گروه ورزشی:روزنامه جام جم نوشت: علیرضا بیرانوند در اروپا روزهای به مراتب متفاوتتری را نسبت به روزهای حضور در ایران میگذراند.
∎
او خیلی زود فهمید آنچه در ایران اسمش را «فوتبال» گذاشتهاند با آنچه در اروپا بازی میشود، فرسنگها فاصله دارد. شاید به همین دلیل مشخص است که خیلی از بازیکنان ایرانی تا به اروپا میروند مصدوم میشوند. خود بیرانوند هم با این مشکل مواجه بوده است. او هر چقدر در دوران بازیگریاش مصدوم نمیشد با حضور در فوتبال اروپا، با آسیبدیدگی مواجه شد. این موضوع هم به دلیل نوع باشگاهداری متفاوت بود، هم تمرینات و هم تغییر سبک زندگی. از سویی فشارهای ناشی از ورود به فوتبال اروپا، گاه میتواند برای بازیکنان دردسرساز شود.
علیرضا برای اینکه موضوع روشنتر شود میگوید: « معتقدم یکی از دلایل مصدومیت بازیکنان در اروپا این است که فوتبال در اینجا با ایران خیلی فرق دارد. ما میخواهیم در ایران حرفهای باشیم ولی واقعیت این است که تفاوت زیادی وجود دارد. اینجا باید حرفهای کار کنید. وقتی تمرینات به ناگهان تغییر میکند، تمام ماهیچهها و عضلاتتان درگیر میشود و گاهی مصدومیت پیش میآید. یعنی چیز عجیبی نیست که آسیبدیدگی پیش بیاید.»
ما کارمندیم!
در اروپا بازیکنان در باشگاهها مثل کارمند هستند. بیرانوند بهترین توضیح را در اینباره میدهد: «اینجا ما ۷ صبح خودمان را به باشگاه معرفی میکنیم. ساعت ۴-۳ بعد از ظهر هم به خانه برمیگردیم. دقیقا مثل کارمندها هستیم. در ایران معمولا بازیکنان دو ساعت در اختیار باشگاه هستند و بعد به خانه میروند. اینجا ولی ما ساعت ۷ باید در باشگاه باشیم. صبحانه را با هم میخوریم. تا ساعت ۱۰ - ۳۰: ۹ کارهای فیزیوتراپی، بدنسازی، ماساژ و ... را انجام میدهیم. ساعت ۱۱:۳۰ تمرین شروع میشود و ساعت ۱۲:۳۰ به پایان میرسد. بعد از آن حدود یک ساعت سونا، جکوزی و دوش و ... داریم. ساعت ۱۳:۳۰ ناهار میخوریم. از ساعت ۱۴:۳۰ به بعد آزاد هستیم به خانه برویم ولی خیلی وقتها بچهها میمانند تا کار اضافه کنند. بعضیها پیش دکتر یا فیزیوتراپ میروند. بعضیها به سالن میروند و وزنه میزنند.»
عضلاتم دیوانه شد
در ایران اما همهچیز زمین تا آسمان فرق دارد. معمولا بازیکنان تا دیروقت بیدار هستند. تا ظهر میخوابند و بعدازظهر به تمرین میروند. بعضی وقتها تمرینات صبح است و البته مجبورند کمی زودتر بیدار شوند. قانونی برای حضور همیشگی و بهموقع بازیکنان در باشگاه وجود ندارد چون اساسا ورزشگاه اختصاصی، استخر و ... وجود ندارد. علیرضا هم موافق است: «واقعیت را باید بپذیریم. من خودم روزهای اولی که به آنتورپ آمدم، واقعا کار برایم سخت بود. عضلاتم دیوانه شده بود. نمیتوانستم از شدت بدندرد راه بروم. هیچوقت در این سطح تمرین نداشتم. اصلا عادت نداشتم از صبح زود به باشگاه بیایم.»
او یک مثال جالب هم میزند: «اینجا همهچیز روی اصول است. بعد از همه بازیها از ما تستهای مختلف میگیرند. مثلا تست همسترینگ یا چهار سر ران. بعضی بازیکنان درد دارند ولی برای اینکه بازی کنند نمیگویند. تستها اگر نشان دهد مشکل دارند سریعا مربی در جریان قرار میگیرد. وزنکشی و اینطور چیزها هم که عادی است.»
ورود به گینس؟
بیرانوند از روزی که به بلژیک رفت به دلیل پرتاپهای بلندش مورد توجه بود. هنوز برای رسانههای بلژیکی این موضوع جذاب است. بیشک هیچ دروازهبانی به اندازه علیرضا نمیتواند اینگونه با دست توپها را از محوطه خودی تا نزدیک محوطه جریمه حریف بیندازد. مثلا چندی قبل گلر منچسترسیتی با شوت، توپ را به محوطه جریمه حریف رساند و این شد سوژهای برای آنکه رکوردش را در گینس ثبت کنند یا پرتاب بلند نویر در بایرن که به اندازه پرتابهای علیرضا نبود سوژه رسانهها شد. وقتی در اینباره از بیرانوند میپرسیم باخنده میگوید: «الان در گینس بزرگترین قورباغه را هم ثبت کردهاند ولی یک نفر نیامد رکورد پرتابهای من را بگیرد! (خنده)»
جالب اینجاست اگر بیرانوند فصل آینده در آنتورپ بماند باشگاه قصد دارد مهاجمی سرعتی جذب کند تا از پرتابهای بلند علیرضا بتوانند استفاده لازم را ببرند!
علیرضا برای اینکه موضوع روشنتر شود میگوید: « معتقدم یکی از دلایل مصدومیت بازیکنان در اروپا این است که فوتبال در اینجا با ایران خیلی فرق دارد. ما میخواهیم در ایران حرفهای باشیم ولی واقعیت این است که تفاوت زیادی وجود دارد. اینجا باید حرفهای کار کنید. وقتی تمرینات به ناگهان تغییر میکند، تمام ماهیچهها و عضلاتتان درگیر میشود و گاهی مصدومیت پیش میآید. یعنی چیز عجیبی نیست که آسیبدیدگی پیش بیاید.»
ما کارمندیم!
در اروپا بازیکنان در باشگاهها مثل کارمند هستند. بیرانوند بهترین توضیح را در اینباره میدهد: «اینجا ما ۷ صبح خودمان را به باشگاه معرفی میکنیم. ساعت ۴-۳ بعد از ظهر هم به خانه برمیگردیم. دقیقا مثل کارمندها هستیم. در ایران معمولا بازیکنان دو ساعت در اختیار باشگاه هستند و بعد به خانه میروند. اینجا ولی ما ساعت ۷ باید در باشگاه باشیم. صبحانه را با هم میخوریم. تا ساعت ۱۰ - ۳۰: ۹ کارهای فیزیوتراپی، بدنسازی، ماساژ و ... را انجام میدهیم. ساعت ۱۱:۳۰ تمرین شروع میشود و ساعت ۱۲:۳۰ به پایان میرسد. بعد از آن حدود یک ساعت سونا، جکوزی و دوش و ... داریم. ساعت ۱۳:۳۰ ناهار میخوریم. از ساعت ۱۴:۳۰ به بعد آزاد هستیم به خانه برویم ولی خیلی وقتها بچهها میمانند تا کار اضافه کنند. بعضیها پیش دکتر یا فیزیوتراپ میروند. بعضیها به سالن میروند و وزنه میزنند.»
عضلاتم دیوانه شد
در ایران اما همهچیز زمین تا آسمان فرق دارد. معمولا بازیکنان تا دیروقت بیدار هستند. تا ظهر میخوابند و بعدازظهر به تمرین میروند. بعضی وقتها تمرینات صبح است و البته مجبورند کمی زودتر بیدار شوند. قانونی برای حضور همیشگی و بهموقع بازیکنان در باشگاه وجود ندارد چون اساسا ورزشگاه اختصاصی، استخر و ... وجود ندارد. علیرضا هم موافق است: «واقعیت را باید بپذیریم. من خودم روزهای اولی که به آنتورپ آمدم، واقعا کار برایم سخت بود. عضلاتم دیوانه شده بود. نمیتوانستم از شدت بدندرد راه بروم. هیچوقت در این سطح تمرین نداشتم. اصلا عادت نداشتم از صبح زود به باشگاه بیایم.»
او یک مثال جالب هم میزند: «اینجا همهچیز روی اصول است. بعد از همه بازیها از ما تستهای مختلف میگیرند. مثلا تست همسترینگ یا چهار سر ران. بعضی بازیکنان درد دارند ولی برای اینکه بازی کنند نمیگویند. تستها اگر نشان دهد مشکل دارند سریعا مربی در جریان قرار میگیرد. وزنکشی و اینطور چیزها هم که عادی است.»
ورود به گینس؟
بیرانوند از روزی که به بلژیک رفت به دلیل پرتاپهای بلندش مورد توجه بود. هنوز برای رسانههای بلژیکی این موضوع جذاب است. بیشک هیچ دروازهبانی به اندازه علیرضا نمیتواند اینگونه با دست توپها را از محوطه خودی تا نزدیک محوطه جریمه حریف بیندازد. مثلا چندی قبل گلر منچسترسیتی با شوت، توپ را به محوطه جریمه حریف رساند و این شد سوژهای برای آنکه رکوردش را در گینس ثبت کنند یا پرتاب بلند نویر در بایرن که به اندازه پرتابهای علیرضا نبود سوژه رسانهها شد. وقتی در اینباره از بیرانوند میپرسیم باخنده میگوید: «الان در گینس بزرگترین قورباغه را هم ثبت کردهاند ولی یک نفر نیامد رکورد پرتابهای من را بگیرد! (خنده)»
جالب اینجاست اگر بیرانوند فصل آینده در آنتورپ بماند باشگاه قصد دارد مهاجمی سرعتی جذب کند تا از پرتابهای بلند علیرضا بتوانند استفاده لازم را ببرند!
نظر شما