حسن ذوالفقاری
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
دعوی چه کنی داعیهداران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست
گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
(ملکالشعرا بهار)
همشهری فرهیخته و استاد دانشمند و توانمند، استاد دکتر احمد مهدویدامغانی (طاب ثراه) نیز در آدینه 27خرداد 1401 در سن 95سالگی رفت. خبری ناخوش در پایان بهار. دفتر دانایی و خردمندی و مهرورزی استادی یگانه بسته شد.
وقتی زندگی استاد را در ستون فرزانگان کویر در سالهای دور دهه 70مینوشتم و آن همه سجایا را در او میدیدم، آرزو میکردم روزی به دیدارشان نایل آیم. دیری نگذشت در سال 2012 هنگام شرکت در پنجمین همایش بینالمللی زبان و ادبیات فارسی در نیوجرسی امریکا در یک زمستان سرد، چشمانم به دیدار ایشان روشن شد و وجودم گرمی گرفت. این همایش هرساله به همت آن مرحوم و پرفسور رضا برگزار میشد و از سراسر امریکای شمالی در آن شرکت میکردند. من نیز آن سال به اتفاق استاد دکتر علی اشرف صادقی از فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این همایش شرکت کرده و کارگاهی هم برای معلمان زبان فارسی برگزار کردم. این دعوت به مناسبت انتشار کتاب فارسی بیاموزیم (11جلد) و به سفارش پرفسور رضا انجام گرفت. استاد در دانشگاه هاروارد امریکا به تدریس مشغول بود. از ادبیات عرب گرفته تا فلسفه و منطق و فقه و اصول تدریس میکرد و الحق تا امروز در چیرگی و تسلط بر رموز و فنون صرف و نحو و بلاغت ادبیات عرب در ایران کسی به گرد او نرسید. استاد بسیار خوشسخن بود و البته با ذهنی ورزیده و حاضر جواب. هیچ نکتهای را بدون استشهاد به شعر فارسی و عربی بیان نمیکرد. این چیرگی تنها منحصر به بیان شیرین و پرمغز و نغز ایشان نمیشد؛ بلکه مقالات پرمحتوا و عالمانه او گویای این است که قلمی استوار دارد. مقدمههای او بر کتابهای الوحشیات، دیوان خازن و اخبار النحویین البصریین سیرافی دامنه آشنایی و تسلط او را بر فنون ادب عرب نشان میدهد. صوابنامه تفسیرکشف الاسرار میبدی و شرح ابیات عربی کلیله و دهها اثر دیگر وی حاکی از فضل و دقت نظر ممتاز وی است. استاد با تسلطی تحسینبرانگیز به زبان عربی سخن میگفت. در یک هفته اقامت و همنشینی با استاد، از خرمن دانش بیکران او به مقدار وسع و بضاعت خود خوشهها چیدم. یک شب در میهمانی ایرانیان که مصادف بود با تولد امام رضا(ع)، شوق بیاندازه و عواطف ایشان را به آن امام همام با چشمانم دیدم. وقتی نام آن امام آمد سیل اشک از چشمانش سرازیر شد و همانجا روضهای خواند. من تاکنون کسی به اعتقاد قلبی وصفناپذیر به تشیع و ارادت ستودنی به اهل بیت(ع) برتر از استاد ندیدم و نشنیدم. تا واپسین لحظات زندگی سر سوزنی از دیانت و ارادتش به امامان کم نشد. باری در آن سفر شبی ایشان را به اتاق خود دعوت کرده و به یادگار، مصاحبهای ترتیب دادم که در هفتهنامه کویر همان سال منتشر شد. ذهن تیز و وقاد استاد چنان خاطرات را پیش چشم میآورد که گویی تازه اتفاق افتاده است. از دوران تحصیل و مراقبتهای پدر فرزانهاش و نیز روزگار پرعسرت نکتهها گفتند. افتخار خادمی بارگاه امام رضا(ع) و داشتن قبر، جایی در حرم مطهر آرزوی ایشان بود. امید که به تدبیر مسئولان فرهنگی زمینههای این دو را فراهم کنند. در آن دیدار استاد در گفتارش مختصری از زندگی خود گفت که فرزند ارشد آیتالله حاج شیخ کاظم مهدوی دامغانی است. خاندان استاد همگی از اهل علم و دیانت بودند. چه افتخاری بالاتر از اینکه وی فرزند آیتالله شیخ کاظم مهدوی دامغانی از علمای بزرگ روزگار خود در مشهد است. برادران وی نیز هریک از علما و مردم فاضل روزگارند. دختر استاد، دکتر فریده مهدوی دامغانی، مترجم نامدار هم افتخار فرهنگ ایرانی است. همسر استاد خانم دکتر تاجماه آصفی بود که دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران داشت و سالیان بسیاری در دانشگاه پنسیلوانیا ادبیات فارسی تدریس کرده بود. ایشان را انسانی فرزانه و مهربان یافتم که چون شمع گرد استاد میگشت و مراقبت میکرد.
فرمودند که در 13 شهریور 1305 در مشهد مقدس متولد شده و در 5 سالگی به مکتب رفته و پس از طی دبستان و دبیرستان، در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی به تحصیلات خود ادامه داده و لیسانس و فوقلیسانس و دکترای خود را در محضر استادان بزرگ در سال 1342 و زیر نظر استاد سیدمحمدتقی مدرس رضوی از دانشگاه تهران اخذ کرده است. استاد از شاگردان برجسته استاد بدیعالزمان فروزانفر به شمار میرود و خاطراتی هم از حاضرجوابیهای وی گفت. استاد در کنار تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات حوزوی آن هم در سطح عالی دارد. شمهای از آن هم بیان کردند که ادبیات عرب را نزد ادیب محمدتقی نیشابوری و بدیعالزمان کردستانی فراگرفته و اینکه استاد دیگر، پدر بزرگوارش بود. از استادان دیگرش در فقه و اصول و فلسفه هم میتوان به آیات عظام میرزا مهدی اصفهانی، شیخ محمدرضا خدایی دامغانی، شیخ محمدرضا خانرودی ترابی، شیخ محمد علی مدرس خیابانی تبریزی صاحب ریحانة الادب، شیخ محمدتقی آملی، شیخ محمد روحانی، میرزا مهدی آشتیانی و علامه اکبر داناسرشت اشاره کرد. خوشبختانه در زمان حیات استاد چند یادنامه به افتخار ایشان ترتیب یافت؛ از جمله کتاب «دکتر احمد مهدویدامغانی و میراث ادبی و فرهنگی» به کوشش دکتر منصور رستگار فسایی (سال 1394) که در این کتاب به زندگی، تحصیلات، استادان، آثار، سبک و شیوه نگارش، ویژگیهای اخلاقی و فهرست آثار دکتر احمد مهدویدامغانی پرداخته شده است. جشننامه استاد مهدویدامغانی با نام «سایه سرو» به کوشش میثم کرمی در سال 1392 و در سال 1381، نیز کتاب «حاصل اوقات» به اهتمام دکتر سیدعلی محمد سجادی شامل مجموعه مقالات استاد منتشر شد.
خداوند این استاد عالیمقام را در اعلی علیین جای و درجات عالی دهد که هم افتخار دامغان بود و هم ایران و هم عالم تشیع.
∎
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
دعوی چه کنی داعیهداران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست
گوید چه نشینی که سواران همه رفتند
(ملکالشعرا بهار)
همشهری فرهیخته و استاد دانشمند و توانمند، استاد دکتر احمد مهدویدامغانی (طاب ثراه) نیز در آدینه 27خرداد 1401 در سن 95سالگی رفت. خبری ناخوش در پایان بهار. دفتر دانایی و خردمندی و مهرورزی استادی یگانه بسته شد.
وقتی زندگی استاد را در ستون فرزانگان کویر در سالهای دور دهه 70مینوشتم و آن همه سجایا را در او میدیدم، آرزو میکردم روزی به دیدارشان نایل آیم. دیری نگذشت در سال 2012 هنگام شرکت در پنجمین همایش بینالمللی زبان و ادبیات فارسی در نیوجرسی امریکا در یک زمستان سرد، چشمانم به دیدار ایشان روشن شد و وجودم گرمی گرفت. این همایش هرساله به همت آن مرحوم و پرفسور رضا برگزار میشد و از سراسر امریکای شمالی در آن شرکت میکردند. من نیز آن سال به اتفاق استاد دکتر علی اشرف صادقی از فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این همایش شرکت کرده و کارگاهی هم برای معلمان زبان فارسی برگزار کردم. این دعوت به مناسبت انتشار کتاب فارسی بیاموزیم (11جلد) و به سفارش پرفسور رضا انجام گرفت. استاد در دانشگاه هاروارد امریکا به تدریس مشغول بود. از ادبیات عرب گرفته تا فلسفه و منطق و فقه و اصول تدریس میکرد و الحق تا امروز در چیرگی و تسلط بر رموز و فنون صرف و نحو و بلاغت ادبیات عرب در ایران کسی به گرد او نرسید. استاد بسیار خوشسخن بود و البته با ذهنی ورزیده و حاضر جواب. هیچ نکتهای را بدون استشهاد به شعر فارسی و عربی بیان نمیکرد. این چیرگی تنها منحصر به بیان شیرین و پرمغز و نغز ایشان نمیشد؛ بلکه مقالات پرمحتوا و عالمانه او گویای این است که قلمی استوار دارد. مقدمههای او بر کتابهای الوحشیات، دیوان خازن و اخبار النحویین البصریین سیرافی دامنه آشنایی و تسلط او را بر فنون ادب عرب نشان میدهد. صوابنامه تفسیرکشف الاسرار میبدی و شرح ابیات عربی کلیله و دهها اثر دیگر وی حاکی از فضل و دقت نظر ممتاز وی است. استاد با تسلطی تحسینبرانگیز به زبان عربی سخن میگفت. در یک هفته اقامت و همنشینی با استاد، از خرمن دانش بیکران او به مقدار وسع و بضاعت خود خوشهها چیدم. یک شب در میهمانی ایرانیان که مصادف بود با تولد امام رضا(ع)، شوق بیاندازه و عواطف ایشان را به آن امام همام با چشمانم دیدم. وقتی نام آن امام آمد سیل اشک از چشمانش سرازیر شد و همانجا روضهای خواند. من تاکنون کسی به اعتقاد قلبی وصفناپذیر به تشیع و ارادت ستودنی به اهل بیت(ع) برتر از استاد ندیدم و نشنیدم. تا واپسین لحظات زندگی سر سوزنی از دیانت و ارادتش به امامان کم نشد. باری در آن سفر شبی ایشان را به اتاق خود دعوت کرده و به یادگار، مصاحبهای ترتیب دادم که در هفتهنامه کویر همان سال منتشر شد. ذهن تیز و وقاد استاد چنان خاطرات را پیش چشم میآورد که گویی تازه اتفاق افتاده است. از دوران تحصیل و مراقبتهای پدر فرزانهاش و نیز روزگار پرعسرت نکتهها گفتند. افتخار خادمی بارگاه امام رضا(ع) و داشتن قبر، جایی در حرم مطهر آرزوی ایشان بود. امید که به تدبیر مسئولان فرهنگی زمینههای این دو را فراهم کنند. در آن دیدار استاد در گفتارش مختصری از زندگی خود گفت که فرزند ارشد آیتالله حاج شیخ کاظم مهدوی دامغانی است. خاندان استاد همگی از اهل علم و دیانت بودند. چه افتخاری بالاتر از اینکه وی فرزند آیتالله شیخ کاظم مهدوی دامغانی از علمای بزرگ روزگار خود در مشهد است. برادران وی نیز هریک از علما و مردم فاضل روزگارند. دختر استاد، دکتر فریده مهدوی دامغانی، مترجم نامدار هم افتخار فرهنگ ایرانی است. همسر استاد خانم دکتر تاجماه آصفی بود که دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران داشت و سالیان بسیاری در دانشگاه پنسیلوانیا ادبیات فارسی تدریس کرده بود. ایشان را انسانی فرزانه و مهربان یافتم که چون شمع گرد استاد میگشت و مراقبت میکرد.
فرمودند که در 13 شهریور 1305 در مشهد مقدس متولد شده و در 5 سالگی به مکتب رفته و پس از طی دبستان و دبیرستان، در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی به تحصیلات خود ادامه داده و لیسانس و فوقلیسانس و دکترای خود را در محضر استادان بزرگ در سال 1342 و زیر نظر استاد سیدمحمدتقی مدرس رضوی از دانشگاه تهران اخذ کرده است. استاد از شاگردان برجسته استاد بدیعالزمان فروزانفر به شمار میرود و خاطراتی هم از حاضرجوابیهای وی گفت. استاد در کنار تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات حوزوی آن هم در سطح عالی دارد. شمهای از آن هم بیان کردند که ادبیات عرب را نزد ادیب محمدتقی نیشابوری و بدیعالزمان کردستانی فراگرفته و اینکه استاد دیگر، پدر بزرگوارش بود. از استادان دیگرش در فقه و اصول و فلسفه هم میتوان به آیات عظام میرزا مهدی اصفهانی، شیخ محمدرضا خدایی دامغانی، شیخ محمدرضا خانرودی ترابی، شیخ محمد علی مدرس خیابانی تبریزی صاحب ریحانة الادب، شیخ محمدتقی آملی، شیخ محمد روحانی، میرزا مهدی آشتیانی و علامه اکبر داناسرشت اشاره کرد. خوشبختانه در زمان حیات استاد چند یادنامه به افتخار ایشان ترتیب یافت؛ از جمله کتاب «دکتر احمد مهدویدامغانی و میراث ادبی و فرهنگی» به کوشش دکتر منصور رستگار فسایی (سال 1394) که در این کتاب به زندگی، تحصیلات، استادان، آثار، سبک و شیوه نگارش، ویژگیهای اخلاقی و فهرست آثار دکتر احمد مهدویدامغانی پرداخته شده است. جشننامه استاد مهدویدامغانی با نام «سایه سرو» به کوشش میثم کرمی در سال 1392 و در سال 1381، نیز کتاب «حاصل اوقات» به اهتمام دکتر سیدعلی محمد سجادی شامل مجموعه مقالات استاد منتشر شد.
خداوند این استاد عالیمقام را در اعلی علیین جای و درجات عالی دهد که هم افتخار دامغان بود و هم ایران و هم عالم تشیع.
نظر شما