اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
بزنگاههای خطرو مهلکه گاه امتحان و بروز جوهرههاست، جوهرههایی که میزان و معیار اصالتهای ارزشمند یک ملت است. صحنه رهانیدن سوسنگرد از خطر حتمی سقوط به دست ارتش متجاوز عراق ازجمله بزنگاههایی است که جوهره ایثار و همبودی مردم ایران را بروز داد و در تراز حماسهای بزرگ و ملی در تاریخ به ثبت رسید. تانکهای سوخته عراقی که این روزها وسیله بازی و سرگرمی بچههای سوسنگردی شده، روزی به همراه دهها تانک دیگر برای اشغال شهرشان آمده بودند و با وجود سه بار هجوم و اشغال بخشهایی از شهر فرصت به اشغال درآوردن سوسنگرد و استمرار حضور در این پاره تن ایران عزیز را نیافتند و با برجا گذاشتن تلفات بسیار مجبور به عقبنشینی شدند.
هدف اولیه ارتش بعث عراق در هجوم از محور چزابه، تصرف شهرهای مرزی همچون سوسنگرد و بستان در روزهای آغازین جنگ بود. در هفتمین روز جنگ نیز به دلیل غافلگیر شدن مدافعان تمامیت ارضی، موفق به اشغال بخشهای زیادی از شهر شد. نقشه دشمن در برنامهریزی حمله به ایران تصرف اهواز به عنوان عاصمه استان خوزستان و تعمیم اهداف جنگی خود در سطح کلان بود و برای تأمین اهداف شوم خود نیاز مبرمی به در اختیار داشتن سوسنگرد داشت. چرا که دسترسترین و نزدیکترین مسیر برای رسیدن به مرکز استان، اهواز بود. به همین دلیل صدام این مأموریت را به زبدهترین یگان خود یعنی لشکر ۹ زرهی ارتش عراق واگذار کرد.
ارتش عراق پس ازاشغال سوسنگرد به پیشروی خود به سمت اهواز ادامه داد و در این محور از حمیدیه عبور کرده و خود را به اهواز نزدیک کرد. دشمن که انتظار حماسه آفرینی و مقاومت نیروهای مردمی را نداشت و تصور میکرد که میتواند به سرعت به پیشروی خود ادامه دهد، در تدارک بود تا گام بعدی را به سمت اهواز بردارد. اما پاسداران شرف و غیرت فرصت هر اقدامی را از او گرفته و سه روز بعد طی یک عملیات به فرماندهی شهید علی غیور اصلی دشمن را از سوسنگرد بیرون راند و عقبه نیروهای آماده حمله به اهواز را متزلزل نمود. در این شبیخون ۲۲ دستگاه تانک و نفربر ارتش عراق به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد. گرچه ارتش عراق در تصرف سوسنگرد شکست خورد ولی برای کامل کردن نقشههای شوم خود نمیتوانست از اشغال این شهر صرف نظر کند. این بود که واحدهایی از لشکر ۹ زرهی عراق در روز ۲۳ آبان ماه پیشروی خود را از شمال رودخانه کرخه کور به طرف جاده حمیدیه - سوسنگرد آغاز کردند و شهر سوسنگرد را در ۲۴ آبان ۵۹ از شرق، جنوب و غرب به محاصره خود درآوردند. در این هنگام نبردهای خیابانی بین مدافعان شهر با تانکهای عراقی آغاز و حماسههای بسیاری خلق شد.
خبر محاصره سوسنگرد و خطر اشغال این شهر به گوش امام (ره) رسید و فرمان تاریخساز امام که «تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود» صادر گردید. پس ازصدور این فرمان موجی در میان مردم منطقه و مدافعان کشور اعم از سپاه، ارتش و نیروهای مردمی به پا شد و هرکس هر کاری از دستش برمیآمد، آن را مأموریتی سترگ پنداشته و وارد میدان شد و دفاع از این بخش از کیان ملی رنگ حماسه به خود گرفت.
حماسه فرزندان میهن دردفع خطر سقوط سوسنگرد از آن دست ماجراهایی است که شنیدن و خواندن آن میتواند درسهای بزرگی از رشادتها و دلاورمردیهای مردان مرد را برای نسلهای حال و آینده نمایان سازد. داستانی شورانگیز و اسطورهای فراموش نشدنی که ضمن آن صحنههایی عجیب و معجزهآسا خلق شد. یکی از ابعاد این حماسه حضور مرد و زن ایرانی چه ارتشی چه سپاهی و چه نیروهای مردمی از سراسر کشور بود. سقوط سوسنگرد برای ما اهمیت زیادی داشت، زیرا معبری به سوی اهواز و سقوط عاصمه استان و در پی آن جدایی استان را تسهیل میکرد. دشمن توان زیادی را پای کار آورده بود و به جای نیروی پیاده از نیروهای زرهی و توپ و تانک استفاده میکرد. علاوه برآن از طریق هوا نیز مدام شهر را بمباران میکرد. اما مدافعان شهر که در محاصره بودند با سخت جانی مقاومت میکردند. عراق قبلاً دوبار به سوسنگرد حمله کرده بود که یکبار آن، تا حمیدیه هم به پیش رفت، و اهواز را در خطر سقوط قطعی قرارداد، ولی نتوانست کاری از پیش ببرد. اکنون مصممتر از دو بار قبل همه توان خود را جمع کرده بود تا با قدرتی بزرگ سوسنگرد را به تصرف درآورد و آن را پایگاه خود برای حمله به اهواز قرار دهد.
دشمن بشدت شهر و اطراف شهر را زیر آتش گرفته بود و گلولههای توپ فراوانی در گوشه و کنار بر زمین میخورد. رزمندگان جنگهای نامنظم با شیوههای چریکی خود را به تانکهای دشمن رسانده و آرایش دشمن را برهم زدند. با این اقدام شجاعانه برتری دشمن نادیده گرفته شده و فرماندهان ارتش بعث را به هراس از مواجهه با نیروهای تازه نفس و پرتعداد انداخت. حضور بالگردهای هوانیروز و شکار تانکهای دشمن صحنه جنگ را تغییر داد و محرکی برای سایر رزمندگان شد.
گروههای مختلف با فشار آوردن به قوای دشمن آنان را عقب رانده و فراری دادند. در این عملیات دشمن متحمل خسارتهای زیادی شد گرچه نیروهای خودی نیز شهدای بزرگی را تقدیم نمودند از جمله خلبانان هوانیروز که هریک با اقدامات خود کار یک یگان رزمی را انجام دادند. با استقرار رزمندگان اسلام در شهر سوسنگرد این شهر به یکی از جبهههای فعال جنگ تبدیل شده و احتمال حمله مجدد ارتش عراق به آن از میان میرفت.
∎
دبیر گروه پایداری
بزنگاههای خطرو مهلکه گاه امتحان و بروز جوهرههاست، جوهرههایی که میزان و معیار اصالتهای ارزشمند یک ملت است. صحنه رهانیدن سوسنگرد از خطر حتمی سقوط به دست ارتش متجاوز عراق ازجمله بزنگاههایی است که جوهره ایثار و همبودی مردم ایران را بروز داد و در تراز حماسهای بزرگ و ملی در تاریخ به ثبت رسید. تانکهای سوخته عراقی که این روزها وسیله بازی و سرگرمی بچههای سوسنگردی شده، روزی به همراه دهها تانک دیگر برای اشغال شهرشان آمده بودند و با وجود سه بار هجوم و اشغال بخشهایی از شهر فرصت به اشغال درآوردن سوسنگرد و استمرار حضور در این پاره تن ایران عزیز را نیافتند و با برجا گذاشتن تلفات بسیار مجبور به عقبنشینی شدند.
هدف اولیه ارتش بعث عراق در هجوم از محور چزابه، تصرف شهرهای مرزی همچون سوسنگرد و بستان در روزهای آغازین جنگ بود. در هفتمین روز جنگ نیز به دلیل غافلگیر شدن مدافعان تمامیت ارضی، موفق به اشغال بخشهای زیادی از شهر شد. نقشه دشمن در برنامهریزی حمله به ایران تصرف اهواز به عنوان عاصمه استان خوزستان و تعمیم اهداف جنگی خود در سطح کلان بود و برای تأمین اهداف شوم خود نیاز مبرمی به در اختیار داشتن سوسنگرد داشت. چرا که دسترسترین و نزدیکترین مسیر برای رسیدن به مرکز استان، اهواز بود. به همین دلیل صدام این مأموریت را به زبدهترین یگان خود یعنی لشکر ۹ زرهی ارتش عراق واگذار کرد.
ارتش عراق پس ازاشغال سوسنگرد به پیشروی خود به سمت اهواز ادامه داد و در این محور از حمیدیه عبور کرده و خود را به اهواز نزدیک کرد. دشمن که انتظار حماسه آفرینی و مقاومت نیروهای مردمی را نداشت و تصور میکرد که میتواند به سرعت به پیشروی خود ادامه دهد، در تدارک بود تا گام بعدی را به سمت اهواز بردارد. اما پاسداران شرف و غیرت فرصت هر اقدامی را از او گرفته و سه روز بعد طی یک عملیات به فرماندهی شهید علی غیور اصلی دشمن را از سوسنگرد بیرون راند و عقبه نیروهای آماده حمله به اهواز را متزلزل نمود. در این شبیخون ۲۲ دستگاه تانک و نفربر ارتش عراق به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد. گرچه ارتش عراق در تصرف سوسنگرد شکست خورد ولی برای کامل کردن نقشههای شوم خود نمیتوانست از اشغال این شهر صرف نظر کند. این بود که واحدهایی از لشکر ۹ زرهی عراق در روز ۲۳ آبان ماه پیشروی خود را از شمال رودخانه کرخه کور به طرف جاده حمیدیه - سوسنگرد آغاز کردند و شهر سوسنگرد را در ۲۴ آبان ۵۹ از شرق، جنوب و غرب به محاصره خود درآوردند. در این هنگام نبردهای خیابانی بین مدافعان شهر با تانکهای عراقی آغاز و حماسههای بسیاری خلق شد.
خبر محاصره سوسنگرد و خطر اشغال این شهر به گوش امام (ره) رسید و فرمان تاریخساز امام که «تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود» صادر گردید. پس ازصدور این فرمان موجی در میان مردم منطقه و مدافعان کشور اعم از سپاه، ارتش و نیروهای مردمی به پا شد و هرکس هر کاری از دستش برمیآمد، آن را مأموریتی سترگ پنداشته و وارد میدان شد و دفاع از این بخش از کیان ملی رنگ حماسه به خود گرفت.
حماسه فرزندان میهن دردفع خطر سقوط سوسنگرد از آن دست ماجراهایی است که شنیدن و خواندن آن میتواند درسهای بزرگی از رشادتها و دلاورمردیهای مردان مرد را برای نسلهای حال و آینده نمایان سازد. داستانی شورانگیز و اسطورهای فراموش نشدنی که ضمن آن صحنههایی عجیب و معجزهآسا خلق شد. یکی از ابعاد این حماسه حضور مرد و زن ایرانی چه ارتشی چه سپاهی و چه نیروهای مردمی از سراسر کشور بود. سقوط سوسنگرد برای ما اهمیت زیادی داشت، زیرا معبری به سوی اهواز و سقوط عاصمه استان و در پی آن جدایی استان را تسهیل میکرد. دشمن توان زیادی را پای کار آورده بود و به جای نیروی پیاده از نیروهای زرهی و توپ و تانک استفاده میکرد. علاوه برآن از طریق هوا نیز مدام شهر را بمباران میکرد. اما مدافعان شهر که در محاصره بودند با سخت جانی مقاومت میکردند. عراق قبلاً دوبار به سوسنگرد حمله کرده بود که یکبار آن، تا حمیدیه هم به پیش رفت، و اهواز را در خطر سقوط قطعی قرارداد، ولی نتوانست کاری از پیش ببرد. اکنون مصممتر از دو بار قبل همه توان خود را جمع کرده بود تا با قدرتی بزرگ سوسنگرد را به تصرف درآورد و آن را پایگاه خود برای حمله به اهواز قرار دهد.
دشمن بشدت شهر و اطراف شهر را زیر آتش گرفته بود و گلولههای توپ فراوانی در گوشه و کنار بر زمین میخورد. رزمندگان جنگهای نامنظم با شیوههای چریکی خود را به تانکهای دشمن رسانده و آرایش دشمن را برهم زدند. با این اقدام شجاعانه برتری دشمن نادیده گرفته شده و فرماندهان ارتش بعث را به هراس از مواجهه با نیروهای تازه نفس و پرتعداد انداخت. حضور بالگردهای هوانیروز و شکار تانکهای دشمن صحنه جنگ را تغییر داد و محرکی برای سایر رزمندگان شد.
گروههای مختلف با فشار آوردن به قوای دشمن آنان را عقب رانده و فراری دادند. در این عملیات دشمن متحمل خسارتهای زیادی شد گرچه نیروهای خودی نیز شهدای بزرگی را تقدیم نمودند از جمله خلبانان هوانیروز که هریک با اقدامات خود کار یک یگان رزمی را انجام دادند. با استقرار رزمندگان اسلام در شهر سوسنگرد این شهر به یکی از جبهههای فعال جنگ تبدیل شده و احتمال حمله مجدد ارتش عراق به آن از میان میرفت.
نظر شما