نقش غفلت از مسائل اصلی و پرداختن به حاشیه و مسائل فرعی و دست چندم در درون کشورهای اسلامی در علنیسازی و رسمیت بخشیدن به روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با اسرائیل را نباید دستکم گرفت. این، سیاست، کیاست، استراتژی و قدرت شخص ترامپ یا نتانیاهو نیست که باعث میشود امروز امارات و بحرین و فردا عربستان و عمان دست در دست اسرائیل بگذارند؛ آن هم در شرایطی که میدانند ۹۲ درصد افکار عمومی شهروندان عربی مخالف هرگونه روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند.
بلکه در وهله اول غفلتها و سهلانگاریها و سادهاندیشیهایی است که در بین علمای اسلامی، سیاسیون، رهبران، نخبگان، عناصر و گروههای مؤثر در داخل کشورهای اسلامی وجود دارد و مسیر علنیسازی روابط عربی - اسرائیلی را که باید مملو از سنگلاخ و مین و صعبالعبور باشد، هموار و بیدردسر میسازد.
هرچه هست، روندی که در منطقه و در خصوص علنیسازی روابط عربی - اسرائیلی شروع شده، روند خطرناکی است که نباید آن را تنها به عنوان دستاوردسازی انتخاباتی برای ترامپ و نتانیاهو تعبیر و تفسیر نمود. مسئله بزرگتر از این حرفهاست که شرح آن خارج از حوصله این نوشتار کوتاه است.
یک زمانی در اتحادیه عرب مسئله فلسطین به حدی قداست داشت و مورد احترام ملل عربی بود که مصر را به خاطر حضور در کمپ دیوید و اتخاذ مواضع همسو با اسرائیل از اتحادیه عرب اخراج کردند. اما امروز معادله کاملاً معکوس شده است و کسانی از اتحادیه عرب رانده میشوند که مواضع همسو با فلسطین دارند.
مسائلی که در منطقه میبینیم، شرایط را پیش و بیش از همه برای فلسطین دشوار میکند. امروز فلسطین بیش از هر زمان دیگری به دفاع همهجانبه نیاز دارد؛ آن هم نه فقط با پشتیبانی سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی. حمایت از فلسطین با توجه به شرایط و وقایعی که در حال وقوع است، باید بسیار هوشمندانه و در تمام سطوح به ویژه نظامی و امنیتی با قدرت بیشتری استمرار پیدا کند.
سفر اخیر اسماعیل هنیه به لبنان و نشست بیسابقه گروههای مقاومت از جمله حزبالله، حماس، فتح و ۱۲ گروه دیگر در بیروت و رامالله که به ریاست محمود عباس رئیس تشکیلات برگزار شد، یک نقطه امید و دریچه باز و همسویی بینظیری است که میتواند حصار امنی برای فلسطین در این شرایط سخت باشد. امروز فلسطین به جامه رزم بیش از هر زمان دیگری محتاج است. باید جامه بزم و سازش از تن به در کرد.
نظر شما