خیلی از بازیها هستن که موقع معرفی یا حتی بعد از عرضه، خیلی بهشون امید خاصی نداریم ولی در نهایت، بازی کردنشون یه نتیجهی دیگه داره و اونم اینه که بازیهای خیلی خوبی بودن. توی این سری از مطالب تیم ویجیاتو، سراغ تحریریه رفتیم و ازشون خواستیم درباره این بازیها برامون بنویسن.
دوتا مسئله مهم وجود داره. یکی اینکه خیلی به جریان تازهسازی (ریمیک یا ریمستر) بازیها معتقد نیستم و تا الان هر ریمستر یا ریمیکی که بازی کردم، نتونسته منو راضی کنه. نکته دیگه اینکه Mafia 1 یکی از بهترین و اولین بازیهایی هست که تابحال تجربه کردم. خلاصه چند وقت پیش تصمیم گرفتم که Mafia: Definitive Edition رو تجربه کنم و خب کلا خیلی هم امیدی نداشتم که مثل نسخه اولش برام به یک تجربه دوستداشتنی و خیلی مهم تبدیل بشه. هرچند هنوزم نسخه اصلی بازی رو ترجیح میدم اما نسخه جدیدش که توسط Hangar 13 ساخته شده اونقدری خوب بود که بتونم ازش به عنوان یک «ریمیک» موفق یاد کنم. سبک طراحی نسخه جدید هرچند خیلی هم فوقالعاده نیست و البته نسبت به نسخه اصلی حذفیاتی هم داره [آره همون ماموریت Sarah :))] اما حسوحال خوبی به مافیا ۱ و Lost Heaven داده.
من خیلی طرفدار سهگانه اول گاد آو وار نبودم و برای همین مسئله هم خیلی انتظار خاصی برای ریبوت گاد آو وار نداشتم. نمایشهای بازی هم که میدیدم چندان برای من عجیب و شگفتانگیز نبود و انتظاراتم از بازی خیلی خیلی پایین و معمولی بود.
از طرفی چون ساختار بازی هم به کل تغییر کرده بود خیلی از طرفدارهای خود سری هم درباره بازی نگران بودن و درباره شکست احتمالی بازی هم صحبتهایی بود. البته اینم اضافه کنم که من به خاطر این که به شدت طرفدار Red Dead بودم به شکل عجیبی منتظر نسخه دوم بودم و خیلی پیگیر بازیهای دیگه نبودم. ولی روزی که میانگین نمرات گاد آو وار اومد تازه فهمیدم که سانتامونیکا چه کرده. میانگین ۹۵ برای یک ریبوت خیلی اتفاق عجیبی بود و من اصلا انتظار اینو نداشتم و حدس میزدم ۸۰-۸۵ بگیره. ولی نمره ۹۵ عملا نشون دهنده مهم بودن بازی و مدعی بودن اون برای کسب عنوان بازی ساله.
بازی هم به قدری خوب بود که منو چهار سال در انتظار رگناروک گذاشته و نمیتونم صبر کنم تا ببینم این سرما چه بهایی برای کریتوس و آترئوس داره.
هر جوری که حساب میکردم باز هم به نظرم Stray یک محصول نه چندان قابل اطمینان بود. همش به این فکر میکردم که این بازی ساخته شده تا گربهدوستهارو گول بزنه و مجبورشون کنه بابت بازی هزینه پرداخت کنن. بازی منتشر شد و من تصمیم گرفتم همون اول سراغش نرم. یکم گذشت و دیدم تمام افرادی که میشناسم دارن ازش تعریف میکنن و فهمیدم این مدت در اشتباه بودم! حالا بعد از یک ماه سراغ بازی رفتم، دانلودش کردم و تقریبا تا اواسط بازی پیش رفتم. Stray واقعا فراتر از چیزی که انتظار داشتم ظاهر شد. یه بازی مستقل که به خوبی یکسری از جزئیات رو مد نظر قرار داده و میتونه برای چند ساعت سرگرمی جالبی باشه. طبیعتا نمیشه ازش انتظار رقابت برای بهتری بازی سال رو داشته باشیم. اما همینکه میتونیم زندگی تو کالبد یک گربه خوشگل و ناز رو تجربه کنیم خودش خیلی ارزشمنده.
من با Dying Light همچین حسی رو تجربه کرده بودم. من هیچ وقت نسخه اول Dead Island رو بازی نکردم ولی اون موقع چیزهای ضد و نقیض زیادی راجع بهش میشنیدم. پس وقتی که فهمیدم تکلند داره یه بازی زامبی کشی اول شخص دیگه میسازه، توجه چندانی بهش نکردم. وقتی هم که منتقدا بازی رو نقد کردن و نمرات چندان بالایی بهش ندادن، بازی رو کم و بیش از ذهنم خط زدم.
ولی به مرور دیدم که بازی داره حسابی بین بازیکنا محبوب میشه و کم کم راجع بهش کنجکاو شدم. وقتی هم که چندتا از دوستام پیشنهاد دادن که بازی رو به صورت کوآپ با هم تجربه کنیم، اینجوری بودم که اوکی، چرا که نه. ولی در نهایت بازی بینهایت بهم چسبید و الان ازش به عنوان یکی از بهترین تجربههای نسل قبل ازش یاد میکنم.
هنوز قسمت نشده که نسخه دوم رو بازی کنم، ولی امیدوارم که این ماجرا یه بار دیگه برام تکرار شه!
∎
نظر شما