البته شاید بهتر باشد اینطور بگویم که به مشکلات انباشته شدۀ گذشتۀ فضای روزنامه نگاری ایران، موضوع تازهای به نام کرونا هم اضافه شده که هم به کم شدن استقبال مردم از رسانههای مکتوب منجر شده (مردم ترجیح میدهند کمتر از خانه بیرون بیایند و روزنامه و مجله بخرند) و هم باعث دورکاری روزنامهنگاران، که تا حدودی در کیفیت مجلات و روزنامهها نیز اثرگذار بوده است. ضمن اینکه اصولا افزایش بیرویه قیمت ارز، کاغذ، زینک و دیگر پیش نیازهای چاپ مجلات و روزنامهها روی هم رفته وضعیت بسیار اسفناکی را رقم زده. تشدید مشکلات صنفی اصحاب رسانه شامل از دست دادن و نداشتن بیمه، دستمزد پایین، قراردادهای کوتاه مدت یا عقد نکردن قرارداد و ... که همگی نشانگر نداشتن امنیت شغلی روزنامهنگاران است را هم باید به این فهرست اضافه کرد.
از طرف دیگر با جریان کرونا، اعتماد مردم به رسانهها هم کمتر شده و این خود به خود باعث کم شدن تیراژ و درآمد رسانهها و مشکلاتی به تبع آن میشود. هرچند مشکل اصلی کاهش تیراژ و بیاعتمادی بیش از کرونا به سیاستهای رسمی و دولتی و مشخص نبودن خط قرمزها و... برمیگردد. این نکته را یادآور شوم که جریان سانسور تا حد زیادی خودسانسوری است و خیلی وقتها ما اهالی رسانه تا حدی از سانسور واهمه داریم و با ابهام در خط قرمزها مواجهیم بنابراین خود به خود دست به خودسانسوری می زنیم و باعث اخته شدن کلام و بیاعتمادی مخاطب میشویم.
مرجعیت رسانههای رسمی هم مسئله مهمی است که باعث رجوع مخاطبان به رسانههای خارجی میشود. بر فرض مثال اتفاقی که اخیرا برای روزنامه شهروند افتاد نشانگر درک ضعیف جامعه مدیریت دولتی از روزنامه نگاری و نگاه سلیقهای به آن است. من شخصا آنلاین شدن را نوعی اسم رمز تعطیلی روزنامه و شکل متفاوتی که برای آن در نظر گرفتهاند میدانم.
روزنامه شهروند یکی از بهترین روزنامهها در حوزه اجتماعی در سالهای گذشته است و آنلاین شدن آن چیزی جز از دست رفتن تأثیر واقعی آن نیست همانطور که در حال حاضر ابزارهای شهروند در حوزه دیجیتال هم قوی است و روزنامه ماندن شهروند است که اهمیت خاصی دارد با سرمقالهها، یادداشتها و گزارشهای جدی که در آن نشر میشود.
بستر فضای آنلاین متفاوت است و تعریف خاص خودش را دارد و چنین نگاهی به نظرم نشانگر این است که عدهای درکی از تفاوت کار آنلاین با کار در حوزه رسانه جدی ندارند. همان طور که ایسنا، ایلنا، مهر و ... تفاوت زیادی با روزنامه شرق و اعتماد و ... دارد و هیچ کدام ماندگاری روزنامه را ندارند.
اما من هنوز فکر میکنم روزنامه نگاری مکتوب تأثیر جدی حاکمیتی در راه اندازی موجهای خبری دارد. روزنامه میتواند به مخاطب قدرت تحلیل بدهد و آنچه در فضای مجازی ارائه میشود بیشتر بر فرم استوار است و البته که کاربرد خودش را دارد. ضمن اینکه همه مردم عملا امکان دسترسی به رسانههای آنلاین را ندارند. همه اینترنت خوب ندارند یا سواد بهره گیری از آن را ندارند.
علاوه بر اینکه با آنلاین شدن روزنامهها ما بخشی از تحریریه را از دست میدهیم. بنابراین باید روزنامههایی مثل شهروند، ایران و همشهری و... که با بودجه عمومی منتشر میشوند با بهترین کیفیت سرپا بمانند.
با تمام این اوصاف آنلاین شدن جایی مثل شهروند یا روزنامههای دیگر بیشتر به نظرم نوعی چراغ سبز به جریان تعطیلی است.
البته در جریانهای گذشته بر روزنامههای نهادها نباید مشکل تغییر مداوم مدیران مسئول را نادیده گرفت. این تغییر باعث میشود هر سردبیر با سیاستی تازه وارد عمل شود و عملا نیروها نمیدانند طبق کدام استراتزی باید کار کنند.
با تمام این مشکلات من هنوز به جریان روزنامه نگاری ایران امیدوارم و به نظرم ما و همکارانمان باید بمانیم و عقب نکشیم چون اگر ما هم ناامید شویم عملا از فضای رسانهای ایران چیزی باقی نمیماند.
با همین نگاه امیدوارانه است که ما در صدد انتشار فصلنامه نگاه آفتاب برآمدهایم؛ مجلهای با تمرکز بر مولانا و ادبیات عرفانی که کار تازهای درحوزه مجلات ماست چون تا کنون مجلهای به طور ویژه درباره یک شخصیت نداشتهایم و امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد. ما نگاه آفتاب را نشر میدهیم چون نمیخواهیم دستمان را بالا بگیریم و تسلیم شویم. معتقدیم درکنار بهره گیری از ابزارهای دیجیتال،کار جدی مطبوعاتی هنوز معنا دارد و اگر روزنامه و مجله خوب منتشر شود مردم آن را میخرند. حالا ممکن است این خریداران ۵۰۰۰ نفر از جمعیت ۸۰ میلیونی ما باشد ولی همین تعداد هم میتواند دخل و خرج کار رسانه را تأمین کند و حتی سودآور باشد.
اما مشکلات سمج و جدی سرجای خودشان هستند و بهبود شرایط موجود مستلزم این است که ما در حوزه صنفی کنار هم باشیم و تا میتوانیم نیروهایمان را حفظ کنیم و در کنار این کار حرفهای کنیم و کار خوب را به درستی در فضای مجازی معرفی کنیم تا خریداری شود.
باور کنید خیلی از کشورهای دنیا که به لحاظ تکنولوژی و زیرساختهای ارتباطی از ایران جلوترند، هنوز روزنامههایی با تیراژ ۵ میلیونی دارند. حالا ما در وضعیتی که کل تیراژ روزنامههای ما به ۵۰۰ هزار تا نمیرسد، زود است که روزنامه مکتوب را حذف کنیم. بله برای ناامیدی خیلی زود است!
یادداشت شفاهی از: پژمان موسوی، سردبیر مجله مروارید و عضو هیأت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران.
نظر شما