شناسهٔ خبر: 49843019 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

تهیه‌کننده فیلم «آژانس شیشه‌ای» تشریح کرد

پیامدهای دخالت‌ها و لابی‌گری‌های پنهان در سینما

اشاره: مهدی کریمی از تهیه‌کنندگان قدیمی سینماست که تولید فیلم‌های مطرحی همچون «آژانس شیشه‌ای»، «رنگ خدا»، «پاداش»، «روبان قرمز» و «مهر مادری» را در کارنامه خود دارد. وی در گفت‌وگو با ایسنا بابیان اینکه «الان دوره‌ کاسبی کردن به اسم سینماست نه دوره‌ اندیشه‌ورزی و فرهنگ‌سازی در سینما» گفت:‌ «متأسفانه دخالت‌ها، مدیریت‌ها و لابی‌گری‌های پنهان، اجازه جولان و هدف‌گذاری را به مدیران نمی‌دهند و این تجربه‌ی اشتباهی است که به بهانه‌ مبارزه با فساد یا ایجاد تحول، مجدد به سمت مدیریت گلخانه‌ای برویم.» در ادامه گزیده‌ای از این گفت‌وگو را می‌خوانید.

صاحب‌خبر -

جرأت و جسارت از محصولات سینمایی گرفته شده
سینما در دهه اول انقلاب با یک حرکت روبه‌جلو و جرأت و جسارت انتقادی متعهدانه در جامعه اثربخش‌تر بود تا در دهه‌های بعد که به دلایل مختلف سیاسی و دسته‌بندی‌های جناحی این جرأت و جسارت را از محصولات سینمایی گرفتند و الان دیگر تقریباً کار به‌جایی رسیده که اگر بخواهید قصه‌ یا بخشی از تاریخ معاصر را روایت کنید باید از یک داستان بی‌مکان و زمان صحبت کنید تا به کسی برنخورد. اگر بخواهید ناهنجاری‌های جامعه را در قالب فیلم برای تذکر و اصلاح جامعه منعکس کنید، تهمت‌ها و انگ‌هایی به شما می‌زنند که جرأت ادامه این دیدگاه را از شما بگیرند. سعی ما در فیلم «پاداش» که اواخر دهه 80 ساخته شد بر این بود تا با نمایش وضعیت فساد، ریا، دورویی و چاپلوسی بخشی از حاکمیت و جامعه که به سمت همه‌گیری می‌رفت را متذکر شویم، همان وقایع تلخی که در دهه ۹۰ بروز و عینیت حداکثری پیدا کرد. آسیب‌های این وضعیت را بیش از همه مردم دیدند، زیرا مدیران و برده‌های زر و زور زندگی دنیایی خود را با تغییر جناح چپ و راست حفظ کردند، اما بخش کثیری از جامعه در زندگی اجتماعی و روزانه خود نمی‌توانند رنگ عوض کنند.

چرا محدودیت‌ها برای کارهای ارزشمند است؟
اکنون محدودیت‌ها برای کارهای ارزشمند و فهیم است. نهادهای حاکمیتی را نگاه کنید! ببینید خروجی آن‌ها با هزینه‌های کلان چیست. برخی از ایشان هم با شعار صیانت از بیت‌المال به سمت کاسبی رفتند. بودجه‌های عمومی کشور را هزینه پروژه‌هایی کردند که بعضاً ممکن است حتی خودشان خجالت بکشند آن‌ها را نمایش دهند. من نمی‌گویم در این مسیر خطا وجود ندارد، بنده هم در انتخاب‌هایم خطا دارم و هر مدیری که در حوزه فرهنگ و هنر کار می‌کند باید ضریب خطایی را برای او در نظر گرفت، چون جنس خلق کار فرهنگی و هنری این آسیب‌ها را در خود دارد. عرصه پهناور فرهنگ با محدودیت و دخل و تصرف توسط افکار افراد متحجر کنترل و هدایت نمی‌شود، اینجا آگاهی بخشی، تکثرگرایی و تضارب اندیشه‌ها اثر گذارند.

آقایانی که یک شبه در حوزه سینما تصمیم‌گیر شدند
وقتی سینما از حوزه اندیشه، تعهد و وظیفه‌شناسی فاصله می‌گیرد و به سمت ریاکاری می‌رود و افرادی به‌صورت مصنوعی، پرورشی یا رانتی قدرت پیدا می‌کنند، نتیجه‌اش این می‌شود که بعد همان‌ها داعیه‌دار انحراف سینما می‌شوند. اگر تاریخچه دو دهه اخیر سینما را نگاه کنید متوجه می‌شوید که یک زمانی تهیه‌کنندگی در سینما آداب و شرایطی داشت؛ اما از یک جایی به بعد قدرت سرمایه در تهیه‌کنندگی، عدم‌حمایت‌های واقعی در حوزه تولید و نفوذ صاحبان سرمایه، تولید فیلم را به سمتی دیگر کشاند. البته من بحث‌هایی مثل پول‌شویی را ندیده می‌گیرم. من آن بخش‌هایی را می‌گویم که بودجه چند 10 میلیاردی هزینه کارهایی شد که نه‌تنها درآمد نداشت، بلکه کوچک‌ترین نقشی هم در رشد فکر مردم به‌جا نگذاشت و فقط بهانه‌ای برای بزرگ‌تر شدن و انتفاع بعضی آقایان شد که معلوم نیست چگونه ناگهانی و یک شبه صاحب‌تجربه شدند و در حوزه‌های تخصصی سینما با لابی‌گری تصمیم گیر شدند.

نظارت ساترا بر شبکه نمایش خانگی کار غلطی است
ازنظر من اینکه سلیقه شبکه نمایش خانگی را زیر قضاوت و سلیقه‌ تلویزیون ببریم، کار غلطی است. همین‌الان ببینید! تلویزیون چند کانال دارد؟ آیا نباید به حد و اندازه خودش برای جذب مخاطب فکر کند و قانع باشد؟ چرا دست‌ودلش می‌لرزد که سریال در شبکه نمایش خانگی مخاطب بالایی گرفته و حالا چون باید پاسخگوی محصولات کم کیفیت خود باشد، نمی‌تواند با ظاهر دلسوزی و با کنترل سلیقه مردم آن را زیر پوشش خود بیاورد تا از فیلتر خودش رد شود. بگذریم که در مجلس هم عده‌ای به دلایلی می‌نشینند و به نفع ایشان مصوبه تنظیم می‌کنند، اما بررسی نمی‌کنند که جامعه با این روش در شرایط تک‌صدایی به کجا خواهد رفت. انحصار و رانت از عوامل اصلی فساد و زیاده‌خواهی است.

کاهش قدرت وزارت ارشاد در دهه چهارم انقلاب!
عجیب است به‌جای اینکه قدرت حقوقی وزارت ارشاد در دهه چهارم انقلاب رشد کرده باشد، کاری کرده‌اند که قدرتش به‌اندازه یکی از ادارات زیرمجموعه صداوسیما است، زیرا اگر حرف این رسانه را گوش ندهد تریبون ندارد، گفتگوهایشان پخش نمی‌شود و دیده نمی‌شوند؛ یعنی به‌جای اینکه ما مشکل تلویزیون را در تولید محتوا جستجو و حل کنیم، می‌گوییم ابتدا رقبایی که از ما جلوتر هستند را پایین بکشیم، آن‌هم با شعار دلسوزی و انگ ابتذال! درحالی‌که بعضی محصولات و تولیدات تلویزیون در این چند سال اخیر که می‌بینید، آن هم با هزینه‌هایی که برایشان شده، خجالت‌آور و بی‌مخاطب هستند. صداوسیما همه‌چیز را در اختیار دارد؛ از کارشناسان متعهد و تحصیل‌کرده تا منابع مالی و امکانات فنی پخش سراسری و انحصاری و آن وقت نتیجه‌اش این است که بی‌توجه به جایگاه و اثربخشی بالای خود، به نام ساترا و ... روی محتوای شبکه نمایش خانگی و پلتفرم‌های خصوصی نظر می‌دهند و قصد دارند محتوای آن‌ها را زیر نظر و سلیقه‌ای خاص دربیاورند. متأسفانه این کار را کردند، ولی مطمئن باشید به‌زودی مسیر دیگری باز می‌شود و آن اندیشه و کارهایی که ازنظر بعضی از این آقایان دور است از جاهای دیگر بیرون‌ می‌زند، آن وقت باید حسرت بخوریم که چرا این رفتار را کردیم؟! تحولات اجتماعی زودگذر امروز نیازی به خلق آثار مطول ندارد، یک کلیپ چندثانیه‌ای در ایجاد انگیزه موافق و مخالف اثرگذاری حداکثری دارد و رفتار منفعلانه و انحصاری در حوزه‌های فکری موجبات آسیب‌های بیشتری را فراهم می‌کند. متأسفانه دخالت‌ها، مدیریت‌ها و لابی‌گری‌های پنهان اجازه جولان و هدف‌گذاری به مدیران نمی‌دهند. الان تجربه اشتباهی است که به بهانه مبارزه با فساد یا ایجاد تحول مجدد به سمت مدیریت گلخانه‌ای برویم. مدیریت گلخانه‌ای یعنی عقل کل پنهان در پشت مدیر اجرایی که کارها را فقط می‌گرداند. باید در حوزه تصمیم‌گیری سینما فردی باجرأت و مسئولیت‌پذیر باشد. جرأت این است که وقتی ارشاد متولی اصلی صدور مجوز است اجازه دخالت به نهاد دیگری را در آن حوزه ندهد و اگر تصمیم غلطی هم می‌گیرد جوابگو باشد.

نظر شما