شناسهٔ خبر: 55537856 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

یلدا ابتهاج فرزند هوشنگ ابتهاج با تایید خبر درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج بامداد چهارشنبه در صفحه شخصی اینستاگرام خود اعلام کرد: «سایه ما با هفت هزار سالگان سر به سر شد.» ابتهاج آرزو کرد چنین از یاد او کنند: «امیدوارم به این [یاد کنند] که هرچی می‌گفت با صداقت گفت و باور داشت.»

صاحب‌خبر -

امیر هوشنگ ابتهاج ملقب به سایه و متخلص به ه‍.ا.سایه غزل‌سرا، مصحح دیوان حافظ و موسیقی‌پژوه نامدار ایرانی و یکی از چند چهره ماندگار تاریخ ادبیات معاصر ایران، در نود و چهار سالگی بدرود حیات گفت.

به گزارش «تابناک»، یلدا ابتهاج فرزند هوشنگ ابتهاج با تایید خبر درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج بامداد چهارشنبه در صفحه شخصی اینستاگرام خود اعلام کرد: «سایه ما با هفت هزار سالگان سر به سر شد.» سایه که در این سال‌ها بارها در بیمارستان بستری شده بود، آخرین بار در اواخر تیر 1401 به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود.

هوشنگ ابتهاج بدورد حیات گفت + ویدیوامیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ شمسی در رشت متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. پدربزرگ او یعنی «ابراهیم ابتهاج الملک» گرگانی و مادربزرگش اهل رشت بود. میرهوشنگ، تک‌پسر آقاخان و فاطمه‌خانم، از کودکیش چنین یاد می‌کند: «بعد از من، سه دختر به‌دنیا آمدند و یک پسر هم قبل از من بود که نیامده، رفت. خیلی عزیزکرده، خودسر، لوس و ازخودراضی بار آمدم! خیلی اذیت‌کننده بودم و آزارگر. یک بچهٔ کم‌سال‌تر از خودم را با طناب می‌بستم و از درخت آویزان می‌کردم. مجموعاً در خانه، فضای خوبی داشتیم. من هیچ‌وقت نشنیدم پدر و مادرم باهم دعوا کنند یا حتی با صدای بلند باهم حرف بزنند. در خانهٔ ما از هیچ‌کس فحش شنیده نمی‌شد. حرف خیلی بدی که از دهان بچه‌ها درمی‌آمد پدرسوخته بود.»

هوشنگ ابتهاج بدورد حیات گفت + ویدیوکلاس اول و دوم ابتدایی را در مدرسهٔ عنصری، سوم تا پایان هفتم را در مدرسهٔ قاآنی، کلاس هشتم را در مدرسهٔ لقمان و چهارم و پنجم متوسطه را در مدرسهٔ شاپور رشت گذراند و سرانجام نیز دورهٔ متوسطه را به‌پایان نبرده رهسپار تهران شد؛ اما آنجا نیز در مدرسهٔ تمدن دو سال کلاس پنجم متوسطه را رد شد و بعد هم برای همیشه درس‌خواندن را رها کرد. امیرهوشنگ نوجوان گرچه در درس و مدرسه کوشا نبود شیفتهٔ مهارت‌آموزی شد و در کنار نقاشی و مجسه‌سازی، به دیگر هنرها نیز علاقه‌مند بود. به‌ گفتهٔ خودش: «در همان هشت تا ده‌سالگی برای غذاپختن حرص می‌زدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند پیشِ یک خانم خیاط. شاید چون در خانه شلوغ می‌کردم. گلدوزی و دِسْمِه‌دوزی هم از او یاد گرفتم. مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازندهٔ ارکسر سمفونی تهران، مشق ویلون کردم.»

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

کُشتی و وزنه‌برداری دو رشتهٔ محبوب ابتهاج در دوران کودکی و نوجوانی است و البته خودش می‌گوید که بیلیارد برایش دنیایی دیگری است: «اساساً چند چیز بود که من هر مصیبتی رو با اون‌ها می‌تونستم تحمل و فراموش کنم: یکی پیش شهریار می‌رفتم و یکی بیلیارد بازی می‌کردم. گاهی روزی چهارده ساعت بیلیارد بازی می‌کردم. توی بازی بیلیارد می‌تونستم مرگ مادرم رو فراموش کنم. هر ناکامی رو فراموش کنم. وقتی بیلیارد بازی می‌کردم انگار که مسخ شده بودم. انگار که ذهن و حافظهٔ من، از من گرفته شده بود. فقط بازی می‌کردم.»

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیوهوشنگ ابتهاج شعر را از نوجوانی آغاز کرد و پس از گام‌های آغازین خود، به تجربه‌های فریدون تولَّلی و نیما گروید. او اما پس از مدتی راه خود را از شعر نیمایی جدا کرد و تنها به سرودن غزل پرداخت. تلاش‌هایش در مسیر اعتلابخشی به غزل فارسی است و در شعر نو از پیشگامان سرشناس و در غزل‌سرایی از گزیده‌گویان و پاکیزه‌سخنان عصر خویش است به‌گونه‌ای که سِحر کلامش همواره مخاطبان را به‌سمت خود می‌رباید.

هوشنگ ابتهاج بدورد حیات گفت

امیرهوشنگ جوان، دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا ساکن رشت بود و این عشقِ دوران جوانی دست‌مایه‌ای شد برای سرودن اشعار عاشقانه‌ٔ آن ایام. بعدها نیز که ایران غرق خون‌ریزی و جنگ و بحران شد شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

ابتهاج مدتی را در سِمت مدیرکل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول‌به‌کار شد؛ زمانی که عموهایش در دهه سی و چهل خورشیدی، زمام برخی از امور مهم جامعهٔ در حال‌ گذار ایران را در دست داشتند: ابوالحسن ابتهاج (رئیس سازمان برنامه‌ و بودجه)، غلام‌حسین ابتهاج (شهردار تهران) و احمدعلی ابتهاج (مدیر کارخانه سیمان). سایه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ شمسی سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران (پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا) و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.

هوشنگ ابتهاج بدورد حیات گفت + ویدیو

یکی‌دو سال بیشتر از دههٔ شصت نگذشته بود که ابتهاج به زندان افتاد. دورانی که گرچه یک سال بیشتر نبود، به‌قدر عمری بر او اثر گذاشت و در نهایت با درخواست شهریار آزاد شد. او سرانجام قبل از ورود به دههٔ هفتاد ایران را به‌قصد آلمان ترک کرد و در برلین اقامت گزید. او درباره مهاجرتش گفت: «من خودم مهاجرت نکردم. اول یکی از بچه‌هایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه‌ام تنها نباشد. بعد بچه‌های دیگرم رفتند. رفتن من اجباری بود؛ ولی اگر چیزی زندگی شما را تهدید می‌کند و خطر مرگ برای شما محرز است شما حق دارید که هر نقطهٔ خطرناکی را ترک کنید تا در امان باشید. مدتی، ممنوع‌الخروج بودم و بالاخره من هم رفتم. وقتی می‌خواهید کاری کنید که اصل زندگی‌تان است در جایی می‌شود و در جای دیگری نمی‌شود. حتی اگر آن کار عبث باشد؛ مثلاً می‌خواهید شیپور بزنید. البته منظورم از شیپور، ابزار موسیقی نیست. شما نمی‌توانید در خانهٔ خودتان شیپور بزنید؛ چون همسایه داد می‌زند که آقا شلوغ نکن. می‌خواهیم بخوابیم. [در این صورت] شما نه‌تنها حق دارید؛ بلکه وظیفهٔ شماست جایی بروی که این تنها غرض زندگی‌تان را انجام دهید، حالا چه به بیابان بروید چه جایی بروید که کسی مانع کارتان نشود. با همهٔ‌ این احوال، من مهاجرت نکردم. گاهی تهرانم و در سال خوشبختانه چندین ماهی ایران هستم.»

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

در دههٔ هفتاد به آمریکا و اروپا سفر کرد و به شعرخوانی و سخنرانی دربارهٔ دیوان حافظ در شهرهای برکلی، لوس‌آنجلس، دالاس، نیویورک، فیلادلفیا، سان‌دیه‌گو و سیاتل پرداخت. سایه در سالهای اخیر میان ایران و آلمان در رفت و آمد بود.

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

از مهم‌ترین آثار او تصحیح غزل‌های حافظ با عنوان «حافظ به سعی سایه» است که نخستین بار در سال ۱۳۷۲ به‌چاپ رسید. او سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرده که این کتاب حاصل تلاش بی وقفه و عشق او به لسان الغیب غزلسرای بزرگ بوده که در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کرده‌ است.

سایه در استدلال نام شاعری‌اش می‌گوید: «حروف و کلمات برای من رنگ دارند: «ر» خاکستری، «گ» نارنجی و «ج» سیاه است. یا کلمات برایم سرد و گرم‌اند: سایه کلمه‌ای «سرد» است، گلابی کلمه‌ای «گرم». به‌گمانِ من در کلمهٔ سایه یک مقدار آرامش و خجالتی‌بودن و فروتنی و بی‌آزاربودن هست؛ این‌ها برای من جالب بود و با طبیعت من می‌ساخت خود کلمهٔ سایه از نظر حروف الفبا حروف نرمِ بدون‌ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی می‌شود گفت وقاحت.»

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

«سراب» اولین مجموعه شعر اوست که با مضامین شعر جدید سرود شده است. هرچند قالب شعرش همان چهارپاره است با مضامینی از جنس غزل و بیان احساسات و عواطف شخصی، واقعی و طبیعی بوده است. مجموعه شعر بعدی‌اش با نام «سیاه‌مشق»، با وجود اینکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سایه را در سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ در خود جای داده است. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را منتشر کرد و مهارت اعجاب‌انگیز خود را در سرودن غزل نشان داد، تا جایی که گروهی از منتقدین تعدادی از غزل‌های او در این مجموعه را از بهترین غزل‌های دوران معاصر به شمار می‌آورند. بانگ نی، تاسیان، آینه در آینه، پیر پیرنیان اندیش، یادگار خون سرو و راهی و اهی از دیگر آثار این شاعر برجسته ایرانی است.

هوشنگ ابتهاج بدرود حیات گفت + ویدیو

منزل شخصی سایه در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده‌ است. دلیل این نام‌گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفته‌ است.

او در گفت و گویی در پاسخ به اینکه آیا هیچ‌وقت به مرگ فکر کردی، پاسخ داد: «این اواخر چرا. دیگه حالا هر روز آدم بهش فکر می‌کنه؛ ولی چیز زشت و بدی نیست یا اینکه آدم بترسه یا حیفش بیاد؛ چون دیگه خب آدم می‌گه همهٔ کارام رو کردم.» ابتهاج آرزو کرد چنین از یاد او کنند: «امیدوارم به این [یاد کنند] که هرچی می‌گفت با صداقت گفت و باور داشت.»

 


ناگفته‌ها و اشعار هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج در چندین برنامه بخشی از ناگفته‌ها، دیدگاه‌ها و خاطراتش را بیان کرد و برخی از اشعارش را نیز خواند. گزیده این گفتارها را در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.

 


بال در بال ؛ محمدرضا لطفی و سایه

 
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) و محمدرضا لطفی، آهنگساز و نوازنده تار با همراهی محمد قوی‌حلم نوازنده تنبک یک اجرای مشترک در سال ۱۹۹۷ در کلن آلمان داشتند. این اجرا به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد ابتهاج در قالب آلبوم «بال در بال» منتشر شد که شامل شعرخوانی سایه و بداهه نوازی لطفی و قوی حلم است. بخش اصلی این اجرا را با این توضیح در تابناک می‌بینید و می‌شنوید که تصاویر در دسترس از این اجرا کیفیت بالایی ندارد.

نظر شما