صحبت از «علی لندی» نوجوان 15 ساله ایذهای که برای نجات جان دو زن از آتش، جان خود را از دست داد در توئیتر داغ است. او عصر روز 18 شهریور به خانه خالهاش رفته بود و وقتی در کوچه بازی میکرد به محض شنیدن صدای فریادهای زن همسایه که کمک میخواست بدون تأمل دوید تا به آنها کمک کند. زن همسایه روی گاز پیک نیک در حال غذا درست کردن بوده که گاز آتش گرفت و او و مادر
80 سالهاش از ترس فریاد میزدند و کمک میخواستند وقتی علی وارد خانه زن همسایه شد بیمعطلی کپسول را برداشت تا آن را از تراس خانه بیرون اندازد اما شعلههای آتش همه بدنش را فرا گرفت و او را سوزاند. علی لندی بعد از حدود دو هفته بستری شدن در بیمارستان بر اثر جراحات وارده جان خود را از دست داد. بخشی از توئیت کاربران درباره او را با هم می خوانیم:
نشون دادی مردونگی و شجاعت به سن و سال نیس قهرمان ایران روحت شاد.
علی لندی با 90 درصد سوختگی رو تخت بیمارستان گفته بود اگه کسی داد بزنه بازم کمکش میکنم؛ داستان این پسرو باید تو کتابای درسی بنویسن.
این نوجوان به ما گوشزد کرد که نسل شهید فهمیده و شهید محمدیها تمام نشده و فقط مال دوران جنگ نبوده، بلکه ما خیلی از این بزرگ مردان رو داریم که بعد از شهادتشون از وجودشون باخبر میشیم.
ظاهراً یه پسر نوجوون بودی ولی یه بزرگمرد از دنیا رفتی؛ مهم طول عمر آدما نیست مهم اسم و یادی که ازش میمونه و تو ماندگار شدی پس خوش به سعادتت.
علی لندی با نود درصد سوختگی رو تخت بیمارستان وقتی تک تک نفساش معادل درد بود گفت اگه خوب شم باز هم کسی داد بزنه کمکش میکنم ...علی پرکشید و رفت و خوب نشد، ولی کاش ما خوب بشیم.
دو خانم رو از آتشسوزی نجات داد و خودش به خاطر شدت سوختگی پر کشید؛ یه دونه از اون اسمهای بزرگ که قهرمانای هالیوودی انگشت کوچیک شم نمیشن.
پانزده سالش بود، نه زندگینامه چاپ کرده بود نه اسم جعل کرده بود نه به این و آن فحش داده بود، برای نجات جان دو همسایه پیرشان به آتش زد و سوخت و درگذشت؛ اسمش علی لندی ست و شما نمیشناسیدش.
دهه هشتادی واقعی را با امثال علی لندی بشناسیم، نه نسخههای فانتزی و پلاستیکی!
پطروس فداکار فقط انگشتش بیحس شد. دهقان فداکار فقط پیرهنش سوخت و هرکدوم به اسطوره فداکاری تبدیل شدن. علی لندی هم کل بدنش بیحس شد و هم کل بدنش سوخت.
∎
80 سالهاش از ترس فریاد میزدند و کمک میخواستند وقتی علی وارد خانه زن همسایه شد بیمعطلی کپسول را برداشت تا آن را از تراس خانه بیرون اندازد اما شعلههای آتش همه بدنش را فرا گرفت و او را سوزاند. علی لندی بعد از حدود دو هفته بستری شدن در بیمارستان بر اثر جراحات وارده جان خود را از دست داد. بخشی از توئیت کاربران درباره او را با هم می خوانیم:
نشون دادی مردونگی و شجاعت به سن و سال نیس قهرمان ایران روحت شاد.
علی لندی با 90 درصد سوختگی رو تخت بیمارستان گفته بود اگه کسی داد بزنه بازم کمکش میکنم؛ داستان این پسرو باید تو کتابای درسی بنویسن.
این نوجوان به ما گوشزد کرد که نسل شهید فهمیده و شهید محمدیها تمام نشده و فقط مال دوران جنگ نبوده، بلکه ما خیلی از این بزرگ مردان رو داریم که بعد از شهادتشون از وجودشون باخبر میشیم.
ظاهراً یه پسر نوجوون بودی ولی یه بزرگمرد از دنیا رفتی؛ مهم طول عمر آدما نیست مهم اسم و یادی که ازش میمونه و تو ماندگار شدی پس خوش به سعادتت.
علی لندی با نود درصد سوختگی رو تخت بیمارستان وقتی تک تک نفساش معادل درد بود گفت اگه خوب شم باز هم کسی داد بزنه کمکش میکنم ...علی پرکشید و رفت و خوب نشد، ولی کاش ما خوب بشیم.
دو خانم رو از آتشسوزی نجات داد و خودش به خاطر شدت سوختگی پر کشید؛ یه دونه از اون اسمهای بزرگ که قهرمانای هالیوودی انگشت کوچیک شم نمیشن.
پانزده سالش بود، نه زندگینامه چاپ کرده بود نه اسم جعل کرده بود نه به این و آن فحش داده بود، برای نجات جان دو همسایه پیرشان به آتش زد و سوخت و درگذشت؛ اسمش علی لندی ست و شما نمیشناسیدش.
دهه هشتادی واقعی را با امثال علی لندی بشناسیم، نه نسخههای فانتزی و پلاستیکی!
پطروس فداکار فقط انگشتش بیحس شد. دهقان فداکار فقط پیرهنش سوخت و هرکدوم به اسطوره فداکاری تبدیل شدن. علی لندی هم کل بدنش بیحس شد و هم کل بدنش سوخت.
نظر شما