شناسهٔ خبر: 39071318 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

چرا آمریکا با ایران مذاکره نمی‌کند؟

با ابزارهای فوق آمریکا مزیتی در برقراری هر نوع معامله با ایران نمی بیند. چرا که می تواند حدود رفتار ایران را حتی در مواردی که از دسترس آمریکا خارج است کنترل کند، بدون آنکه هزینه ای پرداخت کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، مجید شاکری طی یادداشتی در کانال اقتصاد سیاسی نوشت:

تابستان ٩٨، یک نقطه عطف مهم در سیاست خارجی ایران بود. ایران به یک موازنه امنیتی جدید در خلیج فارس دست یافته بود و علنا کارهایی را با موفقیت و ظرافت ستودنی انجام داده بود. همزمان هجوم سنگین آمریکا برای ایجاد یک شوک ارزی مجدد در بهار ٩٨ با استفاده از همه ابزارهای ممکن، شکست خورده بود.

برای تعریف یک موازنه جدید هیچ وقتی بهتر از تابستان ٩٨ نمی شد سراغ گرفت. اما سرانجام و با کنار گذشتن جزییات کم اهمیت همه آنچه از جانب آمریکا روی میز قرار گرفت،  در عمل یک کانال خرید کمی وسیعتر از غذا و دارو بود که در تعریف، کل اقتصاد ایران را به گروگان می گرفت. پیشنهاد چنان از سر سیری و " برای مذاکره نکردن " بود که حتی جدی ترین مقامات ایرانی که علنا هوادار مذاکره با آمریکا بودند را هم دلسرد کرد. به طریق اولی در سفر ژاپن هم خبری نبود.


چرا آمریکا با ایران مذاکره ( به معنای مذاکره موکول به نتیجه، نه شماره تلفن گذاشتن و تمسخراتی از این دست) نمی کند؟ پاسخ من این است :" چون ابزارهای کافی برای کنترل حدود رفتار ایران را تا حد خوبی در دست دارد و مذاکره کردن به معنای تلاش برای  معامله پایدار شدنی، چیزی بر این مزیت نمی افزاید."

بعضی از این دستگیره های کنترلی اینهاست:

1. تجارت کالاهای اساسی: وقتی استفاده از تحارت کالای اساسی به عنوان ابزار کنترل یاد می شود، منظور آن نیست که امریکا می کوشد با بستن مسیر تجارت کالای اساسی رفتار ایران را کنترل کند. مسئله چیزی به مراتب فراتر از این است. آمریکا می کوشد با منحصر کردن تجارت کالای اساسی ایران در کانال های تحت نظارت خود( اسمش یوکو بانک باشد یا کانال سوییس) حدود رفتار ایران را کنترل کند. این منحصر کردن از قضا گاه به صورت تخفیف های ناگهانی قیمتی( فروش سویا) و تحریمی( کلیت کانال سوییس) است. پس از ایجاد انحصار در کانال انواع روش ها برای کنترل رفتار ایران قابل استفاده است. از آزار های ناگهانی در پرداخت های مشخص تا بیرون راندن رقبای اروپایی مشغول در کانال تا گروگان گرفتن تصمیمات استراتژیک ایران با مانده بستانکاری ایران در ابتدای کانال. مهمترین و معقولترین واکنش ایران به این حقیقت افزایش ذخیره کالای اساسی برای داشتن زمان تصمیم گیری است که به درستی انجام شده و کانال سوییس دقیقا برای از بین بردن همین مزیت طراحی شده است.

2. بودجه دولت:  کیفیت تراز شدن بودجه ایران در سالهای ٩٧ و ٩٨ یک ابزار مهم دیگر است. استفاده از معافیت های کوتاه تکرار شونده که همزمان روی تحارت کالای اساسی و بودجه موثرند( از جمله بازی با صادرات گاز و برق) یکی از روش ها برای استفاده از نیاز بودجه ای ایران برای شکل دهی رفتار اوست. یک روش دیگر معافیت های گاه و بیگاه روی منابع مسدودی ارزی است که اگر چه کمک حسابداری به بودجه دولت نمی کند ولی ظرفیت سیاست پولی بانک مرکزی برای حمایت از بودجه را می افزاید( توان هدم پایه پولی را بالا می برد). البته باید تاکید کنم که جنس آزادسازی اخیر منابع مسدودی از این جنس نیست. به این فهرست موارد دیگری را می توان افزود.


به فهرست فوق می توان مواردی چون استانداردهای فنی، بدنه قدرتمند و فن سالار( به معنای قدیمی آن) غربگرا در ساختار حکمرانی ایران که انتظارات آن  حول  نتایج معقول معامله قبلی ایران با غرب شکل گرفته و موارد دیگر را نیز افزود.


به بیان دیگر با ابزارهای فوق آمریکا مزیتی در برقراری هر نوع معامله با ایران نمی بیند. چرا که می تواند حدود رفتار ایران را حتی در مواردی که از دسترس آمریکا خارج است کنترل کند، بدون آنکه هزینه ای پرداخت کند.

"اگر" فرض کنیم تکرار مجدد یک معامله با غرب برای منافع ملی ایران مفید است، تا زمانی که این ابزارها تا این حد فراخ در اختیار آمریکاست، روند رسیدن به معامله حتی آغاز هم نخواهد شد.

ایجاد تنوع در مبادی کالاهای اساسی ایران( ولو با هزینه مالی و تحریمی) بالاتر از کانال های موجود و نشان دادن چشم انداز پایدار از تراز بودن بودجه ایران ( با یا بدون معافیت های گاه و بیگاه آمریکا) از جنس تکمیل و منظم کردن سیاست های مالی تنها راه های معقول برای تحدید ابزار های آمریکاست.

نظر شما