سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: آبرو برای ما مهم است. داشتن آبرو در بین مردم در سرتاسر دنیا اهمیت دارد، تنها ممکن است تعاریفی که برای آبرو در نظر گرفته میشود در بین فرهنگها و رسوم مختلف جهان متفاوت باشد، اما وجود دارد. داشتن آبرو حتی برای افرادی که به تخلفات بزرگ دست میزنند هم مهم است. مصداق این سخن را میشود در مستندات و گزارشهایی که از متخلفان در مراجع قضایی وجود دارد دید. متخلفان نمیخواهند نام و تصویرشان پخش شود. درست است که به دلیل برخی قوانین، برای حفظ حقوق معنوی افراد ممکن است تصاویرشان به صورت نامشخص یا با افکتهای تصویری پوشانده شود و نامشان نیز برملا نشود، اما خودشان نیز معمولاً چهره یا نامشان را میپوشانند. حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده است که میفرماید: «ای مردم! ریختن خون یکدیگر و لطمه زدن به حیثیت دیگران، تا وقت مردن و لقای پروردگارتان بر شما حرام است.».
اما آبرو در زندگی هر یک از ما معنی دیگری نیز میتواند داشته باشد. گاهی آبرویمان را در قالب حفظ رازهایی میدانیم که در زندگیمان وجود دارد. شاید این رازها بیشتر نقطهضعفهای ما باشند که از برملا شدنشان واهمه داریم.
همه ما رازهایی داریم که دلمان نمیخواهد کسی آنها را بداند. رازهایی که گاهی برملا شدن آنها را به اندازه بیآبرو شدن خود میدانیم. این رازها معمولاً در پی اشتباهات و خطاهایی در زندگی ما راه پیدا میکنند که شاید نقش خاصی هم درباره به وجود آمدنشان نداشته باشیم.
آنها را با دست خود نساختهایم، ولی در زندگی ما رخ داده و به وجود آمدهاند. مانند اثری از یک زخم که مثلاً در کودکی بر تن ما نشسته باشد یا مشکلی که به دست یکی از اعضای خانواده برایمان پیش آمده است. این مشکلات و آثار درد، میتواند در نگاه ما مانند یک نقطهضعف بزرگ محسوب شود تا جایی که آرامش را از ما بگیرد. نگران باشیم که مبادا یک روز این نقطهضعفها جلوی دیگران برملا شده و آبرویمان برود. این نگرانی تا روزی که نقطهضعف در زندگی ما به صورت یک هیولا وجود دارد، بزرگ و ترسناک خواهد بود، مگر اینکه یک روز به جایی برسیم که نقطه ضعفها در نگاه خودمان بخشی از خودمان شود. این مبحث کمی پیچیده و دشوار است، در ضمن اینکه رسیدن به آن ممکن است زمانبر باشد و دشوار ولی این نوشته بر این است که از هیولاهای زندگیمان آگاه شویم. شاید بدانیم که آنها چیستند ولی از ضعف و ناتوانی وجودشان آگاه نباشیم، از بس که به قدرت آنها پر و بال دادهایم و برای خود بزرگشان کردهایم. مطالعه، بالا بردن درکمان از موقعیتمان و آن چه به راستی هستیم، کمک بزرگی به ما خواهد کرد تا نگاهمان را نسبت به نقطه ضعفهایمان تغییر دهیم. شاید در این صورت بسیاری از مواردی که در زندگی ما وجود دارد و آنها را باعث بیآبرویی خود میدانیم شکل دیگری پیدا کنند. اگر نقطهضعف ما در اثر آسیبزدن، به سختی افتادن یا هر جور رنجی که به دیگران بدهد، پیش نیامده، پس بهتر است دوباره به آن نگاه کنیم. شاید موردی که ما آن را نقطهضعف خود میپنداریم، در واقع یک هیولا از جنس بادکنک باشد. شاید با یک سوزن خالی شود و تمام بزرگی و هیبتش را برای ما از دست بدهد. مانند عروسکهایی که معمولاً کنار کارواشها قرار میدهند. این عروسکها که اغلب از جنس مواد نازک هستند مانند بادکنک بزرگی با جریان هوای مصنوعی که با دستگاهی درونش جریان دارد، حجم پیدا کرده و تا چند متر هم ممکن است بزرگ شوند. عروسک با جریان باد مصنوعی این سو و آن سو رفته و با تکان دادن دستها و پاها نظر دیگران را به سوی خود و کارواش جلب میکند. این عروسک بزرگ با قطع جریان هوا فروکش کرده و هیبتش را از دست میدهد. نقطهضعفهایمان را که پر از هوای مسموم و کاذب افکار خود کردهایم، میتوانیم از جریان برق ذهنمان جدا کنیم. این هوا از ذهن ما نشأت میگیرد. پس بهتر است دوشاخه را بکشیم.
نظر شما