«آقای گریشکاوتس و شش داستان دیگر»
نوشته: یوگنی والریویچ گریشکاوتس
ترجمه: رضوان حسنزاده و مهناز دارمی
ناشر: نیستان، چاپ اول 1398
196 صفحه، 16000 تومان
***
مجموعه داستان «آقای گریشکاوتس و شش داستان دیگر» شامل تجربههای زیستی یوگنی والریویچ گریشکاوتس از کودکی تا میانسالی است و به همین ترتیب زمانی هم پیش میرود. یعنی از یوگنیِ کوچک و سودای او برای رسیدن به جایگاه یک زیستشناس بزرگ آغاز میشود و در نهایت به یوگنیِ پخته و پُر تجربهای میرسد که در میانهی راه زندگیاش به دنبال خانهای امن و آرام است. گریشکاوتس که خود شخصیتی شوخطبع و بازیگوش دارد، این خلقوخو را به نمایشنامهها و داستانهایش نیز تسری داده است. در اولین داستان این مجموعه که «داروین» نام دارد، یوگنی در سنین خردسالی با تمام کوچکیِ خود، شوخیهای پدربزرگ و مادربزرگ را دربارهی شغل آیندهاش درک میکند و تلاش میکند با همان زبان کودکانه به آن پاسخ بدهد.
اما کودکی یوگنی به سبب تجارب متفاوتی که پدر و مادرش به شکلی مستقل از هم دارند نیز حاوی ماجراهای هیجانانگیز و جذاب است. گرچه پدر و مادر که هر دو در رشتهی تخصصی خود به درجهی استادی رسیدهاند بسیار نسبت به یوگنی و عملکرد تحصیلی او حساس هستند، اما او همیشه و در همهی عرصههای زندگیاش تلاش میکند پسرکی سرخوش و بازیگوش باقی بماند، گرچه هیچگاه از هدفهای بزرگ زندگیاش هم تخطی نمیکند و همواره پشتکار لازم را برای ادامهی تحصیل و یافتن شغلی درخور تحصیلاتش دارد. برای او همیشه کاری برای انجام دادن هست؛ از تهیهی هیزم برای ویلای بیرون شهر گرفته، تا ماهیگیری و پخت و پز و حتی نظافت سالن تئاتر. در بیشتر این زمینهها هم پس از پستی و بلندیهای بسیار است که موفقیت کسب کند. گرچه ابتدا و پس از فارغالتحصیلی از رشته ادبیات، کارهایش با استقبال چندانی در عرصهی تئاتر و سینما مواجه نمیشود، اما خیلی زود جایگاهاش را پیدا میکند و موفق به اجرا در سالنهای معتبر تئاتر میشود و کارش جوایزی را هم به خود اختصاص میدهد.
گریشکاوتس نویسنده داستان و نمایشنامه، کارگردان تئاتر و فیلم و بازیگر تأثیرگذار بر هنر دو دههی اخیر روسیه است. او در سال 1967 در سیبری به دنیا آمده است. او را بیشتر به خاطر نمایشنامههایی میشناسند که تکگوییهای کمیک بسیار جذابی دارندیوگنیِ جوان مدام سربهسر همکلاسیها و دوستاناش میگذارد؛ با آنها به سفر میرود و ساعاتی طولانی را در کنار آنها میگذراند تا این مراودات و اتفاقات پسزمینهی آن را دستمایهی داستانها و نمایشنامههایش کند. این اتفاقات کمیک با زبانی ساده و روان در مجموعهی حاضر نیز دیده میشود. برای یوگنی همیشه بهانهای برای خندیدن و خنداندن هست. او حتی دوستاناش را وامیدارد که در عین ناشیگریهای خاصشان در زمینهی نمایش، برای او نمایشنامه بنویسند و حتی آن را بازی کنند. آنجاست که مثل یک تماشاچی تمامعیار مینشیند و کارهایشان را تماشا میکند. او گرچه منتقدی سختگیر است، اما این را هم خوب بلد است که دل دوستان و همراهاناش را به دست بیاورد و قدردان تأثیر آنها بر خود باشد. او آنقدر به ظرایف وجود آدمها دقیق و حساس است که حتی اگر دو روز را با کسی بگذراند، برای همهی عمرش حرف گفتنی از او دارد. در داستان میخایلیچ، او با معاشرتی دو روزه با مردی که به نظرش انسانی تمامعیار و تمثال شاعری سختکوش میآید، جهانبینیِ آدمی را ترسیم میکند که در عین اشراف به ادبیات، توانسته با طبیعت نیز ارتباطی معنادار و جذاب ایجاد کند. یوگنی بسیاری از تجارب شاعرانهی خود را مدیون زندگی دو روزه با این مرد است. او به دوستی و معاشرت هم برای داستانگویی بسنده نمیکند. خانه و ابعاد و وسایل آن، دانشکده و کتابهای آن و جنگل و تمامی موقعیتهای اسرارآمیزش، برای او جنبههایی طنزآمیز هم دارند. او خود نیز بازیگر خوبی است و میداند کجا نوبتِ بازی اوست و چهطور باید بازیاش را پیش ببرد.
گریشکاوتس نویسنده داستان و نمایشنامه، کارگردان تئاتر و فیلم و بازیگر تأثیرگذار بر هنر دو دههی اخیر روسیه است. او در سال 1967 در سیبری به دنیا آمده است. او را بیشتر به خاطر نمایشنامههایی میشناسند که تکگوییهای کمیک بسیار جذابی دارند. از جملهی آنها میتوان به آثاری همچون «پلانتا»، «تایتانیک» و «روباشکا» اشاره کرد. در مجموعه داستان پلانکا نیز او به زبانی ساده اما شوخطبعانه حکایاتی از دورههای مختلف زندگی خود میگوید. اما مجموعه داستان «آقای گریشکاوتس و شش داستان دیگر» نقطه اوج ظهور شخصیتی با خصلتهای کودکانه است که در ذهن خوانندگان برای مدتها با شوخیهای منحصر به فرد و نگاه منتقدانهی سرخوشش باقی میماند. شخصیتی که همه علاقهمند به معاشرت با او هستند، مثل همنشین طناز و سنگ صبور در داستان «همسایه بالایی، پایینی و بغلی ما» از این مجموعه: «هربار، موقعی که والودیا با یک بطری پیشم میآمد داستان زندگیاش را برایم تعریف میکرد. تمام این داستانها با مونولوگی در مورد اینکه چگونه با لیوسیا آشنا شده، چقدر طول کشیده تا او را به دست بیاورد، چقدر او را دوست دارد، چقدر از این که نمیتوانند بچهدار شوند رنج میبرند، و لیوسیا چه خانهدار خوبی است، خاتمه مییافت. داستانهای زندگیاش همیشه مختلف بودند، ولی تکگوییاش در مورد لیوسیا تقریبا همیشه یکی بود. در حقیقت فقط تفاسیری در مورد اینکه چقدر مردها برای جلب علاقه لیوسیا به خود تلاش میکردند و او توانسته بود او را از تمامی آنها بگیرد، به آن داستانها اضافه میشد.»
نظر شما