شناسهٔ خبر: 56894834 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

دولتی که می‌خواهد شنا کند ولی خیس نشود!

جای دولت در اعتراضات کجاست؟

صاحب‌خبر -
رضا صادقیان
جایگاه دولت در ایران پس از کشف نفت و دستیابی دولت به درآمدهای آن به یکباره از منظر سیاست‌گذاری و حضور در بزنگاه‌های مهم در اذهان صاحبان قدرت و مردم ارتقاء و در مقایسه با سایر نهادهایی وابسته به حاکمیت در نگاه سیاسیون اهمیت دوچندان یافت. در دوران جدید و پس از آنکه تا به امروز نتیجه مذاکره هسته‌ای و ادامه یافتن آن در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته و همچنین تصویری جدی از دولتمردان برای اتحاذ تصمیم‌های دشوار در حوزه روابط بین‌الملل دیده نمی‌شود؛ پرسش اینجاست که دولت فعلی جایگاه دولت را چگونه تعریف خواهد کرد؟

یک: حضور و بودن در دولت پس از سرازیر شدن درآمدهای نفتی برای فعالین سیاسی، اجتماعی، هنری، ادیبان و حتی آنان که سودای مخالفت و به زیر کشیدن نظم قانونی را در سر پرورش می‌دادند بی‌بدیل بوده است؛ جذب مخالفان مارکسیست نظام پهلوی دقیقا با همین رویکرد و بخشیدن مسئولیت و ثروت از سوی ساختار قدرت به آنان صورت می‌گرفت.
حداقل آنکه طی یکصد سال گذشته هر کدام از دولتمردان کوشش کردند که جایی در دولت بیابند و به عنوان دولت‌مرد تاثیرگذار در میان مردم شناخته شوند. دولتی که می‌تواند از نان و آب تا اجرای طرح‌های زیربنایی را در ید خود داشته باشد و تصویر آینده را با توجه به درآمدهای نفتی به مخاطبان امروز عرضه کند؛ اقدامی که مانایی دولتمردان در نهاد قدرت را تضمین می‌کرده است. در تاریخ 40 سال گذشته چنین رویکردی در میان سیاسیون نمایان‌تر از گذشته بوده است، چرا که با حذف جایگاه نخست وزیری و قدرتمند شدن رئیس جمهور در ساختار حقوقی، اهمیت این جایگاه برتر و تاثیرگذارتر از گذشته شد. از همین‌رو، حتی آنان که سال‌ها در کسوت وزیر، وکیل و نماینده مجلس شورای اسلامی و ریاست سازمان صدا و سیما و... را عهده‌دار بودند سرانجام به این نتیجه می‌رسند که در دولت می‌توان سیاست‌ها را به اجرا گذاشت و نابسامانی‌ها را به سامان کرد؛ به عبارتی دیگر آنان به این نتیجه می‌رسند که پول نفت به دولت سرازیر می‌شود و دولت می‌تواند با اختیارات کامل و در بخش‌هایی که تشخیص می‌دهد این درآمدهای سرشار را هزینه کند. به اسامی و سابقه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 و 1400 نگاه کنیم. حضور رئیس وقت آستان قدس رضوی و بعدها ریاست قوه قضاییه، سودای ریاست مجلس برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری، عظم جزم رئیس مجلس سابق برای این صندلی و تلاش‌های ریاست سابق صدا و سیما حکایت از مهم بودن این جایگاه دارد.

دوم: یکی از نمودهای برجسته یکدست شدن ساختار قدرت در سپهر عمومی کم‌معنا شدن مفهوم دولت و شرح وظایف آن توسط مخاطبان است. به تعبیری مخاطبان با چهره‌های سیاسی و صاحبان قدرتی روبرو هستند که در یک نظام گفتاری یک‌ شکل و با شباهت‌های بسیار با سایر کانون‌های قدرت برای مردم تولید محتوی می‌کنند. مرز و تفاوت میان ارکان مختلف قدرت و خصوصا دولت همیشه و طی دوره‌های گذشته به دلیل ذات اجرایی فعالیت‌های دولت و تاثیر سیاست‌گذاری‌ها در زیست روزمره شهروندان متفاوت بوده است. مخالفت و انتقاد نمایندگان مجلس، چهره‌های سیاسی، احزاب، سازمان بازرسی، قوه قضاییه و دیوان محاسبات به تخلفات دولت نشانه دیگری از اهمیت دولت بوده است. حداقل آنکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان مدافعان دولت و سیاست‌های آن سخنرانی و در حمایت از رئیس جمهور بیانیه صادر نمی‌کردند. طی یکسال گذشته اکثر نمایندگان مجلس به جای انجام وظیفه قانونی که همان نظارت و پرسش‌گری از نهاد دولت باشد، در اکثر رویدادها به عنوان حامیان دولت سخن گفته‌اند. به غیر از رای عدم اعتماد نمایندگان به زاهدی وفا و مخالفت جدی با ثروت و کارنامه وی، در سایر مواقع نمایندگان نقش حامی دولت را ایفا کرده‌اند و این همه به جای افزایش توان و ارتقاء کیفیت خدمات دولت به نتیجه‌‌ای خاص برای شهروندان مبدل نشده است. به تعبیری یکدست شدن ساختار قدرت که احتمالا در جهت کاهش تنش‌های سیاسی رخ داده و حتی در میان فعالان رسانه‌ای حمایت می‌شود، منجر به افزایش کارایی نهاد اجرایی نشده و جایگاه دولت را در افکار عمومی را کم معنا کرده است. در اینجا نه تنها همه نگاه‌ها و حمایت‌ها به سوی دولت ختم نشده است، بلکه تعریف و تمجیدها از دولت باعث کم توجهی شده است.

سوم: بیش از یکماه از شروع اعتراض‌های خیابانی گذشته است و در این مدت کمترین نقش و واکنش را دولتمردان داشته‌اند. لیست فعالیت‌های دولتمردان در این مدت کمتر از یک صفحه خواهد شد. دلجویی رئیس جمهور از خانواده مرحوم مهسا امینی، واکنش وزیر و معاون وزارت کشور، واکنش استاندار مازندران درباره حوادث روزهای اخیر، مصاحبه استاندار تهران و حضور وزیر علوم میان دانشجویان دانشگاه شریف و توییت‌های آقای ضرغامی درباره گشت ارشاد. شمارگان این فعالیت‌ها برای دولتی که وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال، بهبود وضعیت بورس، کنترل تورم، افزایش کیفیت زندگی شهروندان، ایجاد شغل، حذف خط فقر مطلق، انجام سفرهای استانی برای آشنایی با مشکلات مردم در شهرهای مختلف، اداره کردن کشور بدون درآمدهای نفتی و به دست آوردن امتیازهای بیشتر در مذاکرات هسته‌ای و ایستادگی در برابر تحریم و حتی چشم انتظاری برای رسیدن زمستان سرد در اروپا و... را به عنوان طرح و برنامه و در جهت بهبود زندگی شهروندان تکرار کرده است، حال این دولت در حوادث اخیر نقشی بسیار کم و تقریبا در تعادل بخشیدن به افکار عمومی بی‌اثر بوده است.

چهارم: حضور سخنگوی دولت در دانشگاه‌ها دقیقا در راستای بازگرداندن اعتبار کاهش یافته دولت در اذهان شهروندان اتفاق افتاده است. اما این تلاش به دلایلی که در بندهای پیشین این یادداشت آمد فرجام امیدوار کننده‌ای برای دولتی‌ها به همراه نخواهد داشت. مسئله اساسی به حضور و یا عدم حضور دولتی‌ها در حوادث روزهای اخیر ارتباط چندان مستقیم ندارد، بلکه دشواره اصلی به کم‌توانی و کم‌معنایی کلیت جایگاه دولت مربوط است. دولتی که در شرایط نسبتا کم رقابتی در انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفته و توان کافی برای اقناع افکار عمومی و منتقدان وابسته به جریان اصولگرایی را نیز ندارد. افزایش واکنش‌های منفی از سوی مدافعان و چهره‌های نام‌ آشنا در جریان اصولگرا نسبت به سیاست‌ها و عملکرد واقعی دولت و در مقایسه با گذشته افزایش یافته است، به عبارتی مشخص‌تر دولتمردان امکان حفظ بدنه اجتماعی نزدیک به خود را نیز نداشته‌اند.

پنجم: با توجه به برخی گفته‌ها و واکنش‌های دولتمردان در دولت سیزدهم به نظر می‌رسد ما با جریانی در داخل دولت روبرو هستیم که برخلاف گفته‌های بسیار در خصوص فعالیت کردن و تلاش برای رفع برخی گرفتاری‌های شهروندان و ارایه برخی برنامه‌هایی با چشم‌اندازی بسیار بزرگ و متحول کننده، حد فعالیت آنان تا جایست که مخالفت و انتقاد چهره‌های سیاسی در داخل جریان اصولگرا را به همراه نداشته باشد و مهمتر آنکه تصمیمی گرفته نشود که عیب‌های آن به پای دولت نوشته شود. برخلاف دولت یازدهم و دوازدهم که ساختار دولت و چهره‌‌های معروف آن دائم سیبل انتقاد مخالفان بودند و حتی بخش زیادی از شعارهای سال 98 خطاب به حسن روحانی بود، در این دولت خبری از این رویه نیست و همه به دنبال تصویری کاملا خوب و مثبت به شهروندان هستند. به عنوان مثال در ماجرای مذاکرات هسته‌ای مخاطب با سه چهره روبرو است؛ رئیس تیم مذاکرات هسته‌ای، وزیر امور خارجه و شخص رئیس جمهور. مرور گفته‌های هر کدام از این چهره سیاسی حکایت از آن دارد که تصمیمی گرفته شود، ولی این تصمیم به همراه مخاطرات و زیان‌های احتمالی آن برای «ما» پذیرفته نیست. در اینجا به صورت مشخص معلوم نیست ما شامل چه جریان، اشخاص و گروهی می‌شود! آیا منظور از ما همان حاکمیت است؟ آیا دولت منظور است؟ و یا شخص؟ در واقع قرار است خوبی‌ها، دستاوردها و گل زدن‌ها به حریف در کارنامه دولت نوشته شود و سایر مشکلات احتمالی خیر. اینگونه تصمیم‌گیری در میان سایر مدیران نیز وجود دارد، مثال مشخص‌تر آن را می‌توانیم در نحوه تصمیمات ساخت مسکن مشاهده کرد، هنوز مشخص نیست براساس کدام جدول‌های آمار، ظرفیت مالی و زمین دولت به این نتیجه رسید که امکان ساخت یک میلیون مسکن در سال وجود دارد و دائم به انتقال آن به مردم کوشش می‌کرد، در حال حاضر که آینده‌ای برای اجرایی شدن این طرح کلان و بسیار با اهمیت وجود ندارد شخص و یا مسئولی درباره نادرست بودن برخی از اطلاعات طرح به اظهار نظر نمی‌پردازد.

دولت سیزدهم برخلاف دولت‌های سابق دارای هویت متفاوت و حتی متکی به گفتمان نیست. تلاش برخی از وزرا برای ساخت یک نظام معنایی و تعریف دال‌های این گفتمان با صرف هزینه‌های بسیار و تولید محتوی در نشریات وابسته به دولت تا کنون به نتیجه‌ای مشخص نرسیده است، احتمالا و با دقت به رویکرد کلان دولت این مهم تحقق نخواهد یافت. به تعبیری روشن‌تر؛ دولت سیزدهم می‌خواهد شنا کند و حتی مسافت زیادی را برای کسب رضایت مردم طی نماید ولی خیس نشود، این رویه براساس هر برداشتی از سایر نهادهای قدرت شکل گرفته باشد لاجرم دولت را با بی‌تصمیمی، حضور نیافتن در صحنه‌های حساس و بی‌معنا شدن کنش‌های آن همراه خواهد کرد. دولتی که هست، اما توان تصمیم‌گیری در لحظات دشوار مانند به نتیجه رساندن مذاکرات هسته‌ای، از دست ندادن فرصت در شرایط حساس مانند شکل گرفتن جنگ اوکراین و حضور جدی‌تر در بازارهای انرژی و حتی برداشته شدن موانع فروش نفت و سرازیر شدن درآمدهای نفتی به کشور را نتوانسته مرتفع کند و در حوادث روزهای اخیر کمترین نقش را برای آرامتر کردن شهروندان عهده‌دار بوده است و این همه در نهایت امر به کاهش شانیت دولت در اذهان عمومی ختم شده است.

برچسب‌ها: