینده» در میان آنان اعلام کرده است.
در حالی که اعتصاب کارکنان فرودگاه پروازهای هوائی را مختل کرده است، پرستارها با بستن جادهها عبور و مرور را در شهرهای فرانسه مختل کردند. قرار است کارکنان حمل و نقل عمومی نیز دست به اعتصاب بزنند.
اما ماجرا به پاریس ختم نمیشود. نشریه انگلیسی «گاردین» به نقل از بزرگترین اتحادیه پرستاران انگلیس موسوم به کالج سلطنتی پرستاری (RCN) اعلام کرده: «اگر دولت تا دومین دور از اعتصاب سراسری پرستاران در انگلیس، ولز و ایراند شمالی- دور جدید گفتگوها برای افزایش دستمزد را آغاز نکند، ماه آینده اعتصاباتی پرشمارتر را شاهد خواهیم بود.» پرستاران بخشهای مختلف در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی پس از آنکه پیشنهاد مذاکره آنها برای افزایش حقوق از سوی مقامات دولتی رد شد، اعلام کردند در روزهای پیش رو باز هم دست به اعتصاب خواهند زد.
نشریه «تایمز» چاپ لندن هم در همین زمینه نوشته است: «هنوز زمستان رسما آغاز نشده، اما برای بسیاری، این هفته زمان بسیار تیره و تاریکی بود. بعد از آنکه برف و یخبندان و لجن بسیاری از مناطق انگلیس را پوشاند، کولاکی از اعتصابات به راه افتاد.». وسعت مشاغل عمومی که دست از کار کشیده اند به تعبیر تایمز قابل توجه و گسترده است. کارگران نفت دریای شمال به اعتصاب رای داده اند. همین طور رانندگان اتوبوس لندن. به نظر میرسد ناامیدی تقریبا در همه مشاغل بخش دولتی وجود دارد. کسانی که به اعتصاب رای داده اند عبارتند از اپراتورهای تماس اضطراری ۹۹۹، امدادگران و سایر کارکنان آمبولانس، معلمان، کارکنان دانشگاه، آتش نشانان، کارگران کارخانه، افسران نیروی مرزی، کارکنان امنیتی شرکت یورواستار، کارکنان اداره گذرنامه و کارمندان بزرگراهها و حتی هواشناسان خواهان دستمزد بهتر هستند.»
در آلمان نیز از زمان آغاز جنگ اوکراین و تحریمهای اتحادیه اروپا علیه مسکو، دولت آلمان نزدیک به ۴۴۰ میلیارد یورو معادل ۴۶۵ میلیارد دلار بودجه اضطراری برای برون رفت از بحران انرژی تصویب کرده، ولی کارشناسان اقتصادی میگویند این رقم ناکافی است و احتمالا برنامه برلین شکست خواهد خورد؛ شکستی که صدای آن همین روزها در خیابانهای این کشور با اعتراضات گسترده مردم شنیده میشود. این مساله از آنجایی قابل توجه است که برلین همیشه در نقش ستون اقتصادی یا همان قلک اتحادیه اروپا بوده که در حال حاضر به چنین وضعیتی دچار شده است.
به نظر میرسد این موج که در سالهای گذشته به صورت دائمی، اما آرام در حال حرکت بود، حالا تبدیل به سیلابی خروشان شده که نه فقط فضای اجتماعی اروپا بلکه فلسفهی اندیشهی حکمرانی در این قاره را دگرگون کرده و زیر سوال برده است. اروپای بعد از جنگ جهانی دوم و به طور خاص، اتحادیه اروپای بعد از فروپاشی شوروی، قرار بود با استفاده از نظریههایی نظیر «صلح دموکراتیک» و «همگرایی منطقهای»، علاوه بر صلح و امنیت، رفاه را هم برای ساکنین این قاره فراهم کند، اما حالا و با وقوع جنگ اوکراین، تمام رشتههای نظری در این زمینه پاره شده و دیگر «لیبرال دموکراسی» و حتی «سوسیال دموکراسی» نمیتواند نسخهی مناسبی برای جریان زندگی در اروپا باشد.
در واقع، میتوان به نقل از بسیاری از اندیشمندان حوزهی روابط بینالملل اینگونه گفت که موج اعتراضات اخیر در اروپا، علاوه بر لرزاندن دیوارههای کاخ الیزه و کاخ باکینگهام، بنیانهای نظری حکمرانی در این قاره را هم متلاشی کرده است...
علاوه بر «الیزه» و «باکینگهام»، بنیانهای حکمرانی اروپا هم زیر سوال رفته است
تسنيم
میتوان به نقل از بسیاری از اندیشمندان حوزهی روابط بینالملل اینگونه گفت که موج اعتراضات اخیر در اروپا، علاوه بر لرزاندن دیوارههای کاخ الیزه و کاخ باکینگهام، بنیانهای نظری حکمرانی در این قاره را هم بیاعتبار کرده است.
صاحبخبر -
∎
نظر شما