به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، محمدمهدی ابراهیم عراقی (۱۳۵۸-۱۳۰۹) در سال ۱۳۰۹ در محله پاچنار بازار بزرگ تهران دیده به جهان گشود. پدرش آجرپز و مادرش خانه دار و متدین و دوستدار اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) بودند.
بعد از شش سال دبستان به دوره دبیرستان رفت. مدتی در دبیرستان مروی درس خواند و بعد به دبیرستان دارالفنون رفت؛ اما به دلیل وضعیت ضعیف معیشتی خانواده مجبور به ترک تحصیل و کمک خرج پدر شد. به بازار بزرگ تهران رفت و در صنوف مختلف شاگردی کرد.
به دلیل جو مذهبی خانواده و شکل گرفتن احساسات مذهبی در مهدی و حضور در کانون فعالیتهای اجتماعی و سیاسی یعنی بازار بزرگ تهران در سال ۱۳۲۴ جذب هیأتهای مذهبی شد و به زودی با حجتالاسلام «سید مجتبی نواب صفوی» آشنا شد و جزء شورای مرکزی فدائیان اسلام شد.
روحیه مبارزاتی مهدی جوان با حضور در این تشکل سیاسی – مذهبی به تدریج شکل گرفت و در اکثر اقدامات و فعالیتهای مبارزاتی ۱۱ ساله فدائیان اسلام نقشی تأثیرگذار داشت و به عنوان یکی از نیروهای اجرایی توانمند نواب صفوی و فدائیان اسلام ظاهر شد.
شهید عراقی از فعالان و مبارزین باسابقه انقلاب اسلامی و از مؤثرترین اشخاص در نهضت امام خمینی (ره) است. مهدی عراقی از نوجوانی و جوانی با اشتغال در بازار تهران، فعالیتهای سیاسی خود را در دهه ۱۳۲۰ در کنار اعضای فدائیان اسلام آغاز کرد.
مشارکت در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به همراه آیتالله کاشانی و شهید سید مجتبی نواب صفوی و حضور در فراز و نشیب تشکیلاتی فدائیان اسلام از او فردی باتجربه ساخت. عراقی سال ۱۳۳۱ و یک سال قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به همراه برخی دیگر از اعضای جمعیت فدائیان اسلام از این جمعیت جدا شد. وی بین سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۴۲ از فعالیت سیاسی کناره گرفت و به فعالیت در کوره پزخانه و استخراخ سنگ معدن در کنار مراسمهای مذهبی پرداخت.
مهدی عراقی در دهه ۱۳۴۰ در مقابله با برخی سیاستهای رژیم پهلوی همچون لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید که با مخالفت علما از جمله امام خمینی (ره) نیز همراه بود، به صف نهضت امام پیوست. عراقی از مؤثرترین و فعالترین افراد حاضر در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران و قم است که مسئولیت حفاظت از منزل امام خمینی (ره) را برعهده داشت.
در این دوره با ابتکار وی و موافقت امام (ره) هیئتهای مذهبی - سیاسی بازار تهران جهت هماهنگی و فعالیت منسجم در قالب «هیئتهای مؤتلفه اسلامی» متشکل میشوند. عراقی عضو شورای مرکزی این هیئتها و تشکیل دهنده شاخه نظامی آن است. سال ۱۳۴۳ با طرح لایحه کاپیتولاسیون و مخالفت صریح امام با آن، مؤتلفه اقدام به ترور نخستوزیر وقت حسنعلی منصور کردند. بهمن ۱۳۴۳ عراقی به اتهام شرکت در ترور منصور دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.
شهید عراقی در جلسه محاکمه اعضای مؤتلفه اسلامی به جرم کشتن «حسنعلی منصور»
او در دوره ۱۳ ساله محکومیت خود در زندان ضمن مدیریت امور زندانیان مسلمان، رفتاری تسامح جویانه با سایر زندانیان دارد. ادامه فعالیتهای سیاسی عراقی در زندان منجر به تبعید یک ساله او به زندان برازجان شد. سال ۱۳۵۵ به همراه عده دیگری از زندانیان سیاسی با توجه به سیاست فضای باز سیاسی مطرح شده توسط حکومت پهلوی از زندان آزاد شد.
وی در این مدت تا پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تلاش برای ایجاد انسجام و وحدت میان گروههای مبارز مسلمان به ارتباطگیری با سایر جریانهای فکری از جمله ملیگراها میپردازد. برگزاری مراسم ختم دکتر «علی شریعتی» و یادواره «سید مصطفی خمینی» از جمله فعالیتهای سازماندهی شده عراقی علیه حکومت در این دوره است.
آذر ۱۳۵۷ عراقی به پاریس رفت و مدیریت بیت امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو را برعهده گرفت. او ضمن بازگشت مجدد به تهران برای ساماندهی راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، مجدداً به پاریس رفت و همراه با امام به تهران بازگشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هیئتهای مؤتلفه اسلامی به حزب جمهوری اسلامی پیوسته و مهدی عراقی در اردیبهشت ۱۳۵۸ عضو شورای مرکزی این حزب شد.
مدیریت زندان قصر با حکم امام، پیشنهاد تشکیل بنیاد مستضعفان با نظارت بر امور مالی آن و مدیریت امور مالی روزنامه کیهان از جمله مسئولیتهای دیگر عراقی در دوره حیات کوتاه او پس از پیروزی انقلاب است. سرانجام ۴ شهریور ۱۳۵۸ مهدی عراقی به همراه فرزندش «حسام عراقی» و «حسین مهدیان» مدیر مسئول روزنامه کیهان در منطقه قلهک تهران توسط اعضای گروه فرقان ترور و همراه پسرش به شهادت رسیدند.
بر اساس اظهارات اکبر گودرزی (رهبر گروه فرقان) طرح ترور مهدی عراقی از سوی وی و محمد متحدی مسئول شاخه نظامی گروه مطرح شد. مهدیان که صبحها همراه مهدی عراقی به مؤسسه کیهان میرفت، در طرح ترور قرار داشت. در تحلیل فرقانیها هر دو جزئی از جبهه «زر» به شمار میآمدند و گودرزی آنها را به عنوان مرتبطین با سرمایهداران بزرگ معرفی میکرد. [۱]
تیم ترور فرقان متشکل از بهرام آذرتیموری، علیرضا یوسفینسب، علی نیکنام و علی اسدی صبح روز ۴ شهریور ۱۳۵۸ در منطقه قلهک تهران، خیابان زمرد که خانهی حسین مهدیان در آن قرار داشت با اسلحه یوزی اتومبیل پیکان حامل آنها را مورد هدف قرار داد. مهدی عراقی در اثر گلولهای که به گردنش اصابت کرد، شهید شد و مردم دو مجروح دیگر یعنی حسام عراقی و حسین مهدیان را به بیمارستان ایران مهر قلهک انتقال دادند.
حسام عراقی در بین راه شهید شد؛ اما حسین مهدیان تحت عمل جراحی قرار گرفت و ادامه حیات یافت. به دستور امام خمینی (ره) پیکر پدر و پسر شهید به قم منتقل شد. در تشییع جنازه آنها در قم نزدیک به نیم میلیون نفر شرکت کردند که حضرت امام از میدان سعیدی تا صحن مطهر در این تشییع حضور یافت. [۲]
شهید عراقی در زندان برازجان در سال ۱۳۴۸
بهرام آذرتیموری دانشجوی سال آخر رشته ساختمان سازی مدرسه عالی ساختمان از ضاربان مهدی عراقی و فرزندش حسام است. آذرتیموری به وسیله سعید واحد از اعضای گروه فرقان با جلسات قرآنی اکبر گودرزی آشنا و جذب این گروه شد. وی در همین جلسات با غلامرضا یوسفینسب آشنا شد و همراه با علی اسدی و علی نیکنام یک تیم چهار نفره متأثر از اندیشههای فرقانی تشکیل داده و در خانههای تیمی مستقر میشوند.
آنها ضمن شناسایی شخصیتهایی چون آیتالله سید محمدحسین بهشتی، حجتلاسلام محمدجواد باهنر، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله خسروشاهی و حجتالاسلام حقی جهت ترور، سرقتهای مسلحانهای برای تأمین نیازهای مالی گروه از بانکهای پایتخت دارند.
آذرتیموری هدف از طرح ترور ۴ شهریور ۱۳۵۸ را حسین مهدیان میداند و تیم ترورکننده را سه نفر شامل خود، یوسفی نسب و اسدی معرفی میکند. وی جریان ترور را اینگونه روایت میکند که اسدی به عنوان راننده موتور و او و غلامرضا یوسفینسب مسلح به مسلسل یوزی در کنار و روبروی خیابان کمین میکنند؛ یوسفینسب اتومبیل حامل مهدی عراقی، حسام عراقی و حسین مهدیان را به رگبار گلوله میبندد و وی به عنوان احتیاط و به هنگام اضطرار باید اقدام به شلیک میکرد.
بهرام آذرتیموری معتقد است در عملیات ترور مهدی عراقی هیچگونه گلولهای شلیک نکرده و تنها اسلحه کلت خود را در صحنه ترور جا گذاشته است. این در حالی است که وی در بازجوییهای بعدی غلامرضا یوسفینسب را ضارب اصلی، علی نیکنام را راکب موتورسوار، علی اسدی را راننده اتومبیل احتیاطی و خود را ضارب ذخیره در صورت لزوم معرفی میکند که ضرورتی به شلیک وی نبود: «در جریان ترور سعید واحد در اتومبیل بود که رضا و علی اسلحهها را به او دادند. علی نیکنام راننده موتور و علی اسدی راننده ماشین بود.» [۳]
علی نیکنام دانشآموز دوره متوسطه در یکی از جلسات تفسیر قرآن گودرزی جذب گروه فرقان میشود و در طرح ترور مهدی عراقی به عنوان راکب موتورسوار حضور دارد. او در بازجوئیهای خود اعتراف کرده است که ساعت هفت و ۳۰ دقیقه صبح روز ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه بهرام آذرتیموری، علی اسدی و غلامرضا یوسفینسب در محل ترور حضور داشته است: «در ترور آقای مهدی عراقی من و علی اسدی و بهرام و رضا بودیم که بهرام مواظب رضا بود و رضا شلیک کرد و من موتور داشتم و علی در ماشین بود برای آنکه اسلحهها را ببرد.
ساعت هفت و ۳۰ دقیقه آمدیم. علی در آن خیابان ایستاده بود و من و رضا و بهرام سرکوچه آمدیم. من پائین ایستادم و رضا و بهرام سرکوچه و بعد با همدیگر آمدیم. موتور ۱۸۵ بود و موتور کمی منحرف شد و بعد که روزنامه نوشت یک ماشین دنبال ما بود، ولی سرانجام برگشت.» [۴]
درباره اعترافات و اقدامات سایر افراد دخیل در این ترور (علی اسدی و غلامرضا یوسفینسب) اطلاعات چندانی در دسترس نیست. اما غلامرضا یوسفینسب به عنوان ضارب اصلی و اقدام کننده به ترور مهدی و حسام عراقی در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۵۸ همزمان با عملیات کشف خانههای تیمی فرقان، دستگیر و در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۵۸ به جرم شرکت در ترور محمدولی قرنی، مهدی عراقی و حسام عراقی اعدام میشود.
شهید عراقی در پرواز کنار امام خمینی (ره)
اکبر گودرزی به عنوان رهبر و ایدئولوگ گروه فرقان با رد توجیهات عاملین ترور مهدی عراقی و در پاسخ به سؤالات دادگاه درباره اهداف این ترور که اگر «هدف ترور مهدیان بود چرا اتومبیل حامل وی که در آن مهدی عراقی، فرزندش حسام و دو پاسدار قرار داشتند را به رگبار بستید؟»
گفته است: «موضوع از این قرار است که من گفتم افرادی که مورد هدف ما بودند، افراد مؤثر رژیم بودند. در این تردیدی نیست؛ ولی در مورد پاسدار یا ارتشی، این مسئله مطرح شده که اگر مقاومت کردند، کشته شوند! پاسداران از آنها دفاع کردهاند آنها هم ماشین را به رگبار بستهاند.» [۵]
وی خود را بیخبر از جزئیات ترور عراقی میداند و معتقد است در مورد افرادی که هدف ترور واقع شدهاند، مشورت شده است؛ اما اگر افرادی در برابر اقدام ترور فرقان مقاومت کنند نیز ترور میشوند.
پس از شهادت مهدی عراقی و فرزندش حسام، خانواده شهید عراقی دیداری با امام خمینی (ره) در قم دارند که در این دیدار امام ضمن بیان سابقه آشنایی و اعتماد خود نسبت به شهید مهدی عراقی میفرمایند: «من ایشان را حدود ۲۰ سال است که میشناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی ۲۰ نفر بود.» [۶]
گزارش از: عباس علیبخشی
منابع
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده اکبر گودرزی، شماره بازیابی ۱۸۱۸۳، تاریخ بازجویی ۲۱ فروردین ۱۳۵۹
روزنامه جمهوری اسلامی، ۵ شهریور ۱۳۵۸
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهرام آذرتیموری، شماره بازیابی ۳۲۰۶۸
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده علی نیکنام، شماره بازیابی ۳۲۰۶۷
یادآور: کتاب ماه فرهنگی تاریخی ویژه بازکاوی اندیشه و عملکرد گروه فرقان، سال سوم، شماره ۶، ۷ و ۸، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تابستان، پائیز و زمستان ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹
صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (بیانات، پیامها، مصاحبهها و ...)، جلد ۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸.
انتهای پیام/ 118
∎