به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه هفتم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه واکنشها به خبر وقف دماوند و درخواست ابطال سند جنگلهای هیرکانی از یک سو و معارفه پر حاشیه بذرپاش در دیوان محاسبات کشور، سخنان روحانی درباره ۲۳ بار درخواست آمریکا برای مذاکره و تاکید رئیسی بر عدم تحمل اخلالگران بازار با تیترهای مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم.
چرا روحانی گفت هم انجام عزاداری و هم حفظ سلامت؟
علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری در بخشی از یادداشت امروز خود در روزنامه ایران با عنوان چرا روحانی گفت هم انجام عزاداری و هم حفظ سلامت نوشت: رئیس جمهور در روزهای گذشته از ناگزیریِ ما به تغییرسبک زندگی گفته بود و بر کسی پوشیده نیست که آیینهای محرم جزئی لاینفک از سبک زندگی ماست. اینک برای آنکه در این سال سخت امکان برگزاری داشته باشند نیازمند تغییر و البته محدودیت هستند. تغییر سبک زندگی، تغییر سبکِ تمامِ زندگی است منجمله آیینهای مذهبی.
این یک ماه تا برگزاری آیینهای محرم، فرصتی تعیین کننده است و رئیسجمهور میپندارد که این فرصت، مجالی برای «نوآوری مسئولانه» است. یک ماه فرصت باقی است تا هیأتها، متشرعین، وعاظ و مداحان، «نوآورانه» به دنبال سازگاری بیشتر مراسمات با شرایط کرونایی باشند. این فرصت یک ماهه دعوتی است از جامعه بزرگ مذهبی ایران تا پیشگیرانه و روادارانه از سطح نگرانیها بکاهد و مسئولانه از سلامت عزاداران حسین بن علی (ع) پاسداری نماید.
فرصت یک ماهه، فرصتی برای «آگاهی بخشی» است که آگاهیبخشی همان «امر به معروف» است و چه معروفی، فراتر از تلاش برای حفظ جان مؤمنان. این یک ماه، فرصتی ذیقیمت است برای راهاندازی «کارزاری آگاهیبخش». توان تبلیغی قابل توجه هیأتهای مذهبی باید صرف آگاهیبخشی به جامعه در یک ماه آینده شود، آگاهیبخشیای که جامعه را سالمتر و ایمنتر سازد تا شرایط برای برگزاری مراسمات مهیاتر از اکنون گردد. ظرفیت تبلیغی هیأتهای مذهبی میتواند به ظرفیتهای موجود برای تبلیغ پروتکلها و اقدامات خودمراقبتی و دیگرمراقبتی اضافه گردد. وظیفه هر دلداده کربلا، هر یک از عشاق امام حسین و هر آن کس که «لبیک یا حسین» بر لب دارد، عمل به رسالت حسینبنعلی است و آن امر به معروف است و معروف همان چیزی است که اینک همه پذیرفتهایم و کیست که نداند معروفِ زمانه ما دعوت به سلامت است.
دولت کنونی همان دولتی است که ۴۸ ساعت پیش از انتخابات، از مثبت شدن آزمایش کرونا در قم خبر داد و نارواهای سیاسی بسیاری را برای حفاظت از سلامت شهروندان به جان خرید، نارواهایی سخیف که هنوز هم ادامه دارد.
دولت کنونی همان دولتی است که بر ایجاد محدودیتهای زیارتی اصرار کرد و البته بر فحاشی مرتجعینی کمشمار نیز شکیبایی به خرج داد. دولت کنونی همان دولتی است که بیدرنگ مدارس، دانشگاهها و ... را تعطیل کرد. همان دولت و همان ستاد ملی اینک با جمیع نکات و جزئیات، معتقد به برگزاری عزاداری البته با پروتکلهای سختگیرانه است. نگرانیها درباره سلامت عمومی کاملاً بجا، قابل درک و عمیقاً شایسته احترام است، اما هرگز منصفانه نیست، اخلاقی نیست و انسانی نیست که برای این انتخاب سخت، انگیزههای شخصی و سیاسی و طمعورزیهای آیندهنگرانه و ... مطرح گردد. تصمیمگیری درباره برگزاری آیینهای محرم واقعاً پیچیدهتر از آن است که در پاسخهای ساده و متوهمانه بگنجد.
در نهایت همه میدانیم که عقلاً و شرعاً حفظ جان بر مناسک و آیین، مقدم است. هر تصمیمی با عیار جان ایرانیان و «زندگی»، قابل بازنگری است و نهایتاً این حرمتِ جان و زندگی است که تعیینکننده است. رئیسجمهور روحانی، چندی پیش از «ائتلاف ملی برای زندگی» گفته بود و اینک نیز نیازمند مفاهمه ملی برای زندگی هستیم؛ آنچه که منطق مخالفان و موافقان را به هم نزدیکتر خواهد کرد، ارزش زندگی است. امید که در یک ماه آینده، قبل از آنکه در آتش دو قطبی بدمیم، قبل از آنکه یکدیگر را متهم کنیم؛ به نام زندگی، به دنبال کمهزینهترین تصمیم باشیم.
چه کسانی کرهایها را گستاخ کردند؟
کمال احمدی در بخشی از یادداشت روز امروز روزنامه کیهان با عنوان چه کسانی کرهایها را گستاخ کردند؟ نوشت: در شرایطی که این روزها کشور با کمبود شدید منابع ارزی مواجه است دو بانک کرهای در یک دزدی آشکار حداقل ۷ میلیارد دلار از پولهای ملت ایران را به بهانه تحریم بلوکه کرده و سودش را هم میخورند.
در پی این اقدام خلاف توافق کرهایها با کشورمان، آقای همتی رئیسکل بانک مرکزی بنا بر وظیفه ذاتی خویش در اظهارات متعددی از مقامات کره خواست به توافقات پایبند باشند و در در آخرین اظهارنظر خود هم تأکید کرد: «اگر بانکهای کرهای به توافقات بینالمللی خود با ما پایبند نباشند، ما این حق را داریم که تحت قوانین بینالمللی به اقدامات قانونی روی آوریم و ما مقامات کرهجنوبی را در این فرآیند مسئول میدانیم.»
طبیعی است این اظهارات بایستی با همراهی سایر بخشهای دولت خصوصاً وزارت خارجه همراه باشد و آنها تمام قامت از سخنان جناب همتی حمایت کنند تا شاید این اولتیماتوم جواب بدهد، اما با کمال تعجب سفیر ایران در کره پس از اینکه با اعتراض تلفنی سخنگوی وزارت خارجه کرهجنوبی بابت گفتههای آقای همتی مواجه شد در یک جمله کوتاه تأکید کرد این [اظهارات]موضع رسمی دولت ایران نیست!
واقعاً اسم این نوع رفتار سفیر را چه باید بگذاریم؟ آیا این همان دیپلماسی اقتصادی آقایانی است که مدعی بودند ما زبان مذاکره با دنیا را بلدیم؟! آیا با این عملکرد واداده سفیر ما طرف مقابل گستاختر نمیشود؟ انتظار این بود وزارت خارجه سریعا موضع سفیر ایران در کره را تکذیب و او را از سفارت عزل میکرد. متأسفانه تاکنون این اتفاق رخ نداده و وزارت خارجه عملاً پشت رئیسکل بانک مرکزی را خالی کرده است.
آنچه مسلم است اینکه با این رفتار وزارت خارجه نه تنها نباید انتظار بازگشت ارزهای صادراتی را حداقل از کرهجنوبی داشته باشیم بلکه چهبسا در سایر دعواهای مالی بینالمللی هم طرف بازنده خواهیم بود. محکومیت ۲ میلیارد دلاری اخیر ایران در پرونده گاز ترکمنستان و نیز محکومیت چندی پیش کشورمان در صادرات گاز رایگان به ترکیه چه بسا ناشی از همان ضعف دیپلماسی اقتصادی ماست.
- تجربه نشان داده چاره کار در این امور، عمل به نسخه انقلاب و رهبری است. به عبارتی در هر موضعی، مسئولان نظام انقلابی عمل کردند نتیجهاش را هم دیدند البته کسی منکر بکارگیری عقل و تدبیر نیست، ولی یقیناً معنای تدبیر، وادادگی و تسلیم نیست.
بلوکه کردن داراییهای ملت ایران نوعی راهزنی بینالمللی است و حداقل وزارت خارجه میبایست هرچه سریعتر نسبت به شکایت رسمی از کرهجنوبی و تشکیل پرونده در محاکم جهانی اقدام میکرد. علاوه بر این سفیر کرهجنوبی بهعنوان نماینده دولت دزد کره جنوبی بهخاطر همدستی با سارق بزرگ بینالمللی باید به وزارت خارجه احضار و با تذکر کتبی اخراج و سطح روابط به سطح کاردار تنزل مییافت. پخش تبلیغ محصولات کرهجنوبی تا اطلاع ثانوی از صداوسیما و نیز از بیلبوردهای شهرها ممنوع و نمادهای فعلی آن جمعآوری میشد. تا اطلاع ثانوی خرید و واردات کالاهای کرهای از سوی مجلس محترم و انقلابی ممنوع و ترخیص کالاهای وارداتی از کره نیز تا اطلاع ثانوی متوقف و ممنوع میشد.
بازتاب نامه احمدینژاد: بن سلمان نه برادر است نه عالیجناب
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی به بازتاب نامه احمدی نژاد به محمد بن سلمان در شبکههای اجتماعی پرداخت و نوشت: باز هم احمدینژاد با یک اقدامی عجیب توانسته نظرها را به خود جلب کند. این بار با نامهای که به ولیعهد عربستان نوشته است. نامهای که با عبارت «عالیجناب» آغاز و با لفظ «برادر» به پایان میرسد و همین مسئله میشود سرآغازی برای انتقاد به او. چرا که با توجه به جنایتهای آشکار آل سعود در یمن به کار بردن چنین عبارت و الفاظی کاملا بیمعنی و مورد تقبیح است.
اکنون انتشار متن نامه محمود احمدینژاد به محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در فضای مجازی با واکنشهای انتقادی کاربران شبکههای اجتماعی روبه رو شده است.
یکی از کاربران در این مورد نوشته است: «کسانی که بن سلمان را عالیجناب خطاب میکنند و از همکاری صحبت میکنند حتما فاجعه منا را یادشون رفته»
یکی دیگر از کاربران این طور مینویسد: «عالیجناب من کودک یمنی پوست بر استخوان است»
دیگری نوشت: «دیپلماسی احمدینژاد یعنی به گاو شیرده منطقه که زورش فقط به بچهها میرسه بگی عالیجناب»
دیگر کاربری گفته است: «ما یاد گرفتیم که هر جایی مطابق با محلی که قرار داریم سخن بگوییم ما دشمنی میکنیم، ولی توهین نمیکنیم! حرفی اگر داریم با دشمنان به ظاهر مسلمان یا غیر مسلمان به راحتی میزنیم، هرچند اگر دعوت به همکاری باشد. پس با این تفاسیر ما نیازی به لفظ عالیجناب برای جذب دشمن نداریم»
کاربران دیگر نوشته اند: «بهتر است احمدینژاد پیشانی سیاست را ببوسد و به روزمره نویسی بپردازد»، «به کجا چنین شتابان آقای احمدینژاد؟ اسلام دین عقلانیته، ولی همیشه افراط و تفریط کار داده دستش»، «موجه جهانی؟ این آدم با همین افکار هشت سال رئیس جمهور بود»، «یکی جلو احمدینژاد رو بگیره اینقد آبروریزی نکنه آخه عربستان سعودی عالیجناب!»
جوان:اصلاحطلب تکفیری ندیده بودیم که دیدیم!
غلامرضا صادقیان، سردبیر روزنامه جوان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه یادداشت عباس عبدی درباره اظهارات رئیس جمهور درباره عزاداری ماه محرم همراه با رعایت پروتکلهای بهداشتی در شرایط کرونا رو مورد نقد قرار داد و نوشت: اجازه دولت و ستاد کرونا برای «عزاداری محرم با رعایت پروتکلها» ناگهان بر عدهای از اصلاحطلبان-روحانی و غیرروحانی- بسیار گران شد، با آنکه همه آنچه از دولت در این باره بیرون آمد، چیزی بیشتر از همان اجازهای که به بقیه آمدوشدها و کسب و کارها و مراسمها و اجتماعها داده شد، نبود.
دولت پیش از این به رستورانها و قلیانیها و کسب و کارهای داخل بازار و حمل و نقل عمومی اجازه داده بود، با رعایت پروتکلها فعالیت خود را آغاز کنند. مثلاً «قلیانیها و آرایشگاههای زنانه میتوانند با رعایت پروتکل فعال باشند.» حالا دقیقا ًیک همچو گزارهای هم برای عزاداریهای محرم صادر شده است. هیچ تفاوتی نیست، اما چرا کسی برای قلیانیها اعتراضی نکرد؟! با آنکه تعدادشان از مساجد و حسینیههای سطح شهر بیشتر و تجمعشان خطرناکتر است.
از طرفی زور ستاد کرونا در این مدت بیشتر از همه به مساجد و نماز و مراسمهای مذهبی رسید و جز برخی اعتراضهای پراکنده افراد غیرمسئول، با همراهی مقامات و مراجع و دولت و رهبری مواجه شد. حالا با این همه همراهی مذهبیها و حکومت و دولت، وقتی در کنار بقیه کارها به مراسم مذهبی نیز اجازه داده میشود با پروتکل فعال باشند، صدای آقایان بلند میشود. اوج استدلال ایشان هم آن است که عزاداریها با پروتکل جور درنمیآید که این یک پیشداوری بیپایه و متناقض و دوگانه است.
در این میان اظهارات آقای عباس عبدی، فعال پرکار در روزنامههای اصلاح طلب که روزانه چندین یادداشت و مصاحبه از او در نشریات و رسانهها منتشر میشود، بوی تکفیریگری میدهد با همان ضعف استدلال و تناقضات آشکار.
ایشان ابتدا مدعی میشود که رفع محدودیتهای عزاداری یک تصمیم سیاسی است. با چه مدرکی و چه دلیلی؟! هیچ! فقط «احتمال فراوان»! میدهد که «توافقاتی»! باشد: «به نظر من دو دلیل برای این رفع ممنوعیت از عزاداریها وجود دارد. دلیل اول به اصل اتخاذ تصمیم فوق مربوط میشود که به احتمال فراوان تصمیمی سیاسی و مربوط به توافقاتی است که از آن بیاطلاع هستیم. تنها از این طریق میتوان اتخاذ چنین تصمیمی را درک کرد، زیرا هیچ توجیه قابل قبول و عرفی دیگری برای آن نمیتوان تراشید.» این هم نوعی استدلالآوری است که کسی بگوید، چون من نمیفهمم توجیه عزاداری چیست، پس حتماً سیاسی است. یعنی چارچوب ذهن نویسنده آن است که یا «من» میفهمم که چرا باید عرفاً و موجهاً عزاداری کرد یا اگر احساسات و عواطف و فهم من به این مسئله قد نداد، پس حتماً توافقاتی پشت صحنه دارد!
آقای عبدی سپس با آنکه اصل اسلام را «ترویج مکارم اخلاق» میداند، به راحتی به روحانیون اتهام میزند که نانشان و آبروی شخصیشان و همه داشتههایشان در عزاداری است، پس پشت عزاداریها ایستادهاند و بدتر از آن نتیجه میگیرد که روحانیون و مداحان دنبال مناسکی هستند که در چند قرن اولیه اسلام از آن خبری نبوده است! این حرف چه فرقی با حرف تکفیریها دارد؟! هر چیزی که درصدر اسلام نبود، توجیه پذیر نیست؟! با آنکه همین ادعا هم غلط است و مراسم محرم و اربعین از همان آغاز وجود داشت و گذر زمان بر حجم و آیینهای متناسب با فرهنگهای مختلف به آن افزود.
نظر شما