مشغول شنیدن اخبار تلویزیون هستم. در یکی از خبرها آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را میبینم که در جمع خبرنگاران نشسته و به سوالات آنها پاسخ میدهد. خبرنگاری میپرسد آقای وزیر اینکه دولت مجوز واردات کاغذ داده آیا با مقوله حمایت از تولید کاغذ داخلی تناقض ندارد؟ اما من برای چند لحظه به فکر فرو میروم، میدانید سرعت در عالم فکر خیلی بیشتر از نوشتن روی کاغذ یا گفتن با زبان است؛ بنابراین از خودم میپرسم راستی، آقای وزیر چگونه پاسخ خواهد داد؟ آیا خواهد گفت نه اساسا ما مجوز ندادهایم؟ اما لابد خبرنگار سوالکننده از ماجرای مجوز اطلاع و اطمینان دارد! آیا وزیر خواهد گفت کاغذی که ما تولید میکنیم با کاغذی که وارد میکنیم فرق دارد؟ آیا خواهد گفت...؟ اما همزمان که به پاسخهای احتمالی آقای وزیر میاندیشم باز هم برای لحظاتی خیلی کوتاه چند گزاره متفاوت از بایگانی یادها و خاطراتم بر صفحه ذهنم نقش میبندد: کارخانه کاغذ پارس خوزستان- مزارع نیشکر هفتتپه- سخنان احمدینژاد در مورد واردات شکر- راننده سواری که پارسال سوار ماشینش شدم- گلایههای پسرعمویم از نوع علوفههایی که برای گاوهایش خریداری کرده بود؛ در واقع این عبارات گویی تصاویری هستند که پشت سرهم در مقابل دیدگانم ظاهر میشوند و میروند تا اینکه آقای وزیر مشغول پاسخگویی میشود؛ خلاصه پاسخش این است: ما در حال حاضر برای تامین نیازهای روزمره مجبور به واردات کاغذ هستیم اما برای تولید در آینده هم سرمایهگذاری خواهیم کرد. البته من نمیدانم بنده خدا خبرنگار از پاسخ وزیر قانع میشود یا نه. یعنی تلویزیون دیگر چیزی نشان نمیدهد و میرود سراغ اخبار دیگر اما آن تصاویر پشت سرهم چند لحظهای که از آنها گفتم این بار میآیند و فکر و ذهنم را حسابی مشغول خود میکنند! ابتدا به یاد کارخانه کاغذ پارس خوزستان میافتم که سالها پیش در یک اردوی دانشآموزی از آن دیدن کرده بودیم. در آن بازدید یکی از مسوولین کارخانه، مرحله به مرحله به ما نشان میدادند و توضیح میدادند که چگونه از ضایعات و تفالههای محصول نیشکر استفاده میکنند و آنها را به کاغذ سفید اعلا تبدیل میکنند. به یاد سخنان راننده یک سواری میافتم که سال قبل مسافرش بودم و میگفت سالها در کارخانه کاغذ پارس مشغول به کار بودهام اما هم اکنون کارخانه تعطیل شده و تنها یک فاز کوچک از آن در حال فعالیت است. او توضیح میداد که در حال حاضر تفالههای نیشکر را به عنوان آشغال میبرند در دور دست رها میکنند و برخی آنها را برای مصرف گاو او میبرند و در ضمن میگفت که مزارع نیشکر هم در حال نابودی هستند. با خودم میگویم پس سخنان پسر عمویم بیربط نبود وقتی میگفت کنسانترههایی که برای مصرف گاوهایش خریده بیشتر از تفاله نیشکر درست شده و این موجب بیماری گاوهایش شده است و البته به یاد یک چیز دیگر هم میافتم که اگر یاد آن نبود همه آن یادآوریها بیفایده و بیارتباط بودند و آن یاد سخنان آقای احمدینژاد بود. آری به یاد سخنان ایشان میافتم آنگاه که دو سه سال پیش در یک مصاحبه و در جواب این شبهه که چرا اینقدر به واردات اهمیت میدهید در توضیح و توجیه مطالب خود دقیقا محصول شکر را مثال میزدند و میگفتند شکر داخلی برای ما کیلویی هزار تومان تمام میشود اما قیمت شکر چینی به ازای هر یک کیلو ۶۰۰ تومان است و هم او خود میپرسید که کدام عقل سالم می گوید شما شکر کیلویی ۶۰۰ تومانی از چین نخرید، بروید شکر کیلویی ۱۰۰۰ تومان خودتان تولید کنید.
آری به یاد این قضایا میافتم و قلم و دفتری بر میدارم تا من هم به عنوان یکی از صدها نفری که در طول این سالها از مسائل و مشکلات واردات بیرویه گفتهاند و نوشتهاند درد دلهایم را بنویسم؛ در بین راه میبینم روی جلد دفتر ۶۰ برگ و خیلی سادهام نوشته «تهیه شده از مرغوبترین نوع کاغذ وارداتی» و باز هم با خودم فکر میکنم و از خودم میپرسم راستی این کاغذ از کجا آمده است و در دل خودم جواب میدهم که احتمالا از برزیل یا شاید هم از کشوری دیگر آمده است و با خودم میاندیشم که راستی کاغذهای این دفتر از چه اقیانوسها، دریاها، تنگهها، اسکلهها، کشتیها و سرزمینهایی عبور کردهاند؟ و چه مسافتها و چه فراز و نشیبهایی طی کردهاند تا از جایی که تولید شدهاند به دست من مصرف کننده برسند؟ و به این فکر میکنم که جابهجایی و حمل این کاغذها در تمام این مراحل و فواصل چه هزینههایی را به دنبال داشته است و این هزینهها به جیب چه کسانی رفته است؟ چرا ما خودمان کاغذ مورد نیاز خودمان را تولید نمیکنیم و با خودم میگویم این که شد سوال همان خبرنگار که بحث را با سوال او شروع کردیم و میگویم چه ایرادی دارد سوال همان خبرنگار باشد ولی به هر حال سوال، سوال مهمی است و سپس به جواب وزیر فکر میکنم؛«ما برای تامین نیاز روز مرهمان مجبور به واردات کاغذ هستیم، اما...!» اما راستی آقای وزیر مگر مساله نیاز به کاغذ مساله ایست که با وقوع یک حادثه غیر مترقبه شکل گرفته که شما اینگونه جواب میدهید؟ منظورم این است که مگر دولتمردان ما ۲ سال پیش یا ۵ سال پیش یا ۷ سال پیش به مساله نیاز کشور به کاغذ فکر نکردهاند که شما میخواهید از حالا شروع کنید به برنامهریزی و سرمایهگذاری برای تولید کاغذ داخلی؟ وانگهی چگونه میخواهید این سرمایهگذاری را شروع کنید؟ آیا میخواهید مزارع کشت نیشکر را دوباره تقویت و راهاندازی کنید؟ در این صورت یادتان باشد کارخانجات تولید کاغذ تنها میتوانند از ضایعات و تفالههای مجانی یا خیلی ارزان قیمت نیشکر به عنوان ماده اولیه استفاده کنند! منظورم این است که هدف اصلی و فلسفه وجودی کشت نیشکر به خاطر تولید محصول شکر است در نتیجه چنانچه بخواهیم این نوع کشاورزی دوباره رونق بگیرد ابتدا باید مسوولین مربوطه را متقاعد کنیم که تولید شکر داخلی را به واردات شکر خارجی ترجیح بدهند حتی اگر گرانتر تمام بشود! در پایان این نوشتار چند گزاره استدلالی و در عین حال خیلی خیلی خودمانی را برای اینگونه متقاعد کردن پیشنهاد مینمایم: ۱- ما مطمئن نیستیم که کشور چین همیشه شکر تولید میکند و به ما هم میدهد ۲- برای خرید شکر از چین ما مجبوریم ارز پرداخت کنیم که این روزها قیمت آن بالا رفته اما به تولید کننده خودمان پول خودمان را میپردازیم و در نتیجه با حساب کتاب امروزی چه بسا شکر تولید خودمان از شکر چینی هم ارزانتر بیفتد! ۳-بحث خرید شکر از چین یا از خودمان فقط مربوط به قیمتش نیست به ایجاد مشاغل مستقیم و غیرمستقیمی که تولید شکر داخلی به دنبال دارد هم فکر شود! ۴- وقتی که حمایت از تولید شکر داخلی میتواند موجب کاهش میزان واردات کاغذ خارجی باشد پیچیدگی و علم بودن اقتصاد و مدیریت را برای همیشه باور داشته باشیم!
کاغذ داخلی بهتر است یا شکر خارجی؟ - مردم سالاری آنلاين
محمد سرکامیان
مشغول شنیدن اخبار تلویزیون هستم. در یکی از خبرها آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را میبینم ...
صاحبخبر -
نظر شما