شناسهٔ خبر: 43032285 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

ماجرای پوتین‌های گمشده در خط مقدم چه بود؟

جانباز یزدی دوران هشت سال دفاع مقدس به بیان خاطره ای جالب از دوران هشت سال دفاع مقدس پرداخت و روایتی از پوتین‌های گمشده در خط مقدم بیان کرد.

صاحب‌خبر -

جانباز سرافراز غلام‌رضا زارع در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در یزد اظهار داشت: من غلام‌رضا زارع هستم و سال 65 در عملیات کربلای پنج شرکت کردم و مجروح شدم، یکی از خاطرات من در خصوص جنگ، زمانی است که به منطقه اعزام شدیم، ما را به منطقه به نام جنگل بردند تا مجدد تجدید قوا کنیم و تجهیز شویم سپس به خط برویم، هنگام نماز شد و من به نمازخانه پادگان الغدیر رفتم تا نماز بخوانم.

وی تصریح کرد: یکی دو روزی آنجا بودیم، بعد از نماز وقتی آمدم بیرون دیدم پوتین در جایی که گذاشته بودم نیست، صبر کردم تا آخرین نفر از مسجد برود و اگر کسی پوتین را اشتباه برده برگرداند، گذشت تا همه رفتند، از بیرون داخل مسجد را نگاه کردم کسی نبود و مطمئن شدم کسی نیست.

این جانباز یزدی خاطرنشان کرد: با خودم گفتم حتما کسی اشتباه پوتین را پا کرده، همین پوتینی که هست را پا می‌کنم، پوتین را پا کردم، تا آمدم که حرکت کنم، مچ دستم را گرفتند و گفتند کسی که پوتین‌ها را تک می‌زده این است، پیدا شد؛ پوتین را از پایم بیرون آوردند و پا برهنه من را به سمت کانتینر بردند، من التماس می‌کردم که تازه به اینجا آمدم، هیچ اطلاع از ماجرا ندارم، قبول نکردند و گفتند پوتین‌هایی که گم می‌شده کار ایشون هست، کنار کانتینر که من را داخل آن گذاشتند کانتیر دیگری بود، چند نفر از اسرای عراقی داخل آن بودند.

وی تصریح کرد: عراقی‌ها از پنجره کانتینر به من نگاه می‌کردند و از من می‌پرسیدند کجا اسیر شدی، فکر می‌کردند من هم عراقی هستم، من اعصابم خرد بود این‌ها هم مدام از من سوال می‌کردند برای کجایی؟ مال کدام گردان و گروه هستی؟

جانباز هشت سال دفاع مقدس گفت: هر کسی که از کنار کانتینر رد می‌شد التماسش می‌کردم پوتین‌ها که تک میزدند کار من نیست، خلاصه چند ساعتی در کانتینر بودم و بالاخره، باز چند نفری داشتند رد می‌شدند با قسم، آیه و التماس گفتم که حرفم را گوش کنند، پیش من آمدند، گفتند چه خبرت هست؟ من قضیه را تعریف کردم و گفتم تازه به اینجا آمده‌ام.

زارع ادامه داد: قبل از این به چند نفر دیگر هم گفته بودم، اما برایم کاری نکردند و امیدی نداشتم، بعد از چند ساعتی من را پا برهنه به درب تدارکات بردند، پای یک نفر آن پوتینی را که پا کرده بودم دیدم، پوتین خوبی بود و بعدا فهمیدم آن پوتین که پا کرده بودم برای فرمانده بوده است به من یک پوتین جدید دادند و به منطقه رفتیم.

وی افزود: ناگفته‌های زیادی از دوران جنگ وجود دارد، جمع‌آوری خاطرات خانواده‌های شهدا، والدین شهدا و افراد رزمنده و جانبازان خیلی کم انجام شده و الان هم برای جمع‌آوری خیلی دیر شده است، اما هر موقع ماهی را از آب بگیری تازه و خوب است.

رزمنده یزدی دوران جنگ تحمیلی خاطرنشان کرد: خاطرات اگر جمع‌آوری شود برای آیندگان بسیار خوب است، اینکه بدانند و بفهمند انقلاب حاصل خون خیلی از شهدا، زجر کشیدن جانبازان، سختی اسارت آزادگان و بی‌پسر شدن خیلی از خانواده‌ها است سبب می‌شود لز انقلاب و نظام پاسداری کنند و فکر نکنند این انقلاب به سادگی به دست آمده است.

روایتگر هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: اینکه اکنون می‌توانیم با تمام ابرقدرت‌ها مبارزه کنیم به برکت خون شهدا است، هیچ اقتدار و قدرتی به وجود نمی‌آید مگر با زحمات فراوان، این زحمات بر دوش جوانان انقلاب بود و ما جوانان آن روزها وظیفه داشتیم که از میهن و انقلاب دفاع کنیم؛ اما کشور هنوز باید بیشتر پیشرفت کند، جوانان از لحاظ علمی، کار، فعالیت و صنعت باید پای کار نظام باشند تا دیگر در هیچ زمینه‌ای به کشورهای دیگر محتاج و نیازمند نباشیم و خودمان امکانات مورد نیاز خود را فراهم نماییم.

وی افزود: همه مردم دست به دست دهند تا وضعیت اقتصادی و مشکلات را حل کنیم، مردم ما مقاوم هستند و مشکلات آن‌ها را مقاوم‌تر می‌کند اما وظیفه مسئولان است که اسباب زندگی خوب و راحت را برای مردم فراهم کنند.

زارع ادامه داد: با پاسداری از نظام و انقلاب می‌توانیم هر چه زودتر به حکومت عدل الهی و ظهور امام زمان(عج) برسیم و کشور را به دست صاحب اصلی بسپاریم، امیدواریم با توجه مردم و صیانت و احترام به رزمندگان دفاع مقدس از اینکه در این راه قدم گذاشته‌ایم پشیمان نشویم و ادامه دهنده راه شهدا باشیم.

انتهای پیام/781/ش

نظر شما