گروه بین الملل خبرگزاری فارس- محمدعلی رحیمی نژاد*؛ با شدت یافتن رقابت آمریکا و چین، ایران میتواند با استفاده از روابط دو جانبه پیچیده به تقویت خود و چین در خاورمیانه اقدام کند. از همین رو شناسایی ظرفیتهای همکاری ایران و چین دارای اهمیت است که با استمرار آن به تضعیف آمریکا در خاورمیانه منجر خواهد شد.
ایران چگونه میتواند از ظرفیت چین در تقابل با آمریکا بهره ببرد؟ ایجاد تحریمهای مختلف علیه شرکتها و مقامات چینی، اخراج مهاجران چینی آمریکا و محدودیتهای مختلف، خروج گروه ترکستان شرقی از لیست سازمانهای تروریستی از مهمترین اقدامات آمریکا علیه چین بوده است. در سوی مقابل چین با تنوع بخشی به بازار صادراتی خود، تحریم قانون گذاران آمریکایی و محدودیت برای مسافران آمریکایی واکنش نشان داده است.
ازهال براندز استاد برجسته امور جهانی دانشگاه هاپکینز و نویسنده کتاب «استراتژی کلان آمریکا در عصر ترامپ» معتقد است مهمترین شخصیت امروز جهان شی جین پینگ رییس جمهوری خلق چین است؛ وی ظهور جنگ سرد بین آمریکا و چین را ناشی از تغییرات اساسی در سیاست خارجی چین میداند، به نحوی که دیگر منفعت اقتصادی صرف برای چین اولویت ندارد. تحت رهبری جدید از سال 2012، چین قدرت بیشتری کسب کرده است و برخی کارشناسان به ظهور یک جنگ سرد جدید بین چین و آمریکا معتقد هستند. شی جین پینگ از زمان مائو بیشترین قدرت شخصی را نسبت به روسای جمهور قبل به دست آورده و بلندپروازیهای بیشتری برای تبدیل چین به مرکز امور جهانی دارد البته نگاه مردم چین به آمریکا نیز یکی از انگیزههای عملیاتی شدن سیاستهای شی جین پینگ بوده است؛ اغلب مردم چین درگیری با آمریکا را اجتناب ناپذیر میدانند. در مقابل نیز اغلب همسایگان چین خواهان تقویت تضمینهای امنیتی واشنگتن برای همراهی با آمریکا شدهاند.
مشاهده وضعیت فوق، بستری از تهدیدها و فرصتها را برای ایران در رابطه با چین فراهم میآورد. در عین حال همچنان این سوال مطرح است که بهترین الگوی اقتصادی و سیاسی برای تنظیم روابط بین ایران و چین در وضعیت فعلی چیست؟ فرضیه اصلی این نوشتار، امکان شکلگیری روابط راهبردی مابین ایران و چین در چارچوب الگوی «وابستگی متقابل» است.
*رقابت پیچیده چین و آمریکا در بستر لیبرالیسم
لیبرالیسم یکی از پارادایمهای مهم در عرصه روابط بینالملل از ابتدا بوده و دارای ریشههای آرمانگرایی است که دارای تاثیرات مهمی در نظم جهانی امروز داشته است. شاید بتوان گفت؛ نظم فعلی جهانی تاحد زیادی ناشی از رویکرد و نظم لیبرالیسم است که بر آزادسازی اقتصادی تاکید دارد. برای نمونه سازمانهای مهم از جمله سازمان ملل و بانک جهانی، صندوق توسعه را میتوان برآمده از نظم لیبرال دانست که نقشی مهم در ساختار نظام جهانی دارد. در واقع نگاه لیبرالی باعث شد که حوزههای تجاری و مالی بعد از انقلاب صنعتی رشد یابد و تا الان ادامه پیدا کند. هرچند نگرش مخالف این رویه نیز وجود داشته اما بیشتر در حوزههای علمی بوده و در عمل تفکر لیبرالی تداوم داشته است. آثار عملکرد لیبرال به حدی بوده که شاید بتوان روسیه و چین را بلوکی ضد لیبرالیسم بهشمار آورد، اما باید اذعان داشت که اینگونه دولت-ملتها در چارچوب اقتصاد آزاد و نظم لیبرال بازی کردهاند. تا جایی که برخی کارشناسان سیاستهای لیبرالی موسوم به «درهای باز» را عامل رشد اقتصادی امروز چین میدانند.
با تداوم رشد اقتصادی چین پیروان مکتب رئالیست در آمریکا از 1995 معتقد به استفاده از استراتژی مهار چین بودند، زیرا قدرت گرفتن چین را چالشی در مسیر قدرت آمریکا میدانستند اما حاکمیت آمریکا به دلیل نیاز به تثبیت وضعیت موجود برای هژمونی خود در سراسر جهان مهار چین را جدی نگرفت و رویکرد وابستگی متقابل را در مقابل آن برگزید. مطالعه فرایند رشد اقتصادی چین در قالب وابستگی متقابل بیانگر تقویت اقتصادی چین بوده و از همین روی در پیش گرفتن این رویکرد در تعاملات ایران و چین میتواند به بهبود شرایط دو کشور منتج شود. لازم به ذکر است علت تقابل چین و آمریکا زیادهخواهی این کشور و تلاش برای تداوم رشد اقتصادی چین بوده، عاملی که در سیاست خارجی دو کشور ایران و چین دیده نشده است.
*وابستگی متقابل بستری برای همکاریهای ایران و چین
در واقع "نظریه وابستگی متقابل" ادعای آن را دارد که وابستگی متقابل نهادی و اقتصادی عوامل تحریک در برابر درگیریها را کاهش میدهد. تولید فراملیتی و وابستگی متقابل قطعا هیچ تضمینی علیه جنگ نیست،" اما یک نیروی اصلی برای صلح محسوب میشود. روچ نیز معتقد است وابستگی متقابل هزینههای جنگ را برای همه طرف ها افزایش میدهد.
در نگاه کلان پیشفرضهای نظریه وابستگی متقابل را میتوان اینگونه دستهبندی نمود:
1-رابطهی معکوسی بین تعدد کانالهای ارتباطی و نقش انحصاری دولت در نظام بینالملل وجود دارد. یعنی هر چه تعداد کانالهای ارتباطی بیشتر شوند، نقش دولت کمتر خواهد شد.
2-وجود کانالهای ارتباطی مختلف سبب کاهش خشونت در روابط میشود.
3-در وابستگی متقابل اهداف دولتها متنوعتر و مسائل رفاهی و اقتصادی بیشتر در دستور کار قرار میگیرند.
4-در روابط وابستگی متقابل نامتقارن، دولتی که کمتر وابسته است میتواند از این عدم تقارن برای چانهزنی بیشتر استفاده کند و ترس دولت ضعیف از بدتر شدن وضعیت منجر به تقویت این رابطه نابرابر میشود همچنین در چهارچوب نظریات وابستگی می توان به سه شاخص مهم پرداخت:
الف) مهمترین عامل در تحول مفهوم، مبانی و ساختارهای امنیت ملی درمسیر تحوالات اقتصاد سیاسی بینالملل مربوط به تحول در شکل و ماهیت دولت و ظهور بازیگران جدید است. بطور تاریخی، تحولات اقتصاد سیاسی بینالملل به سمت تقویت و سازماندهی متعالی و مسلط دولت–ملت و نقش آن در تامین امنیت ملی گام برداشته است؛ دولت نیز با همراهی بازار و اقتصاد به گسترش فرآیند سرمایهداری در نظام اقتصاد سیاسی بینالملل کمک کرد. بدین ترتیب رابطه متقابل اقتصاد ملی و بینالملل با تقویت دولت روند تحولات اقتصاد سیاسی بین الملل را رقم زد.
ب) ریچارد کوپر در کتاب کلاسیک خود در مورد وابستگی متقابل اقتصادی استدلال میکند که تعامل اقتصادی بین المللی آزادی عمل کشورها را متناسب با قدرتشان هم افزایش میدهد و هم محدود میکند.
ج) رابرت کوهن و جوزف نای در تحلیل پیشتاز خود تأکید میکنند که وابستگی متقابل در سادهترین تعریف به معنای وابستگی دوجانبه است ... دیدگاه ما به طور ضمنی نشان میدهد که ارتباطات وابستهی متقابل همواره هزینههایی در بر خواهد داشت، زیرا وابستگی متقابل خودمختاری را محدود میکند. آنها تأکید میکنند که
خیزش عمومی وابستگی دوجانبه در دهههای اخیر - که آن را تا حدود زیادی ناشی از مبادلات فزایندهی اقتصادی میدانند- میتواند محدودیتهایی را از جمله در مورد کاربرد قدرت نظامی، بر دولتها تحمیل کند. درواقع وابستگی متقابل در سیاست جهانی به وضعیتی اشاره دارد که میتواند به عنوان وسیلهای برای نشان دادن عزم و اراده به حل اختلافات در مورد مسائل جهانی باشد. با توجه به مفهوم و مولفههای ذکر شده درباره وابستگی متقابل اقتصادی مشخص گردید با عملیاتی شدن آن میتوان به شکلگیری روابط راهبردی بین ایران و چین در بلندمدت امیدوار بود. در ادامه برای چگونگی شکل گیری روابط راهبردی بین ایران و چین ابتدا به شناخت ساختار سیاسی چین و سپس فرصتها و کانالهای ایجاد روابط راهبردی بین ایران و چین پرداخته شده است.
استناد به تجربه آمریکا و اتحادیه اروپا نشان دهنده کارآمدی وابستگی متقابل در بالا بردن سطح تعاملات و روابط راهبردی طرفین است. از همین رو با توجه به شرایط تحریم، ایران میتواند با استفاده از روابط دو جانبه پیچیده به تقویت خود و چین در خاورمیانه اقدام کند. در نتیجه حمایت و توسعه منافع اقتصادی چین در خاورمیانه و بالا بردن تعاملات بین دو کشور اقدامات آمریکا علیه هر دو کشور را تا حد قابل توجهی خنثی میکند.
*محمدعلی رحیمی نژاد (دانشجوی دکتری روابط بین الملل)
انتهای پیام/م
نظر شما