شناسهٔ خبر: 56493469 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

آنا گزارش می‌دهد؛

امام حسن عسکری(ع)؛ حلقه وصل دوران حضور و غیبت صغری

امام حسن عسکری(ع) با بهره‌گیری از سنت تقیه و با معرفی و نشان دادن حضرت حجت (عج) به نزدیکان و اصحاب خاص خویش هر گونه شبهه‌ای در خصوص وجود آن حضرت را از اذهان شیعیان زدودند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار حوزه دین و آیین گروه فرهنگ خبرگزاری آنا،یکی از ویژگیهای برجسته ائمه اطهار(ع) مدیریت جوامع شیعی در مواقع بحرانی و بزنگاههای خطیر اجتماعی است به طوری که بر اساس اسناد تاریخی و احادیث مسلم شیعه رویارویی با شرایط بحرانی گوناگون درزمان‌های متفاوت به خوبی نشان دهنده قدرت بالای مدیریتی امام(ع) در مقابله با حکام ظلم و جور و نیز فرقه‌ها و نحله‌های مختلف فکری نشأت گرفته از تفکرات گوناگون است.

در ادامه سعی داریم با مرور تاریخ عصر حساس و بحرانی امام حسن عسکری(ع) به بررسی اجمالی نحوه مدیریت بحرانها و وضعیت خطیر شیعیان در عصر آن امام بزرگوار بپردازیم.

امام عسکری(ع) و بلوغ نهاد وکالت

براساس اسناد و مدارک تاریخی یکی از مهمترین نهادهایی که به منظور حفظ حقوق شیعیان و حفاظت از جان و مال و ناموس ایشان به دست با کفایت امامان شیعه(ع) تأسیس شد نهاد وکالت بود که در دوران امام هادی(ع) به اوج شکوفایی خود رسید و منجر به گسترش نفوذ ائمه شیعه در میان اقشار مختلف مردم شد.

امام حسن عسکری(ع) با وجود شرایط سختی که بر زندگی و زمانه ایشان حکمفرما بود  با تلاش برای حفظ نهاد پر ارج وکالت آن را به بلوغ رسانده و با تقویت جنبه‌های اجتهادی در بین وکلای خود نسلی طلایی از فقیهان شیعه  را تربیت کرد که با به وجود آوردن یک جریان غنی از حدیث بتوانند با تدوین منظومه فکری شیعه تا حد زیادی شیعیان را از آفات مربوط به دوران غیبت صغری حفظ کنند.

یازدهمین امام شیعیان در عرصه مبارزه با خفقان حاکم 

اگر با عینک تاریخ خلافت عباسی به دوره امامت امام حسن عسکری(ع) بنگریم خواهیم دانست که دوره امامت آن حضرت معاصر با خلافت معتمد عباسی و عصر فتور و سستی دستگاه خلافت عباسی است چرا که به تعبیر مرحوم باقر شریف قرشی در این دوران غلامان ترک که از دوران خلافت معتصم وارد دستگاه خلافت شده بودند پس از مرگ فجیع متوکل و خلافت کوتاه مدت منتصر به گردونه خلافت خونخوار عباسی مسلط شده و  با اجرای بی چون و چرای فرامین خلفای هوسران موجبات غم و محنت همه مسلمانان را فراهم آوردند در این میان خلفای عباسی به فکر احیای امپراطوری دیرین خویش با اتکا به بازوی توانمند غلامان ترک برآمدند.

با این وصف می توان از آغاز سیطره بی امان نظامیگری بر دستگاه خلافت در این دوران سخن گفت. نمود بارز این عارضه اجتماعی در آن زمان حبس و حصر امام(ع) در محله نظامی سامرا به دستور خلیفه عباسی است که متأثر از غلبه سنت نظامیگری بر دستگاه خلافت رخ داد. با این وجود امام(ع) از پای ننشست و با بحث و بررسی مقوله ایمان و ویژگیهای یک مؤمن واقعی به تبیین مرزهای اعتقادی تشیع اصیل  از تشیع غیر اصیل و سایر فرقه‌های منشعب از نحله‌های فکری اسلامی پرداختند. در اینجا است که امام عسکری(ع) با تلاش بی‌امان برای ترویج سنتهای حسنه شیعی مانند پیاده روی اربعین به دنبال زنده کردن شیعیانی هستند که پس از سالها خفقان به وجود آمده توسط خلفایی همچون متوکل و معتز و معتمد هویت گمشده خویش را می‌جویند.

مأموریت ویژه امام عسکری(ع) در رابطه با امام عصر(عج)

بنابر عقیده  شیعه امامیه امام حسین عسکری(ع) در حدیث مشهور به لوح جابر(ره) دارای ویژگی خاصی است که شامل نسبت ابوت ایشان با امام عصر(عج) می شود با این حساب تکلیف و مأموریت آن امام همام در قبال فرزند برومند و بزرگوار خویش بسیار خاص‌تر از ائمه پیشین(ع) بوده است.

بنابراین امام(ع) با بهره گیری از سنت تقیه و با معرفی و نشان دادن حضرت حجت (عج) به نزدیکان و اصحاب خاص خویش که در فرهنگ تشیع از آنها با عنوان اصحاب سر یاد می‌‎شود هر گونه شک و شبهه و تردیدی را در خصوص وجود و تولد آن حضرت از اذهان شیعیان زدودند. به طوری که به روایت مورخان فریقین با وجود ظهور و بروز برخی حرکتهای کوتاه مدت مانند اقدامات جعفر کذاب پس از شهادت امام حسن(ع) در سن 28 سالگی و به دست معتمد عباسی هیچ نشانی از ایجاد و پیدایش یک فرقه و نحله جدید در بین شیعیان خالص آن حضرت وجود ندارد و همه شیعیان امامیه بر این عقیده‌اند که فرزند و جانشین آن حضرت متولد شده و در غیبت به سر می‌برد.

مقوله تولد امام عصر(ع) به حدی از تواتر رسیده که حتی ظهور و پیدایش برخی جریانهای انحرافی نظیر بهائیت نیز که برخی از زعمای منحرف آن به طور کلی منکر تولد حضرت بقیه الله الاعظم(عج) شده اند نیز نتوانست راهی برای انکار مقوله عظیم و تاریخ ساز مهدویت پیش پای دشمنان منحرف شیعه بگذارد. این در حالی است که سایر جریانهای فکری در هنگام پیدایش چنین بحرانهایی همواره شاهد پیدایش درگیریهای کاهاً خونین درون فرقه‌ای در بین پیروان خود بوده‌اند.

شهادت یازدهمین امام شیعیان مهر تایید غاصب بودن بنی عباس

پس از پایان دوران حکومت خونین 100 ساله بنی امیه بر سرزمینهای بنی عباس که طایفه‌ای از هاشمیان و از نسل فرزندان عمومی پیامبر اکرم(ص) عباس ابن عبدالمطلب بودند با با اتکاء به شعار دهان پر کن «الرضا من آل محمد(ص)» و قدرت و حمایت ایرانیان ساکن خراسان که بدنه لشکر ابومسلم خراسانی را تشکیل می‌دادند به قدرت رسیدند. و پس از تحکیم قدرت خود با به شهادت رساندن امامان شیعه و سایر آل ابی طالب(ع) فرایند حاکمیت خونین خویش را آغاز کردند.

در این میان حکومت بنی عباس در مقایسه با ظلم و جور عریان فرزندان امیه یک ویژگی خاص و البته خطرناک دیگر هم داشت و آن این است که سیاستها و راهبردهای بنی عباس ضمن آغشته بودن به خون شیعیان بی‌گناه آلوده به ویروس تزویر و ریایی بی حد و حصر بود. امام عسکری(ع) در عصر۶ساله امامت خویش با وقوف کامل بر این مسئله ضمن رعایت کامل اصول تقیه در حفظ ارتباط با شیعیان به دنبال این بود که ضمن شکستن جو خفقان حاکم بر جامعه اسلامی با زیرکی تمام سیاستهای مزورانه بنی عباس را در قبال خود و خانواده خویش دور بزند. دستگاه خلافت جور نیز با اطلاع کامل از مقام شامخ دنیوی و اخروی امام(ع) ایشان را از انجام مناسک حج منع کرد و انواع محدودیتها را برای آن وجود مقدس به وجود آورد و دست آخر نیز با به شهادت رساندن ایشان به نحوی مظلومانه سند غاصب و خونخوار بودن خویش را مهر کرد.

انتهای پیام/4104/  

انتهای پیام/

نظر شما