شناسهٔ خبر: 5475050 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: موج | لینک خبر

شرق:

مخالفت با آمريکا يا توافق هسته اي؟

موج -

صاحب‌خبر - به گزارش خبرگزاري موج، «مخالفت با آمريکا يا توافق هسته اي؟»عنوان سرمقاله روزنامه شرق است که در آن مي خوانيد؛
«... هرگونه ضعفي در مذاکرات، اين جرئت را به آنها (آمريکايي ها) مي دهد که سنگرهاي استقلال ما را اشغال کنند». «نمي گذاريم روحاني، آرمان هاي انقلاب را به باد دهد. حقيقت ٣٥ساله انقلاب نشان داده آنچه نهضت را نگه داشته و جلو برده حقوق دان ها نيستند، بلکه سرهنگ ها هستند. از حقوق دان ها به جز مذاکرات بي خاصيت نديده ايم. اميدي به اينکه آبي از شيطان بزرگ گرم شود نيست». «خيلي ها بودند که با کدخدا ساختند، اما ببينيد عاقبتشان چه شد؟ آزادي خرمشهر نشان داد مي شود مقاومت کرد و در دهان کدخدا زد». اين سه نقل قول متعلق به سه چهره شاخص و مقبول تندورهاست که چند روز پيش به مناسبت سالروز آزادي خرمشهر بيان کردند. قصد نگارنده اين نيست که نشان دهد سالروز يک واقعه ملي، نظير آزادسازي خرمشهر، چگونه مستمسکي در دست مخالفان توافق هسته اي مي شود که از آن براي بي اعتبارکردن مذاکرات با ١+٥ و رسيدن به توافق بهره برداري مي کنند. احتمالا اين روزها اگر هر مناسبت ديگري- اعم از ملي يا غيرملي- باشد، مخالفان توافق هسته اي، آن را عَلَم خواهند کرد تا از آن براي ضربه به وجهه دولت و تلاش هاي تيم مذاکره کننده هسته اي براي رسيدن به توافق، استفاده کنند. اينکه مسئول تيم مذاکره کننده قبلي که قريب به شش سال با شش کشور، مذاکره کرد و نتوانست حتي به اندازه يک ميلي متر پيشرفت و موفقيت به دست آورد...
و به قول دکتر ولايتي، پشت ميز مذاکره بيانيه اخلاقي مي خواند و به جاي پرداختن به موضوع هسته اي به ارائه راهکار براي رفع فقر در جهان مي پرداخت و باعث شد کشور در سال هاي ٨٩ تا ٩٢شرايط ناخوشايند اقتصادي پيدا کند، حالا در رأس منتقدان تيم مذاکره کننده قرار گرفته و آزادسازي خرمشهر در سال ٦١ را به مذاکرات هسته اي مي چسباند، خيلي نيازي به تجزيه و تحليل ندارد، اما اين سه نقل قول و حجم گسترده اي نقل قول هاي مشابه، اين سؤال را به ذهن متبادر مي کند که به راستي انگيزه مخالفان توافق هسته اي با غرب چيست؟ آيا آنها نگران هستند اين توافق آن طور که بايد و شايد براي منافع ملي ما دستاوردي به همراه نداشته باشد؟ يا آنکه اساسا نه هزينه و فايده منافع ملي چندان برايشان مطرح است و نه جزئيات توافق، بلکه مسئله مهم برايشان آن است که اگر تهران- واشنگتن به توافق برسند، تکليف مواضع آنها در قبال غرب چه خواهد شد؟ اين ابهام و ترديد از آنجا هر روز بيش ازپيش تقويت مي شود که هر چه جلوتر مي رويم و به دهم تيرماه نزديک تر مي شويم، يک طيف سياسي مشخص، به طور منظم بر حجم آتش توپخانه عليه دولت روحاني و حاميان توافق هسته اي مي افزايد.
اگر يادمان باشد در نخستين روزهايي که بيانيه لوزان قرائت شد، اين جريان با برداشتن علم «فکت شيت»، عليه مباحث اعلام شده جبهه گيري کرد. سپس به تدريج اين علم را زمين گذاشته و خواهان آن شدند که تيم مذاکره کننده بايد مخالفان بيانيه را مجاب کند که «برنامه جامع اقدام مشترک» به سود ايران است. آن را هم کنار گذاشتند و مسئله «دبه» را در بوق کردند. پس از آن، موضوع بازديد از مراکز نظامي را مطرح کردند و سرانجام امروز به کل و به جزء و به اصل و به فرع، توافق هسته اي را کنار گذارده و حرف دلشان را مي زنند که همان داستان مخاصمه با آمريکاست.
به باور نگارنده، مسئله آنها توافق هسته اي نيست، مسئله اين است که دولت يازدهم و تيم مذاکره کننده نظام، چرا به ايالات متحده اطمينان کرده اند. در عين حال به نظر مي رسد از اين مرحله هم در حال عبور بوده و به تدريج مطرح مي کنند که اساسا چرا با آمريکايي ها مذاکره کرديد؟ آمريکا که تغييري نکرده و از ابتدا، قابل مذاکره نبوده است. از اول هم آقاي روحاني اشتباه کرده با تيم مذاکره کننده ايالات متحده وارد گفت وگو شده است. نقل قول هايي را که براي نمونه در ابتداي يادداشت آورديم، مبين آن هستند که چرا دولت يازدهم فکر مي کند مي شود با ايالات متحده به تفاهم رسيد؟ به بيان ديگر موضوع آنها نه مناقشه هسته اي، نه بازرسي از مراکز نظامي، نه تعداد سانتريفيوژ ها، نه برداشته شدن تحريم ها در يک يا چند مرحله و نه هيچ يک از بهانه هايي است که بعد از لوزان مطرح کرده اند.
موضوع تندروها اين است که چرا عده اي به جاي تقويت مقابله با ايالات متحده، فکر کرده اند مي توان با ايالات متحده به نتيجه رسيد؟ به نظر مي رسد به جاي مذاکره با ١+٥، بايد ابتدا مذاکراتي ميان خودمان داشته باشيم که به راستي با موضع اين جريان چه مي خواهيم بکنيم؛ چون هر نوع مصالحه اي بين ايران و آمريکا بر سر برنامه هسته اي صورت بگيرد، اين گروه با آن به مخالفت خواهند پرداخت؛ چراکه «دلواپس» آن هستند که سکه آنها در بين حاميان خودشان هم از رونق بيفتد.

نويسنده: صادق زيباکلام

نظر شما