خبرگزاری میزان – کتاب «مسافران جادههای سرد» رمانی نوشته مجید محبوبی ۱۳۵۲ است. این کتاب روایتی است از زندگی پسربچهای که در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی و درگیریهای کردستان و آذربایجان غربی با خروج مادر و خواهرش از منزل، روبرو میشود.
آنها به دلیل اختلاف نظر با پدرش از خانه رفتهاند. به دنبال این اتفاق پدر و پسربچه به دنبال یافتن رد و نشانی از مادر به راه میافتند و در مسیر جستجو هر دو به دست اشرار ضد انقلاب دستگیر میشوند اما در نهایت پدر آزاد و پسر گروگان باقی میماند.
این داستان بلند سعی کردهاست در کنار نمایش اختلاف نظرهای موجود به نوعی در راه رفع سوء تفاهمها نیز گام بردارد.
- بیشتر بخوانید:
- برای مطالعه معرفى آخرین كتب منتشر شده اینجا کلیک کنید
بخشی از کتاب:
برف همچنان میبارید و من داشتم در میان دریایی از غم و غصه غرق میشدم. معلق مانده بودم بین زمین و آسمان. دلتنگ بودم، دلتنگتر از همیشه. حتی دلتنگتر از وقتی که اول صبح از خواب بلند شدم و دیدم مادر و سلما مرا تنها گذاشتهاند و رفتهاند. دلتنگتر از همیشه. دلتنگتر از همیشه. بغض سنگینی راه گلویم را بسته بود. دلم میخواست بلند گریه کنم. دلم میخواست گریه کنم و صدای گریهام در آن شب تاریک و پر از سکوت کوهستانهایی که شبحی از آنها از حیاط دیده میشد، بپیچد و به گوش مادر و سلما برسد. دلم میخواست پدرم را بگیرم زیر مشت و لگد و دق دلم را سر او خالی کنم که دیگر هیچوقت کاری به کار مادرم نداشته باشد. هیچوقت با مادرم دعوا نکند. هیچوقت سر او داد نزند. هیچوقت او را زیر مشت و لگد نگیرد. دلم میخواست خودم را بزنم. مثل مادر که هر وقت عصبانی میشد، هر وقت با پدر دعوا میکرد، توی سر خودش میزد.
انتهای پیام/
نظر شما