شناسهٔ خبر: 43670357 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه تعادل | لینک خبر

مرور سناریوهای محتمل پیروزی و باخت بایدن- ترامپ

بی‌تاثیر بر واقعیت اقتصاد ایران

پویا ناظران در تحلیلی جامع آخرین وضعیت انتخابات امریکا و تاثیر آن بر اقتصاد ایران را بررسی کرده است.

صاحب‌خبر -

پویا ناظران در تحلیلی جامع آخرین وضعیت انتخابات امریکا  و تاثیر آن بر اقتصاد ایران را بررسی کرده  است. متن کامل این تحلیل از  صفحه شخصی این کارشناس اقتصادی در فضای مجازی برای آگاهی مخاطبان روزنامه  « تعادل»   در ادامه می‌آید.

این سه‌شنبه انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا است. انتخاباتی که به‌طور بی‌سابقه‌ای خیلی‌ها هم در امریکا هم در خارج از امریکا منتظر آن هستند. در اینجا اول مروری بر سناریوهای محتمل در این انتخابات می‌کنیم و بعد تبعات آن را بر اقتصاد امریکا، دنیا و همین طور اقتصاد کشور بررسی می‌کنیم.  از نظرسنجی‌ها برمی‌آید که در سطح ملی بایدن 8 درصد از ترامپ جلوتر است. اما رییس‌جمهور امریکا توسط کالج الکترال برگزیده می‌شود. هر ایالت هم به تعداد نمایندگانش در کنگره، نماینده در کالج الکترال دارد. این یعنی برای یک نامزد فرقی نمی‌کند که 51 درصد آرای یک ایالت را ببرد یا 70 درصد یا 100 درصد. همین که اکثریت آرا را در آن ایالت به دست بیاورد تعداد مشخص کرسی الکترال به حزبش می‌رسد. این می‌شود که در انتخابات امریکا همیشه تاکید بر ایالت‌هایی است که رقابت از همه تنگاتنگ‌تر و نظرسنجی‌ها به 50-50 نزدیک‌ترند.  امسال سه ایالتی که رقابت در آنها از هم تنگاتنگ‌تر است، اوهایو، جورجیا و کارلونیای شمالی‌ استند. نظرسنجی‌‌ها حاکی از این استند که اقبال به دو نامزد در اوهایو مساوی است و در جورجیا و کارولونیای شمالی بایدن یک درصد جلوتر است.  این یک درصد جلوتر بودن کم است یا زیاد؟ منطق نظرسنجی این است که مشت نمونه خروار است. آن مشت البته هرچقدر بزرگ‌تر باشد نمونه دقیق‌تری از خروار است اما همیشه جای قدری خطا وجود دارد. خطایی که می‌تواند به نفع هر کدام از طرفین باشد. هم به نفع بایدن و هم به نفع ترامپ. به خاطر آن خطا فاصله یک درصدی چندان فاصله معنی‌داری نیست. کاملا طبیعی است که آرای یک ایالت دو تا سه درصد با آرای نظرسنجی‌ها متفاوت باشد. پس وقتی می‌گوییم توی جورجیا بایدن یک درصد جلوتر است ممکن است که ترامپ با اختلاف دو درصدی برنده بشود ممکن هم است بایدن با اختلاف 4درصدی برنده بشود. یک همچین اختلافی بین نتیجه یک انتخابات و نظرسنجی‌ها کاملا طبیعی است. اما چون بایدن در ایالت‌های دیگری هم جلو است حتی اگر اوهایو، جورجیا و کارولینای شمالی را ببازد شانس برنده شدن دارد. منتها به شرطی که در فلوریدا، آریزونا و پنسلوانیا پیروز بشود. در حال حاضر نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که بایدن در فلوریدا 2 درصد، در آریزونا 3 درصد و در پنسیلوانیا 5 درصد جلوتر از ترامپ است. به این دلایل بایدن شانس خوبی برای پیروزی دارد. اما مگر همین نظرسنجی‌ها در مورد هیلاری کلینتون همچنین نمی‌گفتند، ولی اشتباه از آب درآمد؟ پس نظرسنجی‌ اصلا به درد نمی‌خورند. به درد می‌خورند؟ اولا فاصله بایدن با ترامپ در نظرسنجی‌ها بیشتر از فاصله‌ای است که کلینتون با ترامپ داشت. ثانیا در انتخابات قبل، آرای کل در سطح کشور اتفاقا خیلی به نتیجه نظرسنجی‌ها نزدیک‌ بود. اگه خاطرتان باشد در انتخابات گذشته هیلاری کلینتون مجموع آرای بیشتری داشت ولی چون تعداد نمایندگانش در کالج الکترال بیشتر نبود باخت. خب چرا تعداد نماینده‌های او در کالج الکترال کمتر از آنی بود که پیش‌بینی می‌شد. یک نظرسنجی درسطح ایالتی بود و خطای نظرسنجی‌ها در اکثر ایالت‌ها هم اتفاقا مورد انتظار بود اما نظرسنجی‌های انتخابات گذشته یک خطای سیستمی داشتند که به‌طور مشخص در پنسیلوانیا، میشیگان و ویسگانسین موجب غافلگیری شد. وقتی نظرسنج‌ها زنگ می‌زنند و نظر می‌گیرند گاهی مثلا خانم‌ها بیشتر از آقایان به نظرسنجی‌ها جواب می‌دهند یا مثلا افراد مسن بیشتر از جوان‌ها جواب می‌دهند لذا به ویژگی پاسخ‌دهنده‌های یک نظرسنجی‌ نگاه می‌کنند و متناسب با داده‌ سرشماری نفوذ نتیجه نظرسنجی هر منطقه را تنظیم می‌کنند تا با ترکیب جمعیتی واقعی آن منطقه هماهنگ بشود. یعنی مثلا اگر می‌دانند در فلان منطقه 50 درصد رای‌دهنده‌ها خانم استند ولی در نظرسنجی‌‌شان 70 درصد خانم‌ها شرکت کردند، در نتیجه نظرسنجی وزن خانم‌ها را کاهش می‌دهند و وزن نظر آقایان را افزایش می‌دهند تا متناسب با ترکیب جمعیتی آن منطقه شود. و لذا انعکاس دقیق‌تری از نظرات مردم آن منطقه باشد. اینگونه تنظیم نتایج نظرسنجی بر مبنای فاکتورهای مختلف ترکیب جمعیتی مثل نژاد، جنسیت، سن و... متعارف است. اما در انتخابات گذشته یک فاکتور مهم مغفول بود و آن هم تحصیلات بود. از قضا در انتخابات گذشته به‌طور غیرعادی افراد باتحصیلات پایین کمتر به نظرسنجی‌ها پاسخ می‌دادند ولی بیشتر به ترامپ رای دادند. این مساله به خصوص در سه ایالت پنسیلوانیا، میشیگان و ویسگانسین خیلی شدید بود و باعث غافلگیری تحلیلگران سیاسی شد. در نظرسنجی‌های امسال این خطای سیستمی رفع شده لذا نظرسنجی‌های امسال قابل اتکاترند. البته نظرسنجی همیشه خطا دارد چرا که مشت تقریبا نمونه خروار است نه دقیقا. بر مبنای همین خطا، شبیه‌سازی‌هایی انجام می‌شود. در یک مطالعه‌ای که صدها سناریوی مختلف خطا در نظرسنجی‌ها بررسی شده بود 90 درصد سناریوها به پیروزی بایدن و 10 درصد سناریوها به پیروزی ترامپ منجر شد. پیروزی بایدن قطعی نیست. اما محتمل‌تر از پیروزی ترامپ است. 9 برابر محتمل‌تر است.

اتفاقی که یک درصد احتمال وقوع دارد هم گاهی رخ می‌دهد چه برسد به اتفاقی که 10 درصد احتمال وقوع دارد. منتها احتمالش کم است. در تحلیل، سناریوهای مختلف را بررسی می‌کنیم نه چون می‌خواهیم به یک پیشگویی قطعی برسیم بلکه می‌خواهیم با محاسبه احتمال هر سناریو، بببینیم چقدر بابت مدیریت ریسک یک سناریو باید هزینه بپردازیم.

این به خصوص برای بازارهای مالی مهم است و بر قیمت دارایی‌های مالی مختلف اثر می‌گذارد. پس وقتی می‌بینیم شانس پیروزی بایدن 90 درصد است، به این معنی نیست که پیروزی‌اش قطعی است بلکه 90 درصد به ما می‌گوید تا چقدر می‌صرفد بابت مدیریت یا بیمه ریسک دارایی‌های مختلف‌مان نسبت به پیروزی بایدن هزینه بپردازیم.

در بازی تخته نرد نمی‌دانید وقتی رقیب‌تان تاس را بیندازد چند می‌آورد. شانس اینکه جفت شش بیاورد حدود سه درصد است. ولی خب گاهی جفت شش می‌آورد. می‌داند شانس اینکه مجموع دو تاسش بین شش تا هشت باشد خیلی بیشتر است تا اینکه مثلا جفت یک یا جفت شش بیاورد. اما به هرحال 21 سناریوی مختلف در این تاس انداختن رقیب‌تان محتمل است. شما احتمال هر کدام را لحاظ می‌کنید و مهره‌هایتان را جوری می‌چینید که ریسک‌تان را مدیریت کنید. یعنی بین تمایل به سریع حرکت کردن و محافظه‌کاری کردن تعادلی برقرار می‌کنید که شانس‌تان را برای بردن افزایش بدهد. برای بازارهای مالی مواجهه با انتخابات هم همین‌جوری است. نمی‌دانند این تاس که بیفتد چه عدد را نشان می‌دهد، ولی سناریوهای مختلف و احتمال هر کدام را لحاظ می‌کنند تا ریسک خودشان را متناسب با اون مدیریت کنند. یک نکته جالب انتخابات امسال این است که برخلاف انتخابات گذشته کسانی که سر نتیجه انتخابات شرط‌بندی می‌کنند با نظرسنجی‌ها موافق نیستند. در حالی که نظرسنجی‌ها حاکی از 90 درصد شانس پیروزی بر بایدن هستند.از قیمت شرط‌بندی‌ها برمی‌آید که شانس بایدن برای پیروزی حدود 65 درصد است احتمالا به این خاطر است که برعکس انتخابات‌های گذشته ما با دو خروجی مواجه نیستیم بلکه این انتخابات سه‌شنبه می‌تواند یک خروجی سومی هم داشته باشد. خروجی‌ای که نظرسنجی‌ها نمی‌توانند منعکس کنند ولی شرط‌بندی‌ها مجبورند لحاظ کنند.

   خروجی سوم انتخابات امریکا؟

این خروجی‌ سوم چه است؟ اول یک مقدمه بگویم. در انتخابات‌های امریکا، شش هفت تا حزب شرکت می‌کنند اما به جز حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، بقیه یک درصد آرا را هم به دست نمی‌آورند لذا اگرچه روی برگ رای استند، اما صحبتی از آنها نمی‌شود. همیشه انتظار این است که یا نماینده دموکرات پیروز می‌شود یا نماینده جمهوری‌خواه و این مساله هم تا آخر شب سه‌شنبه که می‌شود چهارشنبه صبح ایران، مشخص می‌شود. یعنی امریکایی‌ها عادت دارند که امروز رای بدهند و تا آخر شب نتیجه معلوم باشد و با دانستن اینکه رییس‌جمهور بعد کیست بروند بخوابند. اینکه همواره نتیجه انتخابات تا آخر معلوم می‌شده دو دلیل اصلی داشته است؛ دلیل اولش شمارش سریع برگه‌های رای با دستگاه است و دلیل دومش چیزی به نام اگزیدپل است. اگزیدپل یعنی چی؟ شرکت‌های نظرسنجی در تعدادی از صندوق‌های اخذ رای ایالت‌های حساس، ایالت‌هایی که نظرسنجی‌ها به 50-50 نزدیک است، از کسانی که رای دادند نظرسنجی می‌کنند که به کی رای دادید. این خیلی فرق می‌کند با وقتی که قبل از انتخابات می‌پرسیم به کی رای خواهی داد؟ چون در آن صورت ممکن است نظرش تغییر کند اینجا می‌پرسند به کی رای دادی؟ و پاسخ این سوال خیلی معتبرتر است و به نتیجه رسمی انتخابات نزدیک‌تر. این اگزیدپل‌ها از طرفی کمک می‌کنند جلوی فساد برگزارکننده‌های انتخابات گرفته شود و خب طبعا اعتماد عمومی نسبت به نتایج انتخابات را افزایش می‌دهند. از سویی باعث می‌شوند سریع‌تر به تصویر خوبی از نتیجه انتخابات برسیم چون نتایج این نظرسنجی‌ها در طول عصر، به تدریج توسط رسانه‌ها منتشر می‌شود به همین دلیل حدود نصفه شب نامزد برنده معلوم است. در امریکا نامزد بازنده باختش را می‌پذیرد و به رقیبش تبریک می‌گوید. این پذیرش باخت برای ثبات یک جامعه دموکراتیک خیلی مهم است. یک انتخابات بر چهار پایه استوار است: یک، رقابت آزاد و سالم بین نامزدها دو. آزادی مردم در رای دادن به نامزد دلخواهشان. سه. شمارش دقیق آن آرا انعکاس سریع نتیجه و سازوکار بازشماری چهار. پذیرش باخت از سوی بازندگان انتخابات تا فرایند انتقال قدرت شروع شود.  هر چهار مورد با هم کمک می‌کنند تا انتخابات ابزاری صلح‌آمیز و متمدنانه برای انتقال قدرت در یک جامعه دموکراتیک بشوند بدون هرکدام از این چهار مورد انتخابات مثل میزی است که یک پایه‌اش شکسته باشد. بی‌ثبات می‌شود و جامعه را به بی‌ثباتی می‌کشد.

   2 چالش جدید امریکا در انتخابات پیش رو

 امسال امریکا با دو چالش جدید مواجه است. از طرفی کرونا رای دادن شمارش دقیق و انعکاس سریع آن آرا را با چالش مواجه کرده و از طرفی به نظر می‌آید ترامپ روحیه پذیرش شکست ندارد. کرونا حضوری رای دادن را خطرناک کرده است، اما خوشبختانه امریکا سازوکار رای دادن پیش از موعد را دارد. چرا در هر انتخاباتی مهم است که هر کس بیش از یک بار رای ندهد؟ در ایران با مهر توی شناسنامه مطمئن می‌شویم کسی بیش از یک بار رای نداده است. در امریکا خبری از مهر و شناسنامه نیست. هر کسی بخواهد رای بدهد باید قبلش نزد دولت ایالتی ثبت نام کرده باشد و آنها یک محل رای در محله‌ خود آن فرد برایش تعیین می‌کنند جای دیگری نمی‌تواند رای بدهد. یک برگه رای به اسمش صادر می‌شود که فقط در آن شعبه موجود است. این مساله را هم در نظر داشته باشید که مطابق قانون، انتخابات امریکا باید روز سه‌شنبه برگزار شود. خب این یعنی اگر کسی محل کارش از خانه‌ فاصله داشته باشد روز انتخابات رای دادن برایش مشکل می‌شود. اگه مسافرت باشد که دیگر هیچی. برای همین همه ایالت‌ها سازوکار رای دادن پیش از موعد را دارند. یعنی در هفته‌های قبل از روز انتخابات، افراد می‌توانند بروند به محل‌های مشخصی و رای‌شان را بدهند. حتی افراد می‌توانند تقاضا بدهند که برگه رای‌شان از طریق پست برایشان ارسال بشود. بعد می‌توانند توی خانه پر کنند یا حضوری برگردانند یا پست کنند منتها اگر پست کنند باید تا قبل از پایان روز انتخابات مهر اداره پست روی پاکت رای خورده باشد. اگر نه، رای شمرده نمی‌شود. ارسال پستی رای هم به این صورت است که برگه رای را پر می‌کنند و داخل پاکتی می‌گذارند روی پاکت امضا می‌کنند و آن را داخل پاکت دومی می‌گذارند در روی آن تمبر می‌زنند و می‌فرستند. در رای دادن حضوری می‌شود با گواهینامه یا چیزهایی مشابه احراز هویت کرد. در رای دادن پستی، از طریق انطباق آن امضای روی پاکت احراز هویت می‌کنند. به خاطر کرونا، امسال رای پستی به‌طور بی‌سابقه‌ای زیاد شده است. از سوی دیگر هم حساسیت این انتخابات مشارکت در انتخابات را افزایش داده است این شده نور علی نور. مثلا تا همین امروز ایالت تگزاس بیش از 9 میلیون رای دریافت کرده است. در حالی که در انتخابات قبل مجموع کل آرای ماخوذه تگزاس، 8.9 میلیون بود تازه هنوز چند روز دیگر هم مانده که رای جمع کنند. در انتخابات گذشته 13 میلیون نفر در کل امریکا شرکت کرده بودند اکثرشان هم روز انتخابات رای داده بودند. امسال تا پنجشنبه در حالی که چهار روز تا انتخابات مانده، 85 میلیون رای دریافت شده است. 35 میلیون برگه رای هم است که پست شده و هنوز برنگشته که وقتی برگردد، تعداد کل را می‌رساند به 120 میلیون. این رقم خیلی بالایی است به خصوص که هنوز تا سه‌شنبه فرصت باقی مانده است. یک چالش این حجم آرای پستی این است که آن سازوکار اگزیدپل دیگر کار نمی‌کند. مساله دیگر این است که بر مبنای نظرسنجی‌ها می‌دانیم که احتمال استفاده از پست برای رای دادن بین دموکرات‌ها دو برابر جمهوری‌خواه‌ها است. احتمال رای حضوری پیش از روز انتخابات، بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان تقریبا یکسان است اما احتمال رای حضوری در روز انتخابات بین جمهوری‌خواهان بیشتر از دموکرات‌هاست. یک نکته دیگر هم در نظر داشته باشید آن هم اینکه پردازش رای پستی بیشتر از پردازش رای حضوری طول می‌کشد. چون امضای روی پاکت رای باید چک شود. این یعنی اینکه احتمال است که سه‌شنبه‌شب رای ترامپ جلو باشد. چون بیشتر آرای شمارش شده آرایی است که همان روز حضوری اخذ شده‌اند، اما بعد چهارشنبه که نتیجه رای‌های پستی اضافه شود، ممکن است بایدن جلو بزند. حالا این را هم در نظر بگیریم که اولا ترامپ ظرفیت پذیرش شکست را ندارد. ثانیا اگر شکست بخورد خانواده ترامپ در معرض ریسک مسائل قضایی جدی‌ای است.

   سناریوی عدم پذیرش شکست

اینجاست که می‌رسیم به سناریوی سوم و آن هم عدم پذیرش شکست از سوی نامزدهای انتخاباتی است. اختلاف نظر بین تحلیلگرهای سیاسی امریکا بر سر این ریسک بر سر این سناریوی سوم، خیلی زیاد است و با توجه به اینکه چنین چیزی سابقه نداشته این همه اختلاف نظر هم تعجبی ندارد. آخرین باری که اتفاق نسبتا مشابهی رخ داد سال 2000 بود. ولی آن هم یک تفاوت مهم داشت. اختلاف رای بوش پسر در ایالت فلوریدا خیلی کم بود. نهایتا رسید به 350 تا رای. دموکرات‌ها خواهان بازشماری بودند و طبیعتا جمهوری‌خواهان می‌خواستند جلوی بازشماری را بگیرند تا بوش برنده شود. بازشماری شروع شد ولی کار به دادگاه کشید و نهایتا دادگاه عالی حکم به توقف بازشماری داد. در اینجا الگور هنوز راهکارهای قانونی برای پیگیری مساله داشت. منتها از آنجا که منافع آن پیگیری به هزینه‌های اجتماعی کش آمدن انتخابات نمی‌ارزید، تصمیم گرفت شکست را بپذیرد. ترامپ چنین روحیه‌ای ندارد با توجه به اینکه رای‌های پستی اکثرا دموکرات هستند پیش‌بینی می‌شود که ستاد انتخاباتی ترامپ تمام تلاشش را بکند تا با راهکارهای قانونی و قضایی آرای پستی هرچه بیشتری را ابطال کند و جلوی شمارش‌شان را بگیرد. در انتخابات گذشته حدود سه دهم درصد آرای ماخوذه باطل می‌شدند باید دید امسال چه می‌شود.

   3 مزیت ترامپ در انتخابات

ترامپ امسال سه تا مزیت دارد. یکی جایگاه ریاست‌جمهوری است، دوم وجود قضات متعددی است که در این سال‌ها در دادگاه عالی و دادگاه فدرال چیده است، سوم حمایت گروه‌های راست‌افراطی و تندرو است. اما از سوی دیگر سازوکار انتخابات امریکا به نحوی است که رییس‌جمهور نقش کمی در برگزاری انتخابات و شمارش آرا دارد. لذا قدرت اجرایی‌اش خیلی به دردش نمی‌خورد. ترامپ بدش نمی‌آمد انتخابات را عقب بیندازد ولی نتوانست چنین کند. چون سازوکار انتخابات امریکا تا حد زیادی مستقل از رییس‌جمهور و در سطح دولت ایالتی عمل می‌کند. گروه‌های راست افراطی که تا حد زیادی در طول بهار و تابستان علنی شدند تحت نظارت اف‌بی‌آی هستند و احتمالا اگر بخواهند دست به کار شوند دستگیری وسیعی صورت می‌گیرد. یک نمونه‌اش را در دستگیری افراطی‌هایی که قصد دزدیدن فرماندار میشیگان داشتند را دیدیم. قوانین قرار است به شکلی باشند که نتیجه انتخابات انعکاسی از برآیند آرای مردم باشد. اما قوانین همیشه خلأ دارند چراکه پیش‌بینی همه حالات دشوار است. یک تیم وکالتی توانمند سعی می‌کند که از تناقضات و ابهامات قانون به نفع خودش استفاده کند و به نظر می‌آید برنامه ستاد انتخاباتی ترامپ برای روزها و هفته‌های بعد از انتخابات دقیقا همین است. اما خب تکنوکراسی امریکا و حزب دموکرات هم بیکار ننشستند باید دید این تلاش‌های فضایی به کجا می‌رسد. برخی پیش‌بینی می‌کنند پیروزی بایدن چنان قاطع باشد که ترامپ لاجرم شکست را بپذیرد و نهایتا دیگر تا جمعه نتیجه انتخابات مشخص باشد. برخی می‌گویند ترامپ را نباید دست‌کم گرفت. اختلاف نظر در این خصوص زیاد است. ولی به نظر می‌آید برآیندش این است که به احتمال 50 درصد بایدن چنان پیروزی قاطعی به دست می‌آورد که ستاد انتخاباتی ترامپ مسیری پیش پایش قرار نمی‌گیرد. 10 درصد احتمال است که ترامپ پیروز قاطع انتخابات باشد و 40درصد هم احتمال است که چند هفته‌ای تکلیف رییس‌جمهور بعدی امریکا مشخص نباشد. البته به هرحال بر مبنای قانون اساسی تکلیف ریاست‌جمهوری تا نیمه دی‌ماه و با شکل‌گیری کنگره جدید روشن می‌شود و دو هفته بعد روز اول بهمن رییس‌جمهور آینده ادای سوگند می‌کند.

   اثر زمان اعلام پیروزی دو نامزد روی بازارها

 اما اینکه چه زمانی بفهمیم آن رییس‌جمهور آینده کیست محل بحث است. شاید همین پنجشنبه مشخص شود شاید هم قدری بیشتر طول بکشد. اگر تعیین تکلیف انتخابات چند روز یا چند هفته طول بکشد می‌شود انتظار داشت که در آن مدت قیمت جهانی طلا و بازارهای مالی امریکا پرنوسان باشد. با هر تحول جدیدی در آن کشمکش قضایی، طلا و سایر دارایی‌های مالی بالا و پایین خواهند شد تا بالاخره تکلیف معلوم شود و بازارها به تعادل برسند.

   اثر انتخابات امریکا بر اقتصاد ایران

حالا برسیم به سوال آخر، نتیجه انتخابات امریکا چه اثری بر اقتصاد کشور دارد. به نظر می‌آید در داخل کشور تصور بر این است که اگر بایدن رییس‌جمهور شود به برجام برمی‌گردد، تحریم‌ها را برمی‌دارد و قیمت دلار و بورس سقوط می‌کند و اگر ترامپ رییس‌جمهور شود، کسی که در چهار سال گذشته باعث شده ارزش ریال یک‌دهم شود، در چهار سال آینده زمینه‌ساز چه چیزی در کشور می‌شود. ارزیابی من متفاوت است. من فکر می‌کنم نه بایدن آنچنان دلار به اقتصاد کشور سرازیر می‌کند و نه ترامپ چنان تهدید امنیتی برای کشور است. بایدن گفته که اگر رییس‌جمهور بشوم به برجام برمی‌گردم اما نگفته است که مفت و مجانی و بی‌قید و شرط برمی‌گردم. در قاموس امریکایی‌ها اینکه یک کاری را حاضرم بکنم به این معنی نیست که حاضرم مفتی انجام دهم. یعنی اگر هزینه‌اش را بدهی آماده‌ام انجام بدهم. این فقط در مورد روابطشان با ایران یا حتی فقط سیاست‌ خارجی‌شان نیست در همه مناسبات‌شان حتی بین خودشان بده‌بستان برقرار است بالاخره بیزینس می‌کنند خیریه که راه نینداخته‌اند. چین و روسیه همچنین روشی دارند. دنبال منافع خودشان هستند. وضعیت کنونی را نقطه صفر می‌گیرند و حالا از اینجا چانه‌زنی‌ها سر بده‌بستان شروع می‌شود. ترامپ هم حاضر بود به برجام برگردد به شرطی که امتیازاتی که می‌خواست را بگیرد. من گمان می‌کنم بایدن هم برای برگشتن به برجام امتیازاتی بخواهد. البته احتمالا لیست مطالبات بایدن با لیست ترامپ متفاوت باشد اما به هرحال یک لیستی خواهد بود. عرصه سیاسی امریکا، عرصه چانه‌زنی لابی‌های مختلف است. همه آنها به بایدن فشار می‌آورند تا مطالبات خودشان را در لیست مطالبات بایدن بگنجانند. برخی مجبورش می‌کنند مطالبات حقوق بشری از ایران داشته باشد برخی مجبورش می‌کنند مطالبات نظامی و امنیتی برای منطقه داشته باشد. باید صبر کرد و دید که برآیند این مطالبات چیست ولی هرچی باشد بعید است مفت باشد. سیستم‌شان مفتی کار نمی‌کند. علاوه بر آن اگر دقت کنید اوباما در دور دومش با ایران مذاکره کرد. علتش این است که توافق با ایران از آن موضوعاتی است که در مناظرات انتخاباتی امریکا دردسر می‌شود. رقیب انتخاباتی از گروگانگیری تا مقر سربازان امریکایی در لبنان تا پایگاه عین‌الاسد همه را جلوی چشمان مخاطب امریکایی رو می‌کند و رقیبش را بابت مذاکره و توافق با ایران سرزنش می‌کند. توافق با ایران در انتخابات‌های امریکا امتیاز سیاسی به حساب نمی‌آید برای همین هم اوباما گذاشت برای دور دوم. بایدن اگر پیروز بشود دوره اولش را شروع می‌کند اگر بخواهد چهار سال دیگر مجددا شرکت کند فعلا به نفعش نیست به ایران امتیاز بدهد حتی اگر در قبالش امتیازی هم گرفته باشد اما خب چهار سال دیگر بایدن 82 ساله است شاید دیگر نخواهد در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند اما در آن صورت هم خانم کامالا هریس معاونش حتما شرکت می‌کند و لذا بعید است بگذارد بایدن با ایران مذاکره کند وقتی اوباما با ایران مذاکره کرد بایدن معاون اولش بود و کاملا موافق بود آن موقع بایدن علاقه‌ای به رییس‌جمهور شدن نداشت علاوه بر آن جان کری هم علاقه زیادی به مذاکره با ایران داشت یعنی مجموعه اوباما، بایدن و کری آن موقع یک تیم همراهی را شکل داد فعلا معلوم نیست وزیر خارجه بایدن کیست اما وزیر خارجه هر کسی باشد احتمالا کامالا هریس در هر حال با چنین مذاکراتی همراهی نکند دلیل دیگر که مذاکرات برجام شکل گرفت حساسیت شخصی اوباما روی اسراییل بود اوباما که اقلیت نژادی بود نژادپرستی را بیش از سایر سیاسیون امریکا درک می‌کرد اوباما نژادپرستی را در رفتار رژیم اسراییل می‌دید و دل خوشی از آنها نداشت البته مخالفتش با سیاست‌های اسراییل را در حدی که در مقام رییس‌جمهور امریکا جا داشت و می‌توانست بروز می‌داد اما می‌شود گفت همه کسانی که در دهه‌های اخیر رییس‌جمهور امریکا بودند مخالف‌ترین افراد با اسراییل بودند و همین باعث می‌شد برای توافق با ایران مقاومت بیشتری در برابر لابی اسراییل بکند من چنین مقاومتی در بایدن نمی‌بینم در خانم کامالا هریس که اصلا.

   ایران در اولویت‌های بایدن نیست!

اگر بایدن پیروز بشود لیست بلندبالایی از اولویت‌ها دارد که ایران در چند صفحه اولش هم نیست اولا امریکا بد جوری با کرونا درگیر است و این تبعات اقتصادی و اجتماعی مهمی داشته و دارد که تمرکز و انرژی رییس‌جمهور بعدی را می‌طلبد ثانیا ترامپ رابطه امریکا با متحدین اروپایی را خیلی خراب کرده و بایدن باید آن را ترمیم کند ثالثا ترامپ رابطه امریکا و چین را پرتنش کرده و این هزینه مصرف‌کننده امریکایی را بالا برده بایدن باید راهی برای غلبه چالش چین پیدا کند به نحوی که هم جایگاهش را به چین نبازد هم به مصرف‌کننده امریکایی فشار نیاید. رابعا مهار روسیه، امروز به اولویت بالایی برای امریکا تبدیل شده است به خصوص که روسیه در انتخابات امریکا مداخله کرده و امریکایی‌ها احساس می‌کنند ترامپ در برابر پوتین نوعی وادادگی داشته است. خامسا در دوره ترامپ تکنوکراسی امنیتی و غذایی امریکا تضعیف شده و ترمیم آن برای بایدن اولویت خیلی بالایی دارد. همه اینها بیش از چهار سال کار است. وسط این همه تنش و چالش بزرگ که رفعشان آثار مهمی بر کیفیت زندگی مردم امریکا می‌گذارد. انتظار می‌رود که اگر بایدن پیروز بشود برخی در داخل کشور هول بشوند دلار و طلاهاشان را بفروشند اما من مطمئن نیستم پیروزی بایدن دست‌کم به این سرعت و به این زودی دسترسی ایران به منابع ارزی را فراهم کند لذا گمان می‌کنم چنان واکنش از سوی بازار گذرا باشد و نهایتا چند ماه بعد از آغاز دولت بایدن برای بازار مشخص می‌شود که خبر خاصی نیست و لذا وضعیت به روال گذشته خودش برگردد.

   اثر پیروزی ترامپ روی اقتصاد ایران

 گمانه‌زنی در مورد ترامپ این است که اگر ترامپ پیروز بشود ترامپی که به گمان برخی ظرف چهار سال ارزش ریال را یک‌دهم کرد، ظرف چهار سال آینده چه می‌کند. اولا ترامپ ارزش ریال را یک‌دهم نکرد شاید محکم‌ترین لگد را وزیر اقتصاد دولت یازدهم به ریال زد وقتی اصرار داشت به‌رغم رشد نقدینگی قیمت دلار را سرکوب کند تا همین نیمه شهریور قیمت ارز متناسب بود با رشد نقدینگی و کاهش اندازه بخش واقعی اقتصاد. رشد نقدینگی که تقصیر ترامپ نیست. یک امر داخلی است البته کوچک شدن بخش واقعی اقتصاد متاثر از تحریم‌های ترامپ بود اما متاثر از سیاست‌های وزارت صمت و سازمان برنامه و بانک مرکزی هم بود. رشد نقدینگی به تمامی امر داخلی است پس نمی‌شود گفت ترامپ این کار را کرد. ترامپ بی‌تاثیر نبود اما عمده یک‌دهم شدن ارزش ریال ناشی از سیاست‌های اقتصادی اتخاذ شده در داخل بود. می‌شد به‌رغم همه اقدامات ترامپ شاهد کاهش خیلی کمتری در ارزش ریال باشیم اما به هر حال فارغ از اینکه وضعیت اقتصادی کنونی کشور تقصیر ترامپ یا مسوولان کشور است. بین ایرانی‌های مقیم امریکا دیده می‌شود کسانی که به ترامپ رای می‌دهند به امید اینکه ترامپ حکومت ایران را سرنگون کند. مشابه این رفتار را بین کوبایی‌ها فلوریدا می‌بینیم که سال‌هاست عموما به نامزد جمهوری‌خواه رای می‌دهند باور آنها این بوده که دموکرات‌ها به دنبال برقراری رابطه با کوبا هستند ولی یک رییس‌جمهور جمهوری‌خواه رژیم کاسترو را ساقط می‌کند می‌بینیم که بیش از 50 سال است حکومت کاسترو برقرار است.

   اثر لغو تحریم‌ها بر اقتصاد ایران؟

 پس نه بایدن دلارها را به کشور سرازیر می‌کند نه ترامپ چیزی را عوض می‌کند اما بیاییم یک لحظه تصور کنیم بایدن تحریم‌ها را برداشت و ما شروع کردیم به نفت فروختن. در این صورت، دولت پولدار می‌شود چند صباحی قیمت‌ها پایین می‌آید البته قیمت جنس وارداتی و طبعا موجی از تولیدکننده‌ها داخلی هم ورشکست می‌شوند اما بعدش چی؟ نفت که بالاخره تمام می‌شود نباید بشود مملکت را بدون نفت اداره کرد؟ اصلا فرض کنیم نفت داریم اهمیتی برای نسل‌های بعد قائل نیستیم این نفت مگر چقدر دیگر خریدار دارد الان 10 میلیون خودروی برقی در جاده‌های دنیا حرکت می‌کنند 10 سال پیش هیچی نبود پیش‌بینی می‌شود 10 سال دیگر تعداد خودروهای برقی به 100 میلیون برسد و اکثرشان هم برقشان را از منابع تجدیدپذیر بگیرند الان قریب نیمی از تقاضای نفت برای حمل و نقل و جاده‌ای است که می‌شود برقی. همین الان هم نفت زیر 40 دلار است تصور کنید در سال‌های آینده قیمت نفت چه می‌شود. ما بالاخره باید بتوانیم این کشور را بدون نفت اداره کنیم یا نه؟ حالا چه این نفت تحریم باشد چه متقاضی نداشته باشد فرقی ندارد. نمی‌شود روی نفت برای اداره کشور حساب کرد. اما سهل یا دشوار، بایدن یا ترامپ به حال و آینده این مملکت فرق چندانی ندارند تغییر و اصلاح را باید در داخل یافت. در انتخابات سه‌شنبه دو ریل سیاست‌گذاری خیلی متفاوت پیش روی مردم امریکا است که باید یکی را انتخاب کنند در انتخابات‌های امریکا معمولا این طور نیست اتفاقا دو نامزد خیلی شبیه به هم‌اند این‌بار متفاوت است آخرین باری که یک انتخابات انقدر بر سرنوشت مردم امریکا اثر داشت 40 سال پیش بود زمانی که ریگان انتخاب شد اما انتخابات‌های گذشته امریکا اتفاقا بر سرنوشت ایران خیلی اثر داشتند مثلا فرق بین اوباما و مک‌کین برای ایران زیاد بود فرق بین الگور و بوش هم برای ایران فرق قابل توجهی بود. منتهی برعکس انتخابات‌های گذشته امریکا من گمان می‌کنم این انتخابات از قضا بی‌اثرترین انتخابات بر اقتصاد ایران باشد چرا که هر کدام از نامزدها انتخاب بشوند مسیر کشور اتفاقا این‌بار دستخوش تحول جدی نخواهد شد. تحولی اگر رخ بدهد از درون آمده نه از بیرون. اما به هر حال دریافت کنونی بازار این‌طور نیست لذا می‌شود انتظار داشت که این هفته بازارهای داخلی متلاطم باشند بدتر از آن اگر کارانتخابات امریکا به دادگاه بکشد تا کشمکش قضایی در امریکا ادامه دارد بالا و پایین شدن بازارهای کشور هم ادامه خواهند داشت.

   جمع‌بندی

1- در نظرسنجی‌های ملی بایدن 8 درصد از ترامپ جلوتر است.

2- اگر شمارش آرا منصفانه باشد به احتمال 90 درصد بایدن پیروز می‌شود و به احتمال 10 درصد ترامپ پیروز می‌شود.

3- اگر نتیجه به ضرر ترامپ باشد ممکن است ترامپ شکست را نپذیرد و همه تلاشش را برای ابطال آرای پستی بگذارد آرایی که سهم دموکرات‌ها در آن بیشتر است.

4- برعکس انتخابات‌های چند دهه اخیر نتیجه این انتخابات امریکا بر سرنوشت مردم و جامعه امریکا خیلی اثر دارد.

5- گمان می‌کنم برعکس اکثر انتخابات‌های گذشته این انتخابات بی‌اثرترین انتخابات امریکا بر واقعیت‌های اقتصادی پیش روی کشور باشد.