شناسهٔ خبر: 39143975 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بسیج نیوز | لینک خبر

۳۵۰ استاد ایرانی به ۱۹۰ استاد هندی:

زیسته تاریخی مهاتماگاندی و مقاومت انسانی قاسم سلیمانی رمز شکست افراط گرایی و سیاست های تکفیری است

در واپسین روزهای سال ۹۸ ، ۳۵۰ استاد ایرانی در نامه ای به۱۹۰ استاد از همتایان خود در دانشگاه‌های هندوستان نوشتند : زیسته تاریخی مهاتماگاندی و مقاومت انسانی مکتب قاسم سلیمانی رمز شکست افراط گرایی و سیاست های تکفیری است.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، متن نامه‌ی استادان ایرانی که در روزهای پایان سال با رویکرد دیپلماسی علمی به استادان شناخته شده‌ی هندوستان ارسال شد به شرح زیر است :

نامه اساتید دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی ایران به اساتید و دانشوران دانشگاه‌های کشور هندوستان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یا ایهاالناس انا خلقنکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عتدالله اتقئکم ان الله علیم خبیر ( قرآن کریم ، سوره ی حجرات ؛ آیه ۱۳)

ای مردم ! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را در تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید - اینها ملاک امتیاز نیست - قطعا ارجمند ترین شما نزد خدا پرهیز گار ترین شماست بی تردید خداوند دانای آگاه است ) 

 

حضور استادان محترم  دانشگاه‌های کشور دوست،  پهناور و تاریخی هند

سلام علیکم  

اخبار منتشره در خصوص سیاست‌های اِعمالی دولت هندوستان در قبال شهروندان مسلمان آن کشور دوست و برادر تاریخی  در ماه‌های اخیر، برای همه دوست‌داران  کشور شما  نگرانی‌های عمیقی  را به وجود آورده  که به این واسطه با شما دانشوران در میان می گذاریم ؛ امید که از سر دانش و عشق به کرامت انسانی چاره ای سازنده اندیشیده  شود؛

استادان گرامی !

شما بر اساس قضاوت های بینا  تاریخی و بینا فرهنگی در  ایران و هند آگاه هستید که نامه ی پیش روی استادان ایرانی به شما همتایان گرامی هند از سر محبت و عشق دو ملت نشآت می گیرد؛  هرچند آرزوی دیرین مصلحان اجتماعی این  بوده است که عرصه سیاست و  سیاست‌مداران،  هماهنگ با عالمان و بر پایه نتایج علمی حاصل از گفت و گو و قوه ی خدادادی عشق ، محبت و عدالت عمل  و اداره  شود ، اما واقعیت تاریخی گواه آن است که آنان آن‌چه را خود صلاح دانسته‌ عمل کرده‌اند، گو این که سیاست‌مداران غالباً در دایره الزامات مناصب و بر پایه مشهورات برساخته رسانه ها عمل می‌کنند، این در حالی است که دانشوران حق طلب  بیش از همه خود را در قبال انسانیت، تاریخ و علم مسؤول دانسته‌اند و همین تعهد آسمانی از ایشان برای خاموش نبودن، آنان را برای گفت‌وگو در مقیاس‌های کلان‌تر تاریخی ـ انسانی و حوادث گوناگون روزگار، مستعد کرده است. گفت‌گوهای عالمانه از این ویژگی برخوردارند که از عمق تاریخ و از ندای باطنی وجود، مسأله ی  امروز  انسان  را معطوف به آینده پاسخ می‌دهند؛ شما استادان گرامی به خوبی مستحضرید که  این نوع گفت‌وگو ها ، به بافتار دیروز، اکنون و فردا متعهد است؛ نه تحجر گذشته‌گرایان را دارد،‌ نه اکنون‌زدگی اهل سیاست را و نه توهم ایده‌آلیست‌ها را، بلکه سرمایه کل این بافتار را خرج پاسداشت انسانیت و سعادت حقیقی او می‌کند. در این وضعیت، چه بسا  عیار دین نیز در ترازوی اخلاق سنجیده می‌شود زیرا محوریت اخلاق باعث می‌شود انسان‌ها از هر دین و قومی بتوانند در کنار یک‌دیگر از کرامت‌شان دفاع کنند و مگر نهایت دین این نیست که همه ی آرایه های نژادی، زبانی و فرقه ای را برای سعادت حقیقی فطرت گرا جمع کند و انسان معاصر را از پروژه تصنعی جهانی سازی به سوی صیرورت باطنی در معنای جهانی شدن و خیر عمومی و سعادت برین  سوق دهد؟  

استادان کشور بزرگ و باشکوه هند  ! شما به خوبی می دانید که به‌رغم این‌که سال‌هاست تمدن غرب، پلورالیسم اجتماعی را به‌مثابه دست‌آورد مهم تمدنی خود مطرح نموده، اما به دلیل خوی تمامیت خواهانه و سرشتی غیر دموکراتیک  هنوز عملاً در این مسیر توفیق جدی کسب نکرده و هم‌چنان بر سر ارائه الگویی عملی و  بادوام ، رقابت درونی سختی را در حال تجربه است ؛ زیرا جغرافیای اندیشگانی غرب هنوز نتوانسته نزاع درونی مابین" فردگرایی" و "خودمحوری" را رفع کند، در مقابل اما در نگاه بسیاری از هندپژوهان، هندوستان به مثابه  کشوری شرقی و با سابقه کهن تمدنی  قرن‌هاست که الگویی بادوام از این کثرت‌گرایی مسالمت‌آمیز اجتماعی را به نمایش گذاشته است تا جایی که می‌توان گفت تعین تمدنی کشور شما  از طریق تنوع ادیان، گوناگونی اقوام و زندگی مسالمت‌آمیز مردمانش رقم خورده است؛  تمدن غرب اما شعار مذکور را در انحصار خود دانسته و از همین روی برای مخدوش کردن هر الگوی غیرغربی در باره ی تکثر، از هیچ تلاشی دریغ  نکرده و نخواهد کرد و شاید حمایت وافرش از حقوق اقلیت‌هایی که در این ایام به ناحق  مورد تبعیض گروه های افراطی هند قرار گرفته اند نه بخاطر عشق و محبت به مسلمانان (زیرا سکوت شان در مصائب فلسطینیان و یمنی ها و....شواهدی بر ابطال این ادعاها است) بلکه بدین علت باشد که بتواند مزیت تاریخی تمدن هند مبنی بر تکثر گرایی  و  صلح آمیز بودن زیست اجتماعی پیروان همه ادیان در کنار یک‌دیگر را ـ که ریشه در مبانی و آیین هندوئیزم داشته و قانون اساسی کنونی هند نیز بر آن تأکید دارد ـ از آن گرفته و به نفع تاریخ غیر دموکراتیک و  پرستیزش مصادره نماید.

همکاران ارجمند ! دانشگاهیان ایران یقین دارند  که جامعه فرهیخته و دانشگاهی هندوستان از میراث تاریخی خود ـ که برآمده از روح مشترک ادیان و ناظر بر فطرت آسمانی  انسان  بوده و از همین روی می‌‌تواند  الهام‌بخش باشد ـ پاسداری خواهد کرد. این پاسداری بی‌شک از معبر تحفظ بر استقلال تمدنی و ثبات سیاسی هند خواهد گذشت؛ امری که به نظر می‌رسد در این ایام در افکار عمومی جهان به‌شدت مورد خدشه قرار گرفته و قلب همکاران شما در ایران را همانند شما مالا مال از اندوه کرده است. عالیجنابان!  انسان و جامعه جهانی  معاصر، هندوستان را با نام آموزگار و مصلح بزرگی به نام  مهاتما گاندی فقید  و آرمان‌های بشردوستانه‌اش گره زده است؛‌ مردی که با تکریم  پیروان دیگر ادیان به خصوص مسلمانان نجیب کشورش، سرمایه مبارزه مشترک مسلمانان  و هندوها  برای استقلال کشورش را از چنگ استعمار گران  هند  تأمین کرد؛ مردی که میراث تاریخی بزرگ مسلمانان در هندوستان و نیز اشتراک طریقت‌های صوفیانه مسلمان با هندوها در سلوک عرفانی‌شان را توجیه عقلانی  زندگی مسالمیت‌آمیز میان پیروان ادیان ‌دانست؛ مردی که به‌خوبی دریافت آینده‌ هندوستان و کشور عزیز شما ، امتداد گذشته‌ ی تاریخی و فرهنگی - تمدنی اش  می‌باشد. اما اینک ذهنیت جامعه بشری  با اتفاقات  ناگوار و دلخراش علیه مسلمانان  هندوستان نسبت به آینده آن نگران شده است؛  به نظر می رسد روح آن مرد بزرگ  دوست دارد در میانه آتش و خونی که خوی استکباری تمدن غرب به‌ویژه به مدد تکنولوژی‌های مرگ‌بارش در جای‌جای جهان معاصر به وجود آورده، هندوستان را در آرامشی که هندوئیزم ترسیم کرده ببیند؛ او دوست دارد هندوستان را به‌ دور از تبعیض‌های دینی و نژادی ـ که آن هم میراث غرب استکباری است ـ و در استمرار صلح‌دوستی گذشته‌اش ببیند. حافظه تاریخی انسان معاصر قادر است تا سرگذشت کشورهایی که انسانیت را مصادره دین و سیاست کرده‌‌اند بازخوانی کرده و برای بهزیستی روزگار خود  عبرت گیرد. انسان معاصر زخمی عمیق از افراط‌گرایی مذهبی بر تن خود دارد و از این روی، نسبت به هر اقدامی  که دوباره  این زخم را بازسازی  کند دل نگران تر از گذشته است. 

استادان گرامی!

کشور دوست و همسایه  فرهنگی تاریخی شما جمهوری اسلامی ایران در بستر مبارزه با جریان‌های تکفیری اسلامی به تجربه تاریخی سنگینی دست یازیده که خلاصه آن این است: هرگونه غفلت در مهار هیجانات قومی، نژادی، دینی و مذهبی قادر است تا چرخه خشونت و تجاوز به حقوق بشر را به‌طور غیر‌قابل کنترلی آغاز کند و مهم‌تر این‌که‌ اگر این چرخه ی خشونت طلبانه  ،  حمایتی  دولتی به خود بگیرد، به تهدیدی ویرانگر تبدیل خواهد شد  که هزینه‌ای بسیار بیش‌تر از سرمایه تاریخی یک کشور برای التیام دردها و رنج های  آن لازم است. خوشبختانه تاریخ معاصر نمونه‌های مثبت و منفی قابل‌توجهی را برای عبرت امروز و فردای ما در دامان خود به یادگار و به عبرت  دارد. به‌راحتی می‌توان سرمایه تاریخی رویکرد مسالمت‌آمیز گاندی را با داشته‌های تاریخی جریان‌های افراط‌گرای مذهبی ـ که جان شریف و عزیزش  را ستاندند ـ مقایسه کرد. هم‌چنان که به‌راحتی می‌‌توان میراث قهرمان بدون‌ مرز و انسانی جبهه مقاومت یعنی سپهبد  شهید قاسم سلیمانی( که حتی در نبردها یش سرشار از عشق یکسان  به انسان مسیحی ، ایزدی ، سنی و شیعه بود )   را با میراث کسانی که صلح‌دوستی ادیان را به خشونت‌های مذهبی تفسیر کردند مقایسه نمود. یک جریان، تاریخ بشر را به نام دین به بن‌بست کشانده و جریانی دیگر ، با گذر از بن‌بست‌های دین ساخته ،  فراروی انسانیت افق ها  گشوده‌اند. میراث جریان افراط فاقد مانایی و اعتبار بوده و در هیچ جای تاریخ نتوانسته برای بشریت،  افقی بگشاید زیرا عقلانیت  ابزاری عصر جدید نمی‌تواند با کنش‌های غیردموکراتیک اش با جهانیان ارتباط گیرد گو این که بازی‌گری در این عصر، با رعایت همه الزامات شهروندی و قواعد دموکراسی پیوندی وثیق  دارد. این بدین معنی است که کنش‌های غیردموکراتیک به مرور قدرت تأثیرگذاری و الهام‌بخشی خود را حتی در قلمروهای سنتی خود از دست خواهند داد. نتیجه این که  بازی‌گری در مقیاس تمدنی علاوه بر رعایت این قواعد، نیازمند قواعد خاص دیگری نیز می‌باشد. به عنوان مثال؛ انسجام و کارآمدی تمدنی ، مستلزم  تحقق الگویی ویژه‌ از نظریه «تعایش سلمی» و همزیستی صلح آمیز  است؛‌ نظریه‌ای که جز در بستر رشد مدنی و علم پایه ،  محقق نمی‌شود زیرا در همه جوامع و بخصوص در متون و کتاب های مقدس اسلامی و هندی   این دانشمندان و عالمان مهذب هستند که پیشرانی و رهبری  زیست مدنی و اعتلای آن  را برعهده دارند. این موقعیت، رسالتی ویژه را بر دوش عالمان می‌نهد که پاسداری از آن ممکن است  حتی هزینه‌هایی از قبیل مواجهه با جریان‌های واپس‌گرای سیاسی را در بر داشته باشد. این مواجهه به اقتضای رسالت عالمان از مجرای تربیت مدنی و نفی خشونت  با همراهی تاریخی یک ملت خواهد گذشت. 

برادران و خواهران  اساتید هندوستان ! همکاران دانشگاهی شما در ایران بر این باورند که جلوه و نمای  تاریخی ـ تمدنی هندوستان همواره چشم‌نواز بوده است، اما این جلوه ممکن است  در اثر  غفلتی تاریخی توسط افراط‌گرایان سیاسی ـ دینی  خدشه دار شود  ما امیدواریم شما بزرگواران با تکیه بر منزلت فرهنگی - اجتماعی که  در میان مردمان بزرگ هندوستان دارید بتوانید عطف توجه به   دیپلماسی علمی  و گفت و گوهای مانع وقوع فجایع دردناک و خشونت بار علیه هموطنان مسلمان  شوید؛ 

چه خوش گفت سعدی خوش سخن که گفتارش به دلیل  آمیختگی با حکمت  عالم تاب شده که: 

بنی آدم اعضای یکدیگرند                که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار      دگرعضوها را نماند قرار

با این وصف دوام تکثر در کشور دوست؛هندوستان و استمرار استقلال و اعتلای آن کشور بزرگ و همچنین تامین عزت و کرامت تمامی شهروندان بخصوص رفع مصائب و مضایق نوپدید بر مسلمانان نجیب هند را با دلالت شما گرامیان از خدای بزرگ و رحمان خواستاریم. 

 

والسلام علی من اتبع الهدی

همکاران شما در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی ایران

 

*** اسامی استادان ایرانی

***اسامی استادان هندی

 

 

In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿١٣﴾

O mankind!‎ Indeed, we have created you from a male and a female, and made you nations and tribes, so that you may know one another.‎ Surely, the most honorable of you, in the sight of Allah, is he who is the most pious of you (not by your race or lineage).‎ Surely, Allah is all knowing, all aware.‎

 

Dear honorable faculty and university members of our friend country, India:

 

Recent news releases on the Indian government's policies towards the Muslim citizens of that friend and historical country in recent months, have raised deep concerns amongst your country's lovers and friends, so we decided to share this letter with you, in the hope that by knowledge and respect for human dignity, a constructive solution is reached;‎

As you know from the cross-historical and cross-cultural judgments between Iran and India, that the present letter from Iranian university members to their dear Indian counterparts stems from the love and affection of the two nations.‎ It has long been the wish of social reformers, that politics and politicians, together with scholars, act on the basis of the scientific results of dialogue and the divine power of love, affection, and justice, yet historical reality proves that they have always done what they themselves have considered appropriate.‎ Politicians are often retained within the framework of their office requirements, and act on mass media propaganda, this is whilst righteous scholars and scientists, more than anyone, have considered themselves responsible for the face of humanity, history and science, and this heavenly made commitment of not being silent, has made them more potential for dialogue on much larger scales of humanity, history and various worldwide incidents.‎ Wise conversations are characterized by the fact that they use in-depth history and the intrinsic call of existence, to answer today's questions of mankind with respect to the future.‎ As you dear scholars are well aware, such conversations are committed to the context of past, present, and future;‎ It does not have the concretion of the revivalists, nor the diminution of the politicians, nor the illusions of the idealists, but the whole capital of this context is spent protecting the true humanity and prosperity.‎ In this situation, religion comes in hand in hand with ethics in order to move the contemporary man from the synthetic project of globalization to the inner essence of globalization and global blessings and contentment.‎ This is because ethics empowers people of all religions and tribes to defend one another's dignity, and religion holds all racial, linguistic, and sectarian arrays of mankind together for the real nature oriented bliss.‎

Dear scholars of the great and vast country of India!‎

You are well aware that despite the fact that the Western civilization has for many years promoted social pluralism as an important achievement of its civilization, it has not yet achieved serious success on this path due to its totalitarian and undemocratic nature and integrity.‎ It is still experiencing intense internal competition over offering a practical and durable model, because the geography of Western thought has not yet been able to resolve the internal struggle between "individualism" and "self-centeredness".‎ On the contrary, from the point of view of many Indian scholars, India as an Eastern country, with an ancient civilization history, has been portraying a resilient model of this peaceful social pluralism for centuries, so far as one can tell, that the civilization of this country has been shaped by the diversity of religions, the diversity of people and tribes, and the peaceful life of its people.‎ The Western civilization however, has monopolized such slogan, and has therefore not hesitated from any actions to undermine any non-Western model of such plurality.‎ Perhaps their support for the rights of minorities who are being unjustly discriminated against by the Indian extremist groups at this time, is not because of their admiration and affection for Muslims (because their silence in the plight of Palestinians and Yemenis, etc.‎ proves this case), but it is because it wants to seize the historical advantage of the Indian civilization for pluralism and peaceful social living of adherents of all religions – which is well rooted in the foundations and practices of Hinduism and the current constitution of India – and confiscate it for the benefit of its undemocratic and prestigious history.‎

Dear colleagues!‎

Iranian academics are sure that the educated and the academic community of India will preserve its historical heritage, which is derived from the common spirit of religions and observes the divine nature of human beings and can therefore be very inspiring.‎ This protection will undoubtedly pass through the passage of safeguarding India's civil independence and political stability, which seems to have been severely tarnished nowadays in the public opinion around the world, which has distressed the hearts of your Iranian colleagues like yours.‎

Your eminences!‎

Contemporary human and global community, has tied India to his prominent teacher and great peacemaker, the late Mahatma Gandhi, and his philanthropic aspirations;‎ a man who, by honoring the followers of other religions, especially the noble Muslims of his country, seized the capital of the joint Muslim-Hindu struggle for the independence of his country from the colonialists;‎ a man who by knowing the great historical heritage of Muslims in India as well as the sharing of Sufi Muslim traditions with Hindus in their mystical conduct, justified the rationality of a peaceful life among the followers of religions;‎ a man who was well aware that the future of your beloved country, India, lies along its historical, cultural and civilizational past.‎ But nowadays, the mentality of the human community is concerned about the future of India with its recent terrible and heartbreaking incidents against its Muslim community.‎ It seems that the soul of that great man loves to see India in peace and tranquility drawn by Hinduism, amidst the fire and blood that the arrogant temper of Western civilization has created, especially with its deadly technologies worldwide.‎ He wishes to see India away from the religious and racial discrimination that is the legacy of the arrogant West, and in the pursuit of his past peace.‎ The historical memory of the contemporary mankind is capable of revisiting the history of countries that have confiscated humanity from religion and politics and learn from it for the well-being of their present.‎ The human community is deeply wounded by religious extremism and is therefore deeply concerned and extremely susceptible to anything that reimburses such memories.‎

Dear scholars!‎

Your friendly and neighboring historic and cultural country, the Islamic Republic of Iran, has acquired a rich historical experience in the fight against Islamic Takfiri movements, which in brief is as follows: Any negligence in control of ethnic, racial, and religious excitements is capable of starting an incontrollable cycle of violence and human rights violations.‎ More importantly, if such violent cycle receives governmental support, it will soon turn into a devastating threat that will cost much more than a country's historic capital to heal its pains and sufferings.‎ Fortunately, contemporary history has left us with significant positive and negative examples for lessons to be learnt.‎ It is easy to compare the historical capital of Gandhi's peaceful approach with the historical holdings of the extremist religious movements, that took his honorable and beloved life.‎ As easy as one can easily compare the legacy of the humanitarian hero of the resistance front, Lieutenant-General Martyr Qassim Suleimani (who, even in his battles, was full of equal love for people whether Christian, Izadi, Sunni, and/or Shiite) with the legacy of those who have interpreted the peace-loving nature of religions into religious violence.‎ One movement has stalled human history in the name of religion, and another has opened the horizon for humanity by passing through the deadlocks of religion.‎ The legacy of extremism is lacking in credibility and durability, and nowhere in history has it been able to open the horizon for humanity because the instrumental rationality of the modern age cannot be linked to its undemocratic actions with the world.‎ As if acting in this age, has a solid bond with being in accordance with all the requirements of citizenship and democratic rules.‎ It is guaranteed.‎ This means that undemocratic actions will gradually lose their influence and inspiration even in their traditional territories.‎ The result is that playing at a civilized scale, in addition to observing these rules, requires some additional rules.‎ For example, the coherence and effectiveness of civilization requires a particular model of 'peaceful coexistence' theory.‎ A theory that cannot be fulfilled except in the context of civil development and basic sciences, as in all societies, especially Islamic and Indian holy texts and books, it is the pious scientists and scholars who have led the civil living and its enhancement.‎ This position, places a special mission on the scholars, which may even entail costs such as facing backward political currents.‎ This confrontation will elapse by the mission of the scholars for civil education and denial of violence, along with the historical companionship of a nation.‎

Dear Indian colleagues, brothers and sisters!‎

Your academic colleagues in Iran believe that the historical and civilized picture of India has always been eye-catching, but this picture may be flawed by an unprecedented negligence by political-religious extremists.‎ We hope that you, noblemen, by relying on the socio-cultural status that you have amongst the great people of India, with the power of scientific diplomacy and dialogue, will be able to prevent painful and violent catastrophes against your fellow Muslim compatriots.‎

Iranian poet Sa’adi has said it very nicely, and as his speech is twisted with wisdom, it has become universal:

“Sons of Adam are all members of one body, which are all from the same jewel in creation.‎

If a member is in pain from the hardship of the era, other members are not indifferent and silent.‎”

Nevertheless, we pledge God for the durability of plurality in our friend country, India, and for the continued independence and promotion of that great country, as well for the dignity and honor of all the citizens, especially for the elimination of the hardships and troubles of the noble Muslims of India.‎

 

“And peace be upon those who follow the guidance”

 

Your colleagues in Iranian universities and research centers

 

 

 

بسم اللہ الرحمن الرحیم

 

يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ

 

ہمارے انتہائ عزیز، عظیم اور تاریخی ملک ہندوستان کے اساتذہ کے نام

السلام علیکم 

ہندوستانی حکومت کی جانب سے  ہمارے اس دوست ملک کے مسلمان باشندوں کے ساتھ حالیہ مہینوں میں جو رویہ اپنایا گیا ہے اس کی وجہ سے  دنیا بھر میں ہندوستان کے چاہنے والوں میں تشویش پائی جاتی ہے اور یہ خط  ہندوستان کے اہل علم کی نظر کرتے ہیں تاکہ وہ علم و عشق اور انسانی وقار کی خاطر کوئی راہ حل تلاش کریں۔

آپ حضرات ایران و ہندوستان کے مشترکہ تاریخی اور تہذیبی ورثے سے آگاہ ہیں اور ایرانی اساتذہ کا یہ خط بھی ہماری برادر اقوام کی محبت اور غم خواری کا آئینہ دار ہے۔ اگر چہ سماجی مصلحین کی دیرینہ تمنا رہی ہے کہ سیاستدان اہل علم و خرد کے ساتھ مل کر اور باہمی گفتگو سے حاصل شدہ نتائج کی بنیاد پر فطری عشق و محبت اور عدل و انصاف کو پروان چڑھائیں لیکن حقائق سے پتا چلتا ہے کہ انہوں نے اپنی مرضی کے بت کی ہی  پرستش کی ہے۔

یہ حقیقت ہے کہ سیاستدان اپنے منصبی حدود اور میڈیا کے بتائے معیارات کو مد نظر رکھ کر کام کرتے ہیں لیکن اہل علم و دانش انسانیت، علم اور تاریخ کے سامنے خود کو جوابدہ سمجھتے ہیں اور یہی وہ فطری عہد ہے جس کی وجہ سے وہ خاموشی توڑ کر ایک آفاقی نگاہ سے انسانیت اور حوادث روزگار پر علمی موشگافی کرتے ہیں۔ علمی گفتگو کی خصوصیت یہ ہے کہ یہ تاریخ کے بطن اور انسانی وجود کی عمیق گہرائیوں سے ان مسائل کا راہ حل پیش کرتی ہے جن میں معاصر انسان گرفتار ہے۔

آپ اساتذہ محترم بخوبی آگاہ ہیں کہ اس طرح کی گفتگو میں ماضی،  حال اور مستقبل کے کردار کی ضمانت ہے، اس میں نہ تو ماضی کا جمود ہے نہ اہل سیاست کی موجودہ حالت سے دل لگی اور نہ ہی اس میں  آیڈیل ازم کی توہم پرستی پائی جاتی ہے بلکہ اس  کا سارا سرمایہ انسانیت کا تحفظ اور سعادت ہے۔

ان حالات میں ممکن ہے دین کی حقیقت کو بھی اخلاق کے معیار پر پرکھا جائے کیونکہ اگر اخلاق کو محور میں رکھا جائے تو ہر مکتب و مذہب کا ماننے والا انسان ایک دوسرے کے ساتھ ملکر اپنی عزت و عظمت کا دفاع کرسکتا ہے۔ کیا دین کا مقصد یہ نہیں ہے کہ ہر انسان کو اس کی نسل ، زبان اور فرقہ سے قطع نظر حقیقی سعادت کے لئے اکٹھا کرسکے اور معاصر انسان کی بناوٹی عالمگیریت کے فریب سے نکال کر اور باطنی تبدیلی کے ذریعے حقیقی عالمگیریت،  اجتماعی فلاح اور سعادت بریں سے ہمکنار کرے۔

بزرگ اور باشکوہ ہندوستان کے اساتذہ کرام۔۔

آپ حضرات اس بات سے بخوبی آگاہ ہیں کہ برسوں سے مغربی تہذیب نے  سماجی کثرتیت  (یا  سوشل پلورالزم)  کو ایک عظیم کامیابی کے طور پر پیش کیا ہے لیکن مغرب اپنی خودخواہی اور غیر جمہوری روئیے کی وجہ سے اس راہ میں ناکامی کا شکار نظر آتا ہے، اور ایک پائیدار آئڈیل کو پیش کرنے کی راہ میں   ابھی تک داخلی تضاد سے  نکل نہیں پایا ہے۔ وجہ یہ ہے کہ مغربی دنیا کی سوچ ابھی بھی فردیت اور خودخواہی کے درمیان داخلی کشمکش کو حل کرنے میں عاجز ہے۔ 

اس کے برخلاف ہندوستان کو سمجھنے والے دانشور حضرات کا ماننا ہے کہ اس مشرقی مملکت نے صدیوں سے  سماجی کثرتیت کا ایک ایسا نمونہ پیش کیا ہے جس میں لوگ پرامن بقای باہمی کے جذبے کے ساتھ زندگی گزارتے آئے ہیں ۔ یہ بات وثوق کے ساتھ کہی جاسکتی ہے کہ آپ کے ملک کی تہذیبی شناخت ، مذاہب  و اقوام کی کثرت پرامن بقائے باہمی کے جذبے سے سرشار ہے۔ مغربی تہذیب اس شعار کو اپنی ملکیت سمجھتا ہے اور اسی بنیاد پر ہر غیر مغربی  آئڈیل کو خدشہ دار کرنے کی ہر ممکن کوشش کرتا نظر آتا ہے۔ ہندوستان میں حکومت ہند کی جانب سے اقلیتی فرقہ کے حقوق کی پامالی پر مغربی دنیا کی جانب سے بڑھ چڑھ کر واویلا کرنے کی وجہ شاید یہ نہ ہو کہ ان کے دلوں میں مسلمانوں کی محبت نے کروٹ لی ہو (یمن اور فلسطینی مسلمانوں کی مظلومیت پر ان کی مجرمانہ خاموشی ان کے جھوٹ کا پول کھولنے کےلئے کافی ہے) بلکہ ان کا مقصد یہ ہے کہ ہندوستانی تہذیب میں کثرتیت اور مختلف مذاہب کے ماننے والے جس پرامن بقای باہمی کے ساتھ زندگی گزارتے ہیں ، جس کی بنیاد ہندو مذہب فراہم کرتا ہے اور جس کی ضمانت ہندوستان کا آئین دیتا ہے اس قابل قدر گوہر کو ہندوستان سے چھین کر اپنے غیر جمہوری روئیے کے ساتھ نتھی کردے۔ 

عزیز دوستو۔۔

ایران میں اعلی تعلیمی اداروں سے وابستہ آپ کے ہم قدم  دوست اس بات پر ایمان رکھتے ہیں کہ ہندوستان کے اہل علم و خرد اپنے اس تاریخی ورثہ کی حفاظت کریں گے جو مختلف مذاہب کے مشترکہ گوہر کی عکاسی کرتا ہے اور یہی انسانی فطرت کا ماحصل بھی ہے لہذا پوری انسانیت کے لئے امید کی کرن بھی ہے۔ 

اس ورثے کا تحفظ ہندوستان کے سیاسی استقلال اور سیاسی استحکام سے وابستہ ہے۔ یہ بات البتہ باعث افسوس ہے کہ موجودہ حالات نے عالمی ضمیر کو جھنجوڑ کر رکھ دیا ہے اور یہاں ایران میں اپ کے دوستوں کے دل آپ کی طرح غم و اندوہ سے مالا مال ہیں ۔ 

معزز حضرات۔۔

معاصر انسان ہندوستان کو گاندی جی جیسے عظیم مصلح اور  ہمدرد معلم  نیز ان کی انسان دوستی کی نگاہ سے دیکھتا ہے۔ یہ وہ شخصیت تھی جو ہندوستانی سرزمین میں رہنے والے مختلف مذاہب کے پیروکار ، خاص کر اہل اسلام  کے قدردان تھے  اور  انہوں نے استعماری طاقتوں کے پنجے سے اس ملک کی آزادی  کے لئے ہندو مسلم بھائی چارہ کے ذریعہ مشترکہ محاذ تشکیل دیا۔ وہ سمجھتے تھے کہ ہندوستان میں مسلمانوں کا تاریخی ورثہ اور عرفانی سیر و سلوک میں ہندو مسلم مشترکہ میراث،   پرامن بقای باہمی کےلئے معقول بنیاد فراہم کرسکتا ہے۔ وہ بخوبی جانتے تھے کہ آپ کے محبوب ملک کا مستقبل اسکے تاریخی اور تہذیبی ماضی سے جڑا ہے۔ لیکن افسوس کہ ہندوستان کی موجودہ صورتحال اور حالیہ وحشتناک واقعات نے انسانی ضمیر کے سامنے ہندوستان کے مستقبل کے سامنے سوالیہ نشان چھوڑ دئے ہیں ۔ مغرب کے استعماری تہذیب نے اپنی جدید ٹکنالوجی کے ذریعہ دنیا کو جس طرح خاک و خون میں غرق کردیا ہے،  ان حالات میں یقینا اس عظیم انسان کی روح ہندوستان کو اسی آرام و سکون میں دیکھنے کے متمنی ہوں گی جس کی تعلیم ہندو مذہب دیتا ہے۔ مذہبی اور قومی تفرقہ بازی سے عاری ہندوستان ان کی آرزو تھی۔ 

انسان میں یہ صلاحیت ہے کہ وہ ایسے ممالک سے عبرت حاصل کرے جنہوں نے مذہب و سیاست کے نام پر انسانیت کو قربانی کا بکرا بنایا ہے۔ موجودہ انسان نے مذہبی انتہا پسندی سے بڑے زخم کھائے ہیں اور اب  یہ کسی کسی نئے زخم کا متحمل نہیں ہوسکتا ہے۔ 

معزز اساتذہ صاحبان۔۔

آپ کے ساتھ تاریخی اور تہذیبی رشتوں میں بندھا اسلامی جمہوریہ ایران تکفیری انتہاپسندی کے خلاف جنگ میں بیش بہا تجربات  کا حامل ہے جس کا خلاصہ کچھ اس طرح ہے: اگر قومی ، نسلی اور مذہبی  احساسات  کا بروقت   تدارک نہ کیا جائے تو انسانی حقوق کی پامالی کا وہ سیلاب جنم لیتا ہے جس کو روکنا ناممکن بن جاتا ہے۔ اس پر مستزاد یہ کہ اگر حکومتی حمایت کے سائے میں یہ یہ کام انجام پائے تو پھر ویرانی کا وہ طوفان اٹھتا ہے جس کی تلافی کے لئے اس ملک کا تاریخی سرمایہ بھی کم پڑجاتا ہے ۔ خوش قسمتی سے معاصر تاریخ میں ایسی مثالیں فراوان ہیں جن سے ہم سبق حاصل کرسکتے ہیں ۔ مہاتما گاندی کے نظریہ  پرامن بقای باہمی کو اس مذہبی انتہا پسندی سے موازنہ کیا جاسکتا ہے جس نے اس عظیم انسان کو مقتل گاہ کی بھینٹ چڑھادیا ہے ۔ اسی طرح بین الاقوامی اور انسانی مزاحمتی محاذ کے بےبدیل ہیرو جنرل قاسم سلیمانی ( جنہوں نے ایزدی، شیعہ، سنی اور عیسائیوں کے لئے یکسان جانفشانی کی ہے ) کے ورثے کو ان لوگوں کے ساتھ موازنہ کیا جاسکتا ہے جنہوں نے مذہبی رواداری کو مسلکی تشدد سے ذبح کردیا ہے ۔  

ایک دھارے نے انسانی تاریخ  کو دین کے نام پر بند گلی میں دھکیل دیا ہے اور دوسرے دھارے نے ان بند گلیوں سے گزر کر انسانیت کے سامنے نئے افق روشن کئے ہیں  ۔ انتہا پسندی کی میراث بے اعتمادی ہے اور یہ انسانیت کو امید و روشنی سے محروم کردیتی ہے ۔عصر جدید کی عقل پرستی اپنے غیر جمہوری رویہ کی وجہ سے عالم انسانیت کے ساتھ تعلق جوڑنے میں ناکام  رہی ہے اور یہ اس کا طبیعی نتیجہ ہے ۔ یہ غیر جمہوری روئیے وقت کے ساتھ ساتھ اپنی روایتی سرزمینوں سے بھی اپنا بوریا بستر سمیٹے نظر آئیں گے ۔ لہذا تہذیبی سطح پر  میدان فتح کرنے کے لئے ان روایتی قواعد کے علاوہ کچھ خاص اصول و قواعد کی رعایت کرنی ہوگی۔ مثال کے طور پر تہذیب کے استحکام اور اس کی تاثیر کے لئے پرامن بقای باہمی کی بنیاد پر ایک خاص انسانی ماڈل کی ضرورت ہے ۔ یہ نظریہ صرف اور صرف شہری ترقی اور علمی بنیادوں پر نشو و نما پاسکتا ہے کیونکہ کوئی بھی معاشرہ اور خاص کر اسلامی اور ہندو مذہب کی دینی کتابیں اس بات کی گواہ ہیں کہ انسانی معاشرے کی رہبری اور اسکے رشد و کمال کی ذمہ داری مہذب علما  اور دانشوروں نے نبھائی ہے  ۔ اس مقام و منزلت کی وجہ سے اہل علم و دانش کے کندھوں پر ایک بھاری ذمہ داری عائد ہوتی ہے جس کی پاسداری کے لئے ممکن ہے انہیں سیاسی انتہا پسندی کے خلاف قیام کے لئے میدان کا رخ بھی کرنا پڑے ۔انتہا پسندی کے خلاف اہل علم و دانش کا یہ مبارزہ سماجی تربیت اور قوم کے تاریخی ورثے کو ساتھ لے کر چلنے کا متقاضی ہے ۔

جناب عالی۔۔

ایران میں آپ کے اہل علم دوستوں کا ماننا ہے کہ ہندوستان کی تاریخی اور تہذیبی مورتی بہت حسین و جمیل  ہے لیکن بدقسمتی سے سیاسی اور مذہبی انتہاپسندی کی ایک تاریخی غلطی کی وجہ سے اس مورتی میں اب دراڑیں پڑ چکی ہیں اور وہ  زمین بوس ہونے کے قریب ہے ۔ لیکن امید کی کرن موجود ہے اور وہ یہ  ہے کہ علمی سفارت کاری نیز علمی و ثقافتی مذاکرات کے ذریعہ  ایک پرامن دنیا کا خواب شرمندہ تعبیر کیا جاسکتا ہے ۔

ہندوستانی عوام میں آپ کی جو سماجی اور ثقافتی قدر و منزلت ہے اس کی بنیاد پر  آپ حضرات سے یہ توقع رکھنے میں حق بجانب ہیں کہ  علمی سفارتکاری اور مذاکرات کے ذریعہ آپ اپنے ہم وطن مسلمانوں کے خلاف ظلم و ستم اور تشدد پر مبنی واقعات کو روکنے کی کوشش کریں گے

 جناب سعدی نے کیا خوب کہا تھا ؛

بنی‌آدم اعضای یک‌پیکرند// که در آفرینش زیک گوهرند// چو عضوی به‌درد آورد روزگار// دگر عضوها را نماند قرار/

(تمام انسان ایک جسم کے اعضاء کے مانند ہیں، جن کی تخلیق ایک ہی روح سے ہوئی۔ جب وقت کی آفات سے ایک عضو کو تکلیف پہنچتی ہے تو دوسرے اعضاء قرار سے کیسے رہ سکتے ہیں۔)

اپنے عزیز  و دوست ملک ہندوستان کے لئے دعا گو ہیں کہ  آپ کی راہنمائی میں یہاں یہی جذبہ پھلے پھولے ،  ترقی و خوشحالی کا دور دورہ ہو ، ہر شہری عزت و سربلندی سے زندگی گزارے ، اور خداوند سبحان  ان نئی آفات و مصیبتوں سے یہاں کے رہنے والوں خاص کر مسلمانوں کی حفاظت فرمائے ۔ 

 

والسلام علی من تبع الہدی 

سلام اس پر جس نے صحیح بات کی پیروی کی 

ایران میں ہائر ایجوکیشن سے وابستہ آپ کے ہمسفر

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ سورة الحجرات، الآية ﴿١٣﴾

السادة أساتذة جامعات البلد الشقيق والتاريخي والمترامي الأطراف الهند

السلام عليكم؛

أثارت الأخبار المنتشرة حديثاً حول سياسات الحكومة الهندية تجاه المواطنين المسلمين في الأشهر الأخيرة، قلقا عميقاً لدى جميع مُحبيّ هذا البلد الصديق والشقيق التاريخي، وعليه أردنا أن نشارك هذه المخاوف معكم أيها العلماء الأفاضل على أمل أن تكون معرفتكم ومحبتكم لكرامة الإنسان قادرة على إيجاد حلٍ بنّاء لهذه المعضلة.

الأساتذة الأفاضل؛

تدركون جيداً عمق العلاقات التاريخية والثقافية بين الهند وإيران، وهذه الرسالة التي يقدمها لحضراتكم الأساتذة الإيرانيون، تنبع من المودة والمحبة التي يتبادلها شعوب البلدين، أمّا وعلى الرغم من الآمال التي علقها المصلحون الإجتماعيون على أن يتصرف السياسيون بانسجام مع العلماء وعلى أساس النتائج العلمية للحوار والقوة الإلهية للحب والعدالة، لكن الواقع التاريخي يثبت أن السياسيون فعلوا ما يعتقدون بأنّه مناسبًا، لأن السياسيين يتصرفون غالبًا بما تمليه عليهم مناصبهم السياسية وما تروج له وسائل الإعلام. بينما العلماء طلاّب الحق، قبل كل شيء يحملون أنفسهم مسؤولية انسانية، تاريخية وعلمية، والتزامهم السماوي هذا بعدم إسكاتهم، جعلهم مستعدين دوماً للحوار على نطاق تاريخي وإنساني أكبر وجعل أفق الحوار مفتوحة أمامهم بالنسبة للأحداث التي نمر بها في أيامنا هذه.

یتميز الحوار الحكيم بكونه ينبع من عمق التاريخ ومن نداء الوجود الداخلي، ويجيب على مسائل الحاضر بعطفها على المستقبل. تدركون جيداً أيّها الأفاضل، بأن هذا النوع من الحوار ملتزم بنسيج الماضي، الحاضر والمستقبل، وليس تعصّب القدماء، ولا مدعّي الحداثة، ولا وهم المثاليين، ولكن يتمحور هذا الحوار كله حول حماية الإنسانية والبحث عن السعادة الحقيقية للإنسان.

في هذه الحالة، ربما يتم قياس درجة الدين أيضًا في ميزان الأخلاق لأن مركزية الأخلاق تُمكّن الناس من جميع الأديان والأقوام من الدفاع عن كرامة بعضهم البعض. ومن جهة أخرى أليس غاية الدين في ذاته، هي جمع كل المقومات العرقية والإختلافات اللغوية والطائفية لإحقاق السعادة الفطرية للإنسان، وتحويل مسير الإنسان المعاصر من مشروع العولمة المصطنع إلى القوة الباطنية بمعنى العولمة والصالح العام والتّرقي؟

أساتذة الهند الفضلاء! تعلمون جيدًا أنه على الرغم من حقيقة أن الحضارة الغربية عملت منذ سنوات عديدة على تعزيز التعددية الاجتماعية باعتبارها إنجازًا مهمًا لحضارتها، إلا أنها لم تحقق بعد نجاحًا جادًا على هذا المسار بسبب شموليتها وطبيعتها غير الديمقراطية، ولا تزال في مرحلة تجربة نموذجًا عمليًا ودائماً قائما على المنافسة الداخلية لهذا المفهوم، وذلك لأن جغرافية الفكر الغربي لم تتمكن بعد من حل الصراع الداخلي بين "الفردية" و "التمركز حول الذات". ولكن وعلى الطرف المقابل، فإنّ العديد من الباحثين المتخصصين بشؤون الهند، يعتقدون بأن الهند كدولة شرقية، وكدولة ذات إرث تاريخي وحضاري عريق، ومن غابر الأزمان وعبر العديد من القرون قدّمت نموذجًا يحتذى من  التعددية الاجتماعية السلمية. وبلغ هذا النموذج حداّ نسطيع القول فيه بأن حضارة بلادكم قائمة على مجموعة متنوعة من الأديان والجماعات والشعوب التي تعيش بسلام جنباً إلى جنب.

أما الحضارة الغربية فهي تسعى لإحتكار هذا الشعار، وبالتالي لن تدخر أي جهد لتقويض أي نموذج غير غربي للتعددية، وربما هذا الدعم الكبير الذي يدّعيه الغرب لحقوق الأقليات، التي تم التمييز ضدها ظلماً من قبل مجموعات هندية متشددة مؤخراً، لا ينبع من المحبة والمودة التي يكنّها الغرب للمسلمين (لأن صمت الغرب أمام آلام الفلسطينيين واليمنيين هو دليل على دحض هذه الادعاءات) وإنما ينبع من محاولة منهم لمصادرة هذا التفوق التاريخي للحضارة الهندية في مجال التعددية الاجتماعية السلمية التي تعيشها الأديان جنباً إلى جنب، وتشويه هذه القيم المتجذرة في أسس الهندوسية والدستور الحالي للهند، ومحاولة نسبها إلى التاريخ الغربي غير الديمقراطي والقمعي.

الزملاء الأعزاء! الأكاديميون الإيرانيون على يقين من أن المجتمع المثقف والأكاديمي في الهند سيحافظ وسيصون تراثه التاريخي، المنبثق من الروح المشتركة للأديان والمحافظة على الفطرة الإلهية للبشر وبالتالي يمكن أن يلهم البشرية جمعاء. حماية هذا الإرث التاريخي سيمرّ بلا شك عبر مسير حماية الاستقلال المدني والاستقرار السياسي للهند، والذي يبدو بأنه قد تعرّض للتشويه بشدة في الرأي العام في جميع أنحاء العالم في هذه الأيام وأحزن قلوب زملائكم الإيرانيين مثلما أحزنكم.

السادة الأفاضل الكرام، لقد ربط الإنسان والمجتمع العالمي المعاصر، ربطا اسم الهند بأسماء رجال عِظام، مصلحين وداعين للسلام وحماية حقوق الإنسان ك"غاندي". وهو الرجل، الذي حاز على احترام ودعم أبناء بلده من مختلف الأديان وخصوصاً الدعم الذي تلقاه من المسلمين النبلاء، وجمع في نفسه جهود المسلمين والهندوس الهنود للذود عن بلاده وطرد الإستعمار منها. غاندي الذي نظر إلى التراث التاريخي العظيم للمسلمين في الهند وكذلك مشاركة التقاليد الإسلامية الصوفية مع الهندوس في سلوكهم وعباداتهم فوَجَدَ بأن هذا الإرث المشترك هو الذي يبرر عقلانية الحياة السلمية بين أتباع الديانات المختلفة في الهند. غاندي الذي كان على دراية تامة بأنّ مستقبل وثقافة الهند الحبيبة هي امتداد للتاريخ والثقافة المشتركة للحضارة الهندية.

لكن رؤية المجتمع العالمي المعاصر أصابها قلق حول مستقبل الهند، خصوصا بعد الأحداث المؤلمة والدامية التي شهدتها الهند؛ روح هذا الرجل العظيم "غاندي"، تحب أن تنعم الهند بالرخاء والسلام وفق الأسس التي رسمتها الديانة الهندوسية كما تحب روح "غاندي" أن ترى الهند بمعزل عن التمييز العرقي والديني التي خلفّها الأستعمار من خلال النار والدماء التي بثتها النزعة الإستعمارية المتغطرسة للحضارة الغربية، خاصة مع تقنياتها المميتة والتي نشرتها في كل مكان في هذا العالم الواسع.

إن الذاكرة التاريخية للإنسان المعاصر قادرة على إعادة النظر في تاريخ البلدان التي صادرت الإنسانية وصادرت الدين والسياسة وهي قادرة على أن تستخدم هذه الذاكرة في أخذ العبر من تاريخ هذه البلدان. أصيب الإنسان المعاصر بجروح عميقة بسبب التطرف الديني ولذلك فهو حساس لأي فعل يعمل على إعادة فتق هذا الجرح العميق.

السادة الأعزاء، إن الجمهورية الإسلامية الإيرانية، الدولة الشقيقة وذات التاريخ المشترك معكم، لديها تجربة تاريخية غنية في مكافحة التيارات التكفيرية الإسلامية يمكن تلخصيها بما يلي: أي فشل في السيطرة على الإنفعالات القومية والعرقية والدينية والمذهبية قادر بحد ذاته على أن يكون بداية مرحلة من العنف وانتهاك حقوق الإنسان قد تكون غير قابلة للسيطرة. والأهم من ذلك ، إذا تلقت هذه الإنفعالات غير العقلانية دعمًا حكوميًا ، فستتحول إلى تهديدٍ مُدمرٍ، تكون تكلفته أكبر بكثير من الإرث التاريخي لبلد سيحاول علاج الجروح التي تنشأ عن مثل هذه الإنفعالات.

لحسن الحظ، يحتوي التاريخ المعاصر على أمثلة إيجابية وسلبية مهمة لحاضرنا ومستقبلنا نستطيع أن نستخلص منها العِبَر. من السهل جداً مقارنة الإرث التاريخي لنهج "غاندي" السلمي بالإرث التاريخي للتيارات الدينية المتطرفة التي أزهقت أرواح أعزائه وأحبابه. وكذلك من السهولة بمكان مقايسة الإرث البطولي العابر للحدود والإنساني لبطل جبهة المقاومة، اللواء الشهيد قاسم سليماني (والذي كان حتى في معاركه يزخر بالعشق والحب بالتساوي بين المسيحي، الإيزدي، السني والشيعي) مع إرث أولئك الذين فسروا الصلح الذي تدعوا له الأديان على أنه تطرف مذهبي وديني.

لقد أوقف أحد التيارات التاريخ البشري باسم الدين، بينما فتح آخر، أفقًا للبشرية عن طريق العدول عن هذه العقبات التي خلقها التيار الأول. إن إرث التطرف يفتقر إلى المصداقية ولم يتمكن في أي نقطة في التاريخ من فتح أفق للبشرية لأن العقلانية وهي الآلية المناسبة للعصر الحديث لا يمكن ربطها بأعماله غير الديمقراطية مع هذا العالم. لإن اللعب في هذا الميدان يبدو بأنه مرتبط بقواعد المواطنة والقواعد الديمقراطية. وهذا يعني أن الإجراءات غير الديمقراطية ستفقد نفوذها وإلهامها تدريجياً حتى في مناطقها التقليدية. ونتيجة لذلك ، يتطلب اللعب في مضمار الحضارة، قواعد إضافية بالإضافة إلى مراعاة هذه القواعد.

على سبيل المثال ، يتطلب تماسك وفعالية الحضارة نموذجًا خاصًا لنظرية "التعايش السلمي" ، وهي نظرية لا يمكن تحقيقها إلا في سياق التنمية المدنية والعلوم الأساسية، حيث تنطبق على جميع المجتمعات ، خاصة الكتب والنصوص الإسلامية والهندوسية. العلماء والباحثون النجباء هم من يقع على عاتقهم قيادة وتطوير مفهوم "العيش المدني المشترك". يضع هذا الوضع عبء خاص على كاهل العلماء، يمكنهم حمايته وهذا الوضع يتطلب من العلماء بذل جهود مكثفة، مثل مواجهة التيارات السياسية المتخلفة. هذه المقاومة والجهود المكثفة تفرضها الرسالة التي أُنيطت بالعلماء وهي تمر عبر قناة التربية المدنية والعمق التاريخي للأمة.

الأخوات والأخوة الأساتذة الأعزاء، يعتقد زملائكم الأكاديميون في إيران أن العمق التاريخي والحضاري للهند كان دائمًا ملفت للنظر ، ولكن هذا العمق التاريخي يتم الإساءة إليه هذه الأيام وذلك نتيجة الإهمال التاريخي من قبل المتطرفين الدينيين-السياسيين. وكلنا أمل أيها الأعزاء أن تستثمروا المكانة الثقافية والإجتماعية التي تحظون بها بين صفوف الشعب الهندي العظيم، وتتمكنوا من تفعيل دور الدبلوماسية العلمية والحوار والثقافة لمنع الكوارث المؤلمة والعنيفة ضد مواطنيكم وأخوتكم المسلمين.

وما أجمله من شعرٍ امتزج بحكمة العالم ما قاله الشاعر الإيراني "سعدي":

                                بنو أدم جسد واحد            إلى عنصر واحد عائد

                            إذا مس عضوا أليم السقام         فسائر أعضائه لا تنام

وبناء عليه، ندعو الله أن يحفظ الهند البلد الصديق متماسكاً وأن يستمر ويتطور هذا البلد العظيم ويحافظ على استقلاله. كما ندعو الله أن يسدد خطاكم في حفظ كرامة جميع المواطنين، وأن يرفع البلاء والمصائب عن المواطنين المسلمين.

 

والسلام علی من اتبع الهدی

أصدقائكم وزملائكم في الجامعات ومعاهد التعليم العالي والبحث العلمي في إيران

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایهاالناس انا خلقنکم من ذکروانثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقئکم ان الله علیم خبیر ( قرآن کریم، سوره ی حجرات؛ آیه ۱۳)

 

ऐ लोगों! हमने तुमको एक पुरुष और एक महिला से पैदा किया है और एक दूसरे को जानने और पहचानने के लिए तुमको अलग अलग जातियों और जनजातियों में रखा यह -श्रेष्ठता का कोई मापदंड नहीं है- तुम में से अल्लाह का सबसे प्रिय वही है जो उस से डरता है बेशक अल्लाह सब चीज़ों का ज्ञानी और जानने वाला है।

महान ऐतिहासिक मित्र देश भारत के विश्वविद्यालयों के आदरणीय शिक्षकों के नाम

पिछले कुछ महीनों से इस ऐतिहासिक एवं मित्र देश के मुस्लिम नागरिकों के प्रति भारत सरकार की व्यावहारिक नीतियों के संबंध में आने वाली ख़बरों ने आपके दोस्तों को गहरी चिंता में डाल दिया है यह पत्र भी उसी चिंता का एक उदाहरण है ।

आप सब ऐतिहासिक और सांस्कृतिक दूरदर्शी निर्णय के आधार पर अच्छी तरह जानते हैं कि ईरानी विश्वविद्यालयों के शिक्षकों की ओर से अपने भारतीय समकक्षों को लिखे इस पत्र का आधार दोनों देशों की जनता के बीच पाया जाने वाले प्यार और अपनापन है ।

समाज सुधारकों का सदैव यह प्रयास रहा है कि राजनेता वैज्ञानिक परिणामों एवं ईश्वर की ओर से प्रदत्त आपसी भाई चारे और मोहब्बत के आधार पर विद्वानों के साथ मिलकर न्याय एवं समानता का व्यवहार करें, लेकिन इतिहास गवाह है कि उन्होंने हर वह काम किया जो उन्हें अच्छा लगा हालाँकि राजनेता अधिकांश अपने पद के अनुरूप और मीडिया द्वारा बनाए गए तथाकथित तथ्यों के आधार पर काम करते हैं।

यह तब है जब बुद्धिजीवी वर्ग मानवता, इतिहास एवं शिक्षा के प्रति सबसे अधिक जवाबदेह है और इसी ईश्वरीय प्रतिबद्धता ने उन्हें इतना सक्षम बनाया है कि वह  चुप न रहें, ज़माने में घटित होने वाली विभिन्न घटनाओं और ऐसे मानवीय एवं ऐतिहासिक मुद्दों पर बात करें ।

समझदारी एवं शिक्षा के आधार पर की गयी बातों में यह विशेषता होती है कि वह इतिहास की गहराई और अंतरात्मा की आवाज़ के आधार पर आज के प्रश्न का भविष्य केंद्रित उत्तर देते हैं  आप शिक्षकगण भलीभांति जानते हैं कि इस प्रकार की बातचीत के लिए अतीत, आज और कल की संरचना के लिए प्रतिबद्धता ज़रूरी है, इस में न अतीत का रंजो ग़म पाया जाता है न राजनेताओं की वर्तमान की अवसरवादिता, न आदर्शवादियों का भ्रम और यह संरचना अपनी सब क्षमता मानवता की सुरक्षा, विकास एवं खुशहाली में लगा देती है।

वर्तमान परिस्थितियों में जहाँ शायद धर्म को भी नैतिकता के आधार पर तौला जाता है, क्योंकि नैतिकता को केंद्र में रख कर विभिन्न धर्म और समप्रदाय के लोग एक साथ रहते हुए भी अपनी  गरिमा की रक्षा कर सकते हैं । क्या सभी धर्मों का अंतिम लक्ष्य यह नहीं कि सभी नस्लीय, भाषाई और सांप्रदायिक समूहों को प्राकृतिक एवं सच्ची ख़ुशी एवं कामयाबी की ओर ले जाए और समकालीन मनुष्य को झूठे वैश्वीकरण के जाल से निकाल कर सच्चे अर्थों में वैश्विक एवं सार्वजनिक भलाई एवं गूढ़ ज्ञान की ओर ले जाए?

महान और गौरवशाली भारत के शिक्षकों आप भलिभाति जानते हैं कि पश्चिमी सभ्यता कई वर्षों से सामाजिक बाहुलवाद को अपनी सभ्यता की एक महत्वपूर्ण उपलब्धि के रूप में पेश कर रही है लेकिन अपनी अधिनायकवादिता और अलोकतांत्रिक प्रकृति के कारण अभी तक उसे कोई उल्लेखनीय सफलता हाथ नहीं लगी है और वह अब भी एक स्थायी रोल मॉडल पेश करने के लिए आंतरिक प्रतिस्पर्धा का सामना कर रहे हैं ।

क्योंकि पश्चिमी जगत  व्यक्तिवाद और आत्म-केंद्रितता के बीच आंतरिक संघर्ष को हल करने में अभी तक सफल नहीं हो सका है, वहीँ उसके मुक़ाबले भारतीय अध्ययन करने वाले बहुत से  बुद्धिजीवियों के  अनुसार भारत एक पूर्वी देश के रूप में सदियों से शांतिपूर्ण सामाजिक बाहुलवाद का स्थायी रोल मॉडल रहा है यहाँ तक कि कहा जा सकता है कि आपके देश की सभ्यता धर्मों तथा जातियों की विविधता और सामाजिक बाहुलवाद के शांतिपूर्ण जीवन से निर्धारित होती है ।

लेकिन पश्चिमी जगत सामाजिक बाहुलवाद के नारे को खुद से संबंधित जानता है तथा उसने पश्चिमी जगत से हटकर जहाँ भी ऐसा रोल मॉडल पाया उसका चेहरा बिगाड़ने का भरपूर प्रयास किया और आगे भी करता रहेगा, आज भारत सरकार की ओर से भेदभाव का शिकार हो रहे अल्संख्यकों के अधिकारों के नाम पर शायद पश्चिमी जगत इसी लिए इतना सक्रिय दिखाई दे रहा है उसे मुसलमानों से कोई हमदर्दी है, न उनसे किसी प्रकार की सुहानुभूति, फिलिस्तीन, यमन और अन्य संकटों पर उनकी चुप्पी इस बात का स्पष्ट सबूत हैं, बल्कि पश्चिमी जगत की यह सक्रियता शायद इसीलिए हो कि वह भारत की हिन्दू धर्म की मान्यताओं और संविधान के आधार पर इस देश के सामाजिक बाहुलवाद  एवं विभिन प्रकार के धर्मों और संस्कृति के लोगों का एकजुट और शांतिप्रिय जीवन यापन करने वाली छवि को धूमिल कर सके और एक अलोकतांत्रिक और संघर्षरत इतिहास गढ़ सके।

प्यारे साथियों ! ईरानी शिक्षाविदों को भरोसा है कि भारत का  शिक्षित और अकादमिक समुदाय अपनी ऐतिहासिक विरासत की रक्षा करेगा जो विभिन्न धर्मों की संयुक्त आत्मा और इंसान की आसमानी प्रकृति को नज़र में रखती है और वह इसी आधार पर समस्त मानवता के लिए प्रेरणादायी हो सकती है।

इस विरासत की रक्षा निस्संदेह सभ्यता की स्वतंत्रता और राजनीतिक स्थिरता की सुरक्षा के साथ होगी लेकिन जो बात समझ में आ रही है वह यह है कि आज दुनिया भर मे भारत के हालात को लेकर एक चिंता की लहर पाई जाती है और इस बात से ईरान में मौजूद हम आपके दोस्तों को भी गंभीर चिंता और सदमे ने घेरा हुआ है ।

सम्मानित साथियों ! आज दुनिया भारत को महान शिक्षक और शांतिदूत महात्मा गाँधी और उनकी मानवता प्रेमी शिक्षाओं के लिए जानती है वह इंसान जिसने दूसरे धर्मों विशेष कर मुस्लिम समाज के अपने अनुयायियों के साथ मिलकर अंग्रेजी अतिक्रमण के खिलाफ हिन्दू  मुस्लिम को साथ लेकर आज़ादी की जंग का बिगुल फूंका।

वह गाँधी जी जिसने भारत में मुसलमानों की महान ऐतिहासिक विरासत और हिंदुओं के साथ सूफी मुस्लिम परंपराओं के साझाकरण को अपने आध्यात्मिक आचरण में तर्कसंगत ठहराते हुए विभिन्न धर्मों के लोगों को एकजुट होकर शांतिपूर्ण जीवन यापन का माध्यम माना ।

वह मर्द जिसने आसानी से जान लिया कि आपके प्यारे देश भारत का भविष्य अपने ऐतिहासिक और सांस्कृतिक-सभ्यतागत अतीत में निहित है ।

लेकिन वर्तमान में हुई दुखद घटनाओं और पीड़ादायी हादसों के कारण आज लोग भारत के भविष्य को लेकर आशंकित हो गए हैं ।

आज जब दुनिया में जगह जगह साम्राज्यवाद की तकीनीकी सहायताओं के कारण आग और खून की होली खेली जा रही है उस महान व्यक्ति की आत्मा चाहती है कि हिन्दुस्तान उसी आराम और सुकून से रहे जिसका आधार हिन्दू धर्म की मान्यताओं पर है।

वह चाहता है कि भारत अतीत की तरह शांति एवं भाईचारे के साथ धार्मिक एवं नस्लीय भेदभाव से दूर रहे कि यह भेदभाव भी पश्चिमी साम्राज्यवाद की पैदावार है ।

आज ज़रूरत है कि इंसान उन देशों का इतिहास देखे जिन्होंने मानवता को धर्म और राजनीति की भेंट चढ़ा दिया और अपनी ज़िन्दगी को सुधारने के लिए कुछ सीख ले।

मानवता ने धार्मिक चरमपंथ और कट्टरवादिता से बहुत चोट खाई है और वह हर उस चीज़ को लेकर बहुत संवेदनशील है जो इन ज़ख्मों को फिर से ताज़ा कर सकती है।

प्रिय शिक्षकों ! आपके ऐतिहासिक पडोसी मित्र देश ईरान ने तकफ़ीरी आतंकवाद के विरुद्ध लंबे संघर्ष से एक सबक़ सीखा है और वह यह कि किसी भी प्रकार की राष्ट्रीय, नस्लीय, धार्मिक एवं सांप्रदायिक भावनाओं को नियंत्रण करने में विफलता हिंसा और मानवाधिकारों के हनन का अनियंत्रित चक्र शुरू कर सकती है और सबसे गंभीर यह कि अगर मूर्खता के इस चक्र को सरकारी समर्थन मिलने लगे तो हिंसा और अराजकता के इन बर्फीले गोलों को एक विनाशकारी हिमस्खलन का रूप लेने में अधिक देर नहीं लगेगी और जिस के दर्द के इलाज के लिए एक ऐतिहासिक देश को बहुत महंगी क़ीमत चुकानी होगी ।

सौभाग्य से, समकालीन इतिहास में  हमारे आज और कल के लिए कई सकारात्मक और नकारात्मक उदाहरण हैं जिन से हम सीख ले सकते हैं।

 गाँधी जी की ऐतिहासिक विरासत, उनकी अहिंसा वादी नीतियों को उन लोगों की विरासत और नीतियों से तुलना करना बहुत आसान है जिन्होंने उनके प्राण ले लिए, इसी तरह युद्ध क्षेत्र में भी मोहब्बत और इश्क़ का प्रतीक तथा ईसाई, मुस्लिम एवं अन्य धर्मों के लोगों से समान रूप से पेश आने वाले हीरो विद आउट बॉर्डर्स शहीद क़ासिम सुलैमानी की विरासत और विचारधारा और लोगों को धर्म और संप्रदायों में बांटने वालों की विचारधारा और विरासत से तुलना की जा सकती है।

एक विचारधारा धर्म के नाम पर मानव इतिहास को डेडलॉक की स्थिति में ले आई वहीँ एक विचारधारा ने इस डेडलॉक से गुज़रते हुए मानवता के समक्ष कई क्षितिज खोल दिए हैं ।

चरमपंथ एंव कट्टरवाद की विरासत में विश्वसनीयता का अभाव है और इतिहास में कहीं भी यह मानवता के लिए क्षितिज को खोलने में सक्षम नहीं है क्योंकि आधुनिक युग की  तर्कसंगता को दुनिया के साथ अपने अलोकतांत्रिक कार्यों से जोड़ा नहीं जा सकता है हालाँकि इस युग में बाज़ीगरी, नागरिकता की सभी आवश्यकताओं और लोकतंत्र के नियमों से गहरा जुड़ाव रखती है, गुज़रते समय के साथ यह अलोकतांत्रिक प्रथाएँ अपना प्रभाव खोती जाएँगी यहाँ तक कि यह अपने पारंपरिक क्षेत्र में भी प्रभावहीन हो जाएँगी ।

सभ्यता के पैमाने पर बाज़ीगरी को इन नियमों के अलावा कुछ और विशेष नियमों की भी आवश्यकता है उदाहरण स्वरूप सभ्यता मे सामंजस्य और दक्षता हो तो अनिवार्य रूप से एक शांतिपूर्ण सामाजिक बाहुलवाद का रोल मॉडल स्थापित होगा ऐसा विचार जो सिर्फ नागरिक विकास और बुनियादी विज्ञान के आधार पर ही पनप सकता है क्योंकि हर समाज और सोसायटी विशेष कर हिन्दू ग्रंथों और इस्लामी किताबों में यह विनम्र और सभ्य बुद्धिजीवी और विद्वान वर्ग है जो एक समाज की उन्नति एवं उनके नेतृत्व का भार अपने कांधों पर उठाए हैं ।

यह स्थिति बुद्धिजीवी वर्ग के कन्धों पर एक ज़िम्मेदारी डालती है जिसको निभाने के लिए बुद्धिजीवी वर्ग को राजनीतिक प्रतिशोध के रूप में क़ीमत भी चुकानी पड़ सकती है , बुद्धिजीवी वर्ग के मिशन के नतीजे में होने वाली यह मुठभेड़ राष्ट्र के ऐतिहासिक सहचार्य के साथ नागरिक शिक्षा के चैनलों से होकर गुजरेगी।

माननीय शिक्षकगण! ईरान मे आपके समकक्ष इस बात पर एकमत हैं कि भारत की ऐतिहासिक-सभ्यता का ताना बाना हमेशा से ही आकर्षक रहा है, लेकिन यह आकर्षण एवं खूबसूरत संरचना ऐतिहासिक उपेक्षा के कारण राजनीतिक एवं धार्मिक चरमपंथियों द्वारा तार तार की जा रही है तथा बर्बादी के कगार पर पहुंचा दी गई है ।

हम आशा करते हैं कि विज्ञान कूटनीति और सांस्कृतिक तथा वैज्ञानिक संवाद के माध्यम से इस सुरक्षित दुनिया के लिए एक इलाज का पता लगा सकें ।

अपनी बातों में ज्ञान का मिश्रण होने के कारण दुनिया भर में विख्यात मधुर एवं अच्छी बातें करने वाले सअदी कवि ने क्या खूब बात कही है:

आदम की औलाद एक दूसरे का भाग हैं उनकी रचना में समान वस्तु का प्रयोग हुआ है 

इन तमाम बातों के बावजूद मित्र देश भारत में बाहुलवाद के स्थायित्व, स्वतन्त्रता एवं  निरंतर विकास तथा सभी नागरिकों के सम्मान और गरिमा, विशेष कर इस देश के मुसलमानों पर आने वाली वर्तमान कठिनाईयों के दूर होने की कामना तथा अल्लाह से प्रार्थना करते है ।

वस्सलाम

ईरानी विश्वविद्यालयों तथा उच्च शिक्षा केंद्र एवं अनुसंधान केंद्रों में आपके साथी ।

 

انتهای پیام/

نظر شما