کتاب و کتابت را هریک از ما دست کم از زمان ورود به دبستان شناخته و می شناسیم، اما این یار مهربان را در هیاهوی زندگی به ورطه فراموشی سپرده ایم.
ارزش کتاب و اهمیت کتابخوانی بر هیچکس پوشیده نیست، آنچنان که دین مبین اسلام با «اقراء» آغاز شد و پیامبر این دین(ص)، تاکید فرمود: «علم را بیاموزید اگرچه در چین باشد».
تعدد و تنوع کتاب های علمی، ادبی، دینی، هنری، داستانی و تاریخی، چنان است که گاه انتخاب یک کتاب خوب، بسی مشکل می نماید.
از آنجا که معتقدیم گاهی مطالعه یک کتاب خوب، مسیر زندگی انسان را تغییر می دهد بر آن شدیم تا کتاب های ارزنده و سازنده را به شما علاقمندان و دانشگاهیان فرهیخته معرفی کنیم.
کتاب امروز : اینترنت با مغز ما چه میکند؟
اثر نیکلاس کار و ترجمه محمود حبیبی می باشد.
حرفهای نیکلاس کار در این کتاب را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد.
دسته اول : صحبتهایی است که او درباره نوروپلاستیسیته (Neuroplasticity) مطرح میکند: اینکه ساختار نورونی مغز ما ثابت و ایستا نیست و به مرور زمان، تجربهها و رویدادها و رفتارها و ورودیها و ابزارهای ما این ساختار را تغییر میدهند.
بخش قابلتوجهی از کتاب اینترنت با مغز ما چه می کند به نقل سخنان و اشاره به مقالات عصبشناسانی اختصاص یافته که در نوروپلاستیسیته حرف زده یا تحقیق کردهاند.
دسته دوم : حرفها و بحثهای نیکلاس کار، به کاهش «قدرت توجه» مربوط میشود.
به عنوان مثال او کتاب خواندن را رفتاری خطی میداند که از آغاز کتاب آغاز شده و به پایان آن منتهی میشود. این شیوه مطالعه چیزی است که در دنیای وب رنگ باخته است. هایپرلینکها، بستر را برای «Click & Flick» آماده کردهاند: کلیک کردن روی لینکها و رها کردن متن فعلی و رفتن به سراغ متن دیگر.
دسته سوم : حرفها و تحلیلهای دیگری هم در کتاب او مطرح میشود که میتوان آنها را زیر دسته "تبعات فرهنگی اینترنت" گنجاند. فرهنگی که به گمان او «با اتصال مغز به منابع بیرونی پژمرده میشود. «
تغییرات ساختار نورونی مغز ما پدیده شناختهشدهای است که سالها درباره آن گفته و نوشته شده است. اما مسئله در اینجاست که آیا مغزی که در اثر استفاده از ابزارهای نوین شکل میگیرد، مغزی ضعیفتر و ناکارآمدتر است؟ یا مغزی قدرتمندتر است که بخشهایی از آن رها شده و میتواند به کارهای دیگر بپردازد؟
نیکلاس کار در اینجا در گروه تحلیلگرانی قرار میگیرد که فکر میکنند مغز ما ضعیفشده و ضعیفتر هم خواهد شد.
برشی از کتاب:
در بلندمدت اهمیت محتوای یک رسانه در تأثیری که بر نحوه تفکر و عملکرد ما میگذارد بهمراتب کمتر از خود آن رسانه است. یک رسانه عامهپسند، که روزنه ما به دنیای بیرون و به خودمان است، به چیزی که میبینیم و چگونگی دیدن آن شکل میبخشد و در نهایت، اگر به اندازه کافی از آن استفاده کنیم، کیستی ما را، هم در مقام فرد و هم در جامعه دگرگون میکند. مکلوهان مینویسد: تأثیرات فناوری در سطح نظرها و درک و برداشت ما نیست که بروز مییابد، بلکه الگوهای درک و فهم ما را، تدریجا و بدون اینکه هیچ مقاومتی در مقابلشان صورت گیرد، تغییر میدهد.
تمرکز ما بر محتوای رسانه میتواند ما را از این تأثیرات عمیق غافل کند. آنقدر از برنامههای رسانه حیرتزده یا مشوش میشویم که دیگر فرصت و حواسی نمیماند که بفهمیم در سرمان چه میگذرد. در پایان هم وانمود میکنیم که فناوری بهخودیخود اهمیتی ندارد و با خودمان میگوییم، مهم این است که ما چطور از آن استفاده کنیم. معنی تلویحی این جمله که تسکینبخش غرورمان است، این است که زمام امور همچنان در دست ماست.
درباره نویسنده کتاب:
نیکلاس کار، زاده ی سال ۱۹۵۹، نویسنده ای آمریکایی است که کتاب ها و مقالاتش بر موضوعات مربوط به تکنولوژی، تجارت و فرهنگ تمرکز دارند. "کار" در سال ۲۰۰۳ و با مقاله ای منتشر شده در ژورنال تجاری دانشگاه هاروارد نام خود را مطرح کرد. او به خاطر نوشتن کتاب «اینترنت با مغز ما چه میکند؟» نامزد نهایی جایزه پولیتزر غیر داستانی در سال ۲۰۱۱ شد.
نظر شما